آیا شما به کف بینی، فال قهوه، رمل و اسطرلاب و دیگر رشوه های کهن برای پیش بینی آینده اعتقاد دارید؟ درست است، امروزه این روش ها خرافات محسوب می شود اما نمی توان میل انسان برای آگاه شدن از آینده را خرافات دانست.



future همه ما مایل هستیم آینده مان را بدانیم؛ نه تنها مایلیم بلکه تا حدی نگران آن هم هستیم و این نگرانی هم بخشی از انرژی ما را تلف میکند. آینده شغلی، تحصیلات، فرزندان و بسیار موارد دیگر یکی از دغدغه های اصلی ما است. بعضی ها می گویند «در حال زندگی کن و گذشته و آینده را فراموش کن. گذشته که گذشت، فردا را هم کسی ندیده، پس همین دم را غنیمت بشمار». این هم یک تحریف از کلام بزرگان در مورد حال زیستن است. آنها نگفته اند که گذشته و آینده را بگذار کنار، بلکه گفته اند آنقدر حالت را کیفیت بخش و بزرگ کن تا تمام گذشته و آینده ات را در بر گیرد، یعنی عکس آنچه که از زندگی در زمان حال تصور می شود.

شناخت آینده موضوع مهمی است. اگر می خواهیم زندگی ما کنشی و یا به بیان دیگر روزمره نباشد، باید آینده را بشناسیم و خود را برای آن آماده کنیم. از آقای هیلتون در مورد رمز موفقیتش پرسیدند در جواب گفت (نقل به مضمون) : «وقتی اتوبوس رسید من در ایستگاه بودم، با بلیطی در دست»

آینده پژوهشی براین مبنا شکل گرفته است که زندگی یک جریان است. این جریان همراه با افزایش زمان امتداد می یابد و هرچه جلوتر می رویم، آهنگ تغییرات سریع تر می شود. این جریان پیوسته است نه منفصل. یعنی از گذشته تغدیه می کند و دارای نقاط عطف است. مانند مسیر باد یا رودخانه. جریان باد یا هوا دارای انحراف می شود اما به عقب بر نمی گردد و یا ناگهان تغییر جهت نمیدهد به گونه ای که یک زاویه ایجاد کند. به نرمی و با توجه به محیط تغییر مسیر می دهد و می گذرد. بنابراین حوادث با یکدیگر مرتبطند (اما نه الزاماً به صورت خطی). هیچ چیز ناگهان و بدون دلیل شروع نمی شود و ناگهان و بدون دلیل نیز تمام نخواهد شد. برای شناخت آینده نیاز به دیدی کل نگر و خلاق داریم که تمامی گذشته را دیده و نسبت به احتمالات گوناگونی که در آینده رخ می دهد، توان حدس زدن داشته باشد.

برای پیش بینی آینده استراتژی های گوناگونی وجود دارد، اما یکی از جالب ترین و کاربردی ترین آنها این است:

بهترین راه پیش بینی آینده، ساختن آن (از اکنون) است.

شاید بگویید من چگونه می توانم آینده بشریت و یا کشورم را بسازم. خوب اگر نسبت به آینده بشریت یا کشورتان احساس مسئولیت نمی کنید، نمی توانید آن را بسازید. اما نسبت به آینده خودتان چطور؟ آیا آن هم برایتان مهم نیست. پس بیایید آینده خودتان را خودتان رقم بزنید و گرنه دیگران آینده شما را آنطور که خودشان می خواهند رقم خواهند زد. هر چه قدر در انجام این کار مهارت یابید در ساخت آینده دیگران هم سهیم خواهید شد.

برای پیش بینی آینده تان، ابتدا باید گذشته تان را بفهمید و آن را تحلیل کنید. اول تاریخ گذشته تان را بنویسید. از هر جایی که یادتان می آید. از کودکی، دبستان، دبیرستان، دانشگاه و به همین ترتیب شروع کنید و جلو بیایید تا زمان کنونی. هر چقدر این کار را با جزئیات بیشتری انجام دهید بهتر است.

سپس خود را تحلیل کنید. نقاط قوت و ضعف. چرخش هایی که در زندگی تان رخ داد و دلایل آن، افراد و عوامل مهم و تاثیر گذار، کدامشان دیگر نیستند و کدامشان هنوز حضور دارند. ترس ها، امیدها و دلبستگی ها. وضعیت کنونی آنها را نیز در زمان حال معلوم کنید. بدون سانسور خود را ترسیم کنید و البته این موارد را یا به رمز بنویسید یا در جایی نگهداری کنید که به دست آنهایی که نمی خواهید نیافتد.

اینک آینده مطلوبتان را بنویسید. شرایط محیطی که هستید را در نظر بگیرد، عواملی که باعث حرکت شما می شود (پتانسیل ها مانند دانش، تجربه، سرمایه و ارتباطات و هم چنین علایق و انگیزه ها) و عواملی که جلوی حرکت تان را می گیرد (تعهدات و محدودیت ها) را منظور کنید. یک چشمتان رویا بینی کند و یک چشمتان واقع بینی.

سال ها و فواصل نزدیک را با جزئیات بیشتری بنویسید و سال های دورتر را به صورت کلی تر. مثلاً تقسیم بندی هایتان از اکنون به سمت آینده می تواند به این صورت باشد : ۶ ماه ، یک سال، ۲ سال، پنج سال و ده سال. از این به بعد را یکنواخت جلو بروید. سپس در هر مقطع آنچه که مطلوبتان است را منظور کنید.

اگر بتوانید با دو سناریو کار کنید خیلی بهتر است ؛ یکی خوش بینانه و دیگری بدبینانه و در نوشتن آینده نزدیک مانند ۶ ماه تا یکسال از ادغام آنها با یکدیگر استفاده کنید.

اجازه دهید، همسر، فرزندان و دیگر کسانی که با کمک آنها می خواهید به آینده مطولبتان برسید هم اظهار کنند. می تونید جداگانه نظر آنها را بگیرید یا اینکه جلسه ای بگذارید و آن نظرها بتوانند با یکدیگر بحث هم کنند. اما بدانید که تصمیم گیرنده خودتان هستید.

آنچه که از آن واهمه دارید را معلوم کنید. ببینید چگونه می توانید از آنها حذر کنید. البته بعضی از ترس ها هم عقلانی نیست. بهتر است به دنبال راهی برای از بین بردن این ترس ها داشته باشید. یکی از راه هایی که منجر به ازبین رفتن ترس غیر معقول می شود، در آغوش گرفتن آن است. اگر از آب می ترسید، بپرید در آب. اگر از تاریکی می ترسید، به یک مکان تاریک بروید؛ مثلاً کوهنوردی شبانه در مسیر پلنگ چال (البته در تابستان).

آنچه که برایتان خیلی جذابیت دارد را نیز بنویسید. اینها شما را به سوی خودشان می کشند پس توجه کنید که آگاهانه به این سمت بروید.

در انتهای هر سال یا در هر ۶ ماه، این دفتر را مرور کنید، وقایعی که گذشته را بنویسید و آن را تحلیل کنید. سپس مطالبی که برای آینده نوشته اید را بازنگری کنید. اگر آنچه که نوشته اید به تحقق در نیامد و دنیا به کام شما نچرخیده بود، اصلاً ناراحت نشوید. دوباره تلاش کنید. حتی یک گام کوچک هم که در مسیر ساخت آینده تان بر می دارید ارزش مند است و شما را به سمت آزادی سوق می دهد چون فرد آزاد کسی است که بر زندگی خویش اختیار داشته باشد و بتواند آینده اش را خودش رقم بزند و نه دیگران.

به امید آینده ای سرشار از آزادی و آزادگی برای شما و کشور عزیزمان

منبع : انجمن حرفه ای متفکران و محققان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
error: Alert: Content is protected !!