درآمدی را که واقعاً ارزشش را دارید به دست آورید ( بخش دوم) – برایان تریسی
فصل هشتم
شغل مناسب رابدست آورید
ناپلئون هیل نوشته است: موقعیتها اغلب بصورت بدشانسیها یا شکست موقت ظاهر میشوند.
برای آنکه بتوانید درآمدی که ارزشش را دارید کسب کنید باید ابتدا در شغل مناسب قرار داشته باشید. اغلب بارفتن به سمت دیگر خیابان و پیداکردن شغل جدیدی میتوانید درآمدتان را افزایش دهید البته اگر با استعدادها و مهارتهای خاص خود بتوانید نتایج ارزشمندتری برای کارفرمای دیگر کسب کنید.
در طول تاریخ بشریت، امروزه برای کاردربازار و دوام آوردن و پیشرفت در آن زمان بسیار پرچالشی است. همچین برخلاف اشکالات موجود دراقتصاد، فرصتهای بیشماری برای افراد بااستعداد وجوددارد تا شغلهای عالی پیدا کنند یا ایجاد کنند و بیشتر از همیشه درآمد کسب کنند. با وجود رکورد بزرگ، بیش از ۹۰ درصد مردم کار میکنند، پول درمیآورند و در زندگی به جلو حرکت میکنند، همه جا کارفرماها به دنبال افراد با استعداد و وفاداری هستند تا به رشد کسب وکارشان کمک کنند. روزانه بیش از سه میلیون شغل تبلیغ میشود.
امروزه بزرگترین و تنها محدودیت درموفقیت کسب و کارها،توانایی جذب و نگهداشتن کارمندان خوبی مثل شما است. امروزه درنتیجهی انجام عالی کارها و دریافت حقوق خوب در عوض آن تعداد افراد بیشتری نسبت به قبل موفقیت مالی بدست میآورند. کار شما این است که در اقتصاد جدید به طور کامل مشارکت داشته باشید و با یافتن شغل عالی و حرکت به سمت جلو در شغل خود در طول زندگی کاریتان، درآمد واقعی بالقوه خودرابشناسید.
جهانی ازتجربه
شخصاً در ۲۲ شرکت و صنعت مختلف کارکردهام تا درنهایت توانستم مدیرعامل اجرایی یک شرکت ۲۶۵ میلیون دلاری بشوم. در موقعیتهای مختلفی که داشتم نه تنها برای شغلهای مختلف تقاضا دادهام و آنها رابدست آورده ام بلکه افراد زیادی را نیزبرای کارهای متفاوتی با پستهای متفاوتی در صنایع مختلف استخدام کردهام. به علاوه برای بیش از هزار مؤسسه در آمریکا، کانادا و کشورهای دیگربه عنوان رایزن، تعلیم دهنده ومشاور کار کردهام. طی این کارها، بصورت گسترده دربارهی اصول استخدام و بصیرتها و ایدههای موجود مشاوره و کمکهای بسیاری به مدیران دادهام که با این کارتوانستند افراد ایدهآلی برای شرکتشان استخدام کنند.
طی سالها هزاران مرد و زن را درزمینهی «جستجوی خلاق شغل» تربیت کردهام و به آنها یاد دادم چگونه ایدهها و شغلهای بهتری بدست آورند و حقوق بالاتری کسب کنند و در نتیجهی پیشرفت سریع موقعیتهای بهتری دریافت کنند. تقریباً تمام فارغالتحصیلان دورهی جستجوی خلاق شغل به دنبال شغلهای جدید و بهتری رفتند،حتی گاهی در عرض چند روز بعد از اتمام سمینار توانستند موفق شوند.
دراین برنامه برخی ازبهترین ایدهها، استراتژیها، روشها و تکنیکی که تا به حال کشف شدهاند تا بتوانید شغل عالی با درآمد خوب درهر اقتصادی پیدا کنید را برای شما بازگو خواهم کرد. با اعمال ایدهها و روشها شغلتان را درمسیر شکوفایی قرار خواهید داد.
کنترل شغل خودرا بدست گیرید
این نقطه شروع موفقیت شغلی است و شاید مهمترین نکته باشد.اغلب افراد وارد بازار کار میشوند، مصاحبه هایی دارند و بعد شغلهایی که به آنها پیشنهاد میشود را میپذیرند. اما این کار مناسب شما نیست. هدف شما این است که ازاین به بعد کنترلکامل شغلتان را بدست گیرید.
با تغییرات سریعی که در حال حاضر محیط کار را تحت تأثیرقرار میدهد، بطور متوسط هر فردی که کارش را از امروز آغاز کند ۱۴ شغل تمام وقت که هرکدام دوسال یا بیشتر دوام خواهند آورد در ۶ زمینه شغلی را در طول زندگیاش تجربه خواهد کرد. برای تحمل این طوفانهای تغییر شغلی مداوم باید عکسالعمل فعال داشته باشید نه انفعالی. باید کنترل کامل شغلتان را بدست گیرید و باید خود را به سمت صنعتها و شغلهایی سوق دهید که بتوانید بهترین درآمد و بهترین فرصتها را برای آینده نصیب شما کنند.
گزینه هایتان را ایجاد کنید.
به یاد داشته باشید، شما تنها به میزان گزینههایتان آزادی عمل دارید. هر چقدر در بدست آوردن شغلی که میخواهید خبرهتر شوید، پول بیشتری بدست خواهید آورد و انتخابهای بیشتری خواهید داشت. هر چقدر در مورد بدست آوردن شغلی که میخواهید بیشتر بدانید، راحتتر میتوانید در هر بخش از شغلتان پیشرفت کنید.
بیشتر افراد با پاسخ دادن به آگاهیهای اینترنتی و روزنامهها و فرستادن رزومه یا تماس با شرکتهای کاریابی شغلشان را آغاز میکنند. اما حقیقت این است که درحال حاضر ۸۵ درصد شغلهای موجود در منطقهی شما اصلاً آگهی نمیدهند. هیچ جایی ظاهر نمیشوند. بر هیچ تابلوی اعلاناتی نمیآیند و در روزنامهها ایمیلها خود را نشان نمیدهند. پنهان هستند و مثل گنج پنهان در انتظار پیدا شدن هستند.
یک جستجوی شغلی هدایت شده توسط خود فرد شما را قادر میسازد کنترل شغل وزندگیتان را بدست گیرید. شما را پشت فرمان زندگی قرار میدهد. شما را معمار سرنوشت خودتان میکند. به شما احساس کنترل میدهد و نگرش ذهنی مثبتی را ایجاد میکند و به شما تضمین میدهد که هرگز بیکار نخواهید بود.
خودرا به عنوان صاحب کار فرض کنید
برای آنکه شغلتان را تحت کنترل خود در بیاورید باید خودرا به عنوان صاحب کار فرض کنید. خودرابه عنوان رئیس شرکت خودتان بدانید. فرض کنید یک محصول درمحیط بازار میفروشید: خدمات شخصیتان. خودرا ۱۰۰% مسئول زندگی خود و هرآنچه که برایتان اتفاق میافتد، بدانید.
همانطور که قبلاً نوشته بودم، شما رئیس شرکت خدمات شخص خود هستید. هر روز، هر هفته وهرماه وارد محیط بازار میشوید و خدمات شرکت خود رابه کسی که بالاترین قیمت را میدهد. میفروشید.
به عنوان رئیس شرکت خدمات شخصی خود، شما به طور کامل مسئول بازاریابی و فروختن توانائیهای خود وهمچنین ارائهی تواناییهای خود به جذابترین صورت هستید. شما مسئول تولید هستید، تولید خدمات با بالاترین کیفیت و کمیتی که میتوانید. شما مسئول کنترل کیفیت هستید، کنترل برای انجام بهترین کاری که به شما محول شده است. شما مسئول تحقیق و توسعه هستید، تحقیق و توسعه برای ارتقاء مداوم دانش و مهارتهایتان تا بتوانید کارتان را بهتر وسریعتر انجام دهید. شما مسئول مسائل مالی هستید، تا زندگی مالی خودرا طوری سازماندهی کنید که به اهداف مالی خود برسید. شما رئیس شرکت خود هستید.
این نگرش نقطهی شروع بدست آوردن شغلی که میخواهید است، نه تنها در کوتاهمدت بلکه درتمام شغلتان است.
خودرابه دقت تحلیل کنید – برایان تریسی
قبل ازاینکه بروید و دنبال شغل بگردید باید بنشینید و اطلاعاتی درمورد خود جمعآوری کنید. باید عمیقاً به درون خود نگاه کنید و باید در مورد اینکه چه کسی هستید ودر آینده میخواهید کجا باشید تصمیم روشنی بگیرید. تنها زمانی که درک درستی از خود و خواسته هایتان پیدا کنید میتوانید بروید و شغلی که میخواهید بدست آورید.
گفتهی مشهور سقراط را به یاد داشته باشید: زندگی که موردبررسی قرار نگرفته، ارزش زندگی کردن را ندارد.
به درون خود بنگرید و مهارتهای قابل عرضهی خودرا شناسایی کنید. به درون خود بنگرید و از تمام کارهایی که میتوانید انجام دهید که ممکن است فردی در بازار خواهان آن باشد،لیستی تهیه کنید. در اینجا سؤالاتی وجود دارند که قبل ازاینکه به اولین مصاحبهتان بروید میتوانید از خود بپرسید و پاسخ دهید:
۱- مهارتهای شما کدامند؟ چه کاری را به خوبی میتوانید انجام دهید؟ چه چیزهایی را ازطریق تحصیلات یا تجربه کسب کردهاید که با آنها میتوانید به کارفرما کمک ارزشمندی کنید؟
۲- در گذشته در شغلها و فعالیتهای مختلف چه کارهایی را به خوبی انجام دادهاید؟ چه نوع فعالیتهایی بیشترین تأثیررا درموفقیت شغلی فعلی شما دانستهاند؟
۳-از چه نوع فعالیتهایی در شغل وزندگی شخصی خود لذت میبرید؟ به یاد داشته باشیدکه تقریباً همیشه در انجام کارهایی که بیشتر لذت میبرید موفقتر خواهید بود.
۴- درکدام بخشهای شغل خود راحتتر عمل میکنید؟ کارهایی که در گذشته به خوبی انجام دادهاید اغلب نشاندهی کارهایی است که در آینده نیز میتوانید به خوبی انجام دهید.
دکترها میگویند که تشخیص درست نصف درمان است. درمورد شما، تحلیل درستخود، یعنی اینکه بنشینید ودر مورد پاسخ این سؤالات فکرکنید، نصف کاری است که باید برای بدستآوردن شغل ایدهآلتان انجام دهید.
خبر خوب آن است که شما زمانی که کاری انجام میدهید که خوشحالتان میکند، آن را به بهترین شکل به اتمام میرسانید. جاهایی که در گذشته خوشحال وپیروز بودهاید نشان دهنده این هستند که استعدادها وتواناییهای آینده شما کدام است. هدف شما این است که شغلی پیدا کنید که در آن بتوانید از ویژگیها و استعدادهای درونی خودبه نحو احسن و عالی استفاده کنید.
قسمت ۸-۲
دقیقاً تصمیم بگیرید که چه میخواهید – برایان تریسی
بیشترمردم وارد محیط کاری میشوند وهرکاری کهبه آنها پیشنهاد میشود راانجام میدهند. آنها به کارفرمایشان اجازه میدهند که جهت شغلی آنها را تعیین کند. دلیلش این است که بسیاری از مردم از زمانی که اولین شغلشان را بدست آوردند هرگز درمورد شغلشان فکر زیادی نکردند.با گذر سالها تنها به خواستههایی که از آنها طلب میشد عمل میکردند. اما شما نباید این کاررا بکنید.
دراینجا یک سری تمرین آمده است که میتوانید درطول شغلتان آنها راانجام دهید تا مطمئن شوید در مسیر درستی قرار گرفته اید یا نه:
- شغل ایده آلتان را توصیف کنید. تصور کنید هر شغلی که درجهان وجوددارد را میتوانید انتخاب کنید. آن شغل دقیقاً چه خواهد بود؟ به یاد داشته باشید، شما نمیتوانید هدفی که نمی بینید را نشانه بگیرید.
- درمحیط بازار نگاهی بیندازید. اگر هر کاری درهر شغلی را میتوانستید انجام دهید دقیقاً چه چیزی میبود؟ اگر شغلی که دوست داردرا می بینید بروید وبا کسی که آن شغل را دارد صحبت کنید و از آنها بخواهید توصیه هایی به شما بکنند. از اطلاعاتی که افراد در چند دقیقه ی اول به شما میدهند تعجب خواهید کرد.
- به آینده نگاهی بیاندازید. در۳ تا ۵ سال آینده دوست دارید چه نوع کاری انجام دهید؟ همه باید اول یک شغل یا کار آغاز کنند اما شما بایددرمورد جایی که میخواهید درآینده باشید به روشنی اطلاع داشته باشید. این شما را قادر میسازد که هنگام پذیرش شغل خاصی بتوانید بهتر تصمیم بگیرید.
- با درنظرگرفتن آب وهوا و جغرافیا اگر میتوانستید درهر جای کشور کار کنید، دقیقاً دوست داشتید کجا کار کنید؟ شگفتآور است که بسیاری افراد قبل از اینکه شغل جدیدی بدست آورند وسایلشان را جمع میکنند و به مکان متفاوتی درکشور نقل مکان میکنند چرا که همیشه دوست داشتند درآنجا زندگی کنند. آیا این میتواند برای شما اتفاق بیافتد؟
- دوست دارید برای چه نوع سازمان و چه اندازه سازمانی کار میکنید؟ آیا دوست دارید برای یک شرکت کوچک، متوسط یا بزرگی کارکنید؟ دوست دارید برای یک شرکتهای تک یا شرکتی با تکنولوژی کم کارکنید؟ دوست دارید برای یک شرکت خدماتی یا تولیدی کار کنید؟ شرکت ایدهآل خودرابا تمام جزئیات ممکنه توصیف کنید.
- با چه نوع افرادی دوست دارید کار کنید؟ رئیس ایدهآل خود را توصیف کنید. همکاران ایده آل خودرا توصیف کنید. بهیاد داشته باشید که کیفیت روابط فردی و اجتماعی شما درمحیط کاری بیشتر از هر عامل دیگری روی شادی وموفقیت شما تأثیر خواهد گذاشت. رئیس و همکارانتان را با دقت انتخاب کنید.
- مقدار درآمدی که میخواهید کسب کنید چقدراست؟ در یک سال آینده میخواهید چقدر درآمد داشته باشید؟ در دوسال آینده چطور؟ ودر پنج سال آینده چقدر میخواهید کسب کنید؟ این بسیار مهم است. بایددر مصاحبه ی کاری دربارهی توانایی کسب درآمد وسقف درآمدهای آن شرکت سؤالاتی بپرسید. مطمئن شوید که شغل مورد نظر در شرکت یا موقعیتی قرارداشته باشد که قادر به برآورده کردن اهداف کسب درآمد شما درزمان مورد نظر شما باشد
- ازخودتان بپرسید چه افراد دیگری درشغلی که دوست دارید داشته باشید کار میکنند یا چه افرادی حقوقی که دوست دارید کسب کنید را دارند کسب میکنند. چه کارهایی را متفاوت از شما انجام میدهند؟ چه صلاحیت هایی دارند که شما هنوز باید آنها را کسب کنید؟
- چه کسی میتواند به شما کمک کند تا شغلی که میخواهید را بدست آورید؟ چه کسی میتواند توصیه هایی به شما بکند؟ چه کسی میتواند شما را در مسیر قرار دهد؟ از چه کسی باید کمک بخواهید؟ به یاد داشته باشید که هر کسی که به موفقیت رسیده است، با کمک دیگران به آنجا رسیده.
- به دنبال چه سطحی از مسئولیت هستید؟ تا چه سطوحی از شغل میخواهید رشد کنید؟ با چه سمتو موقعیتی راحتتر خواهید بود؟ جالبترین موضوع این است: هر چه درمورد کاری که میخواهید انجام دهید، و جایی که میخواهید آن کار را انجام دهید و مقدار حقوقتان روشنتر باشید، برای فرد مقابل راحتتر است که شما را استخدام کند و حقوقی که میخواهید را به شما بدهد.
به آینده فکر کنید
همانطور که در بیش از ۳۳۰۰ تحقیق نشان داده شده یکی از ویژگیهای رهبران این است که چشم انداز دارند. فقط با تصمیمگیری دربارهی داشتن یک چشمانداز میتوانید این ویژگی را کسب کنید. تنها با نگاه کردن به ۵ یا۱۰ سال آینده و فکرکردن راجع به اینکه اگر همه چیزاز همه جهات ایدهآل بود. میخواستید چگونه زندگیای داشته باشید، چشم اندازایجاد میکنید.
به این میگویند تفکربازگشت ازآینده. کاغذی دربیاورید و تصور کنید ۵ سال گذشته است. شرح کاملی ازشغلی را که از همه جهت عالی است، بنویسید. از شغل،شرکت و محیطکاری ایدهآلتان چشمانداز روشنی بسازید. بنویسید که درآمدتان چقدرمیبود، چه کار انجام میدادید، با چه افرادی کار میکردید و درچه سطوحی از مسئولیت کارمیکردید.
از جایی که هستید آغاز کنید.
زمانی که چشم انداز روشنی پیدا کردید در ذهنتان به زمان حال بازگردید واز خود بپرسید «اگر بخواهم چشمانداز ۵ سالهام را به واقعیت برسانم، همین امروز باید چکار انجام دهم؟»رهبران همیشه برای خود ایدهآلهای روشنی میسازند و بعد به دنبال راههایی هستند که آن ایدهآلها را به واقعیت تبدیل کنند زمانی که برای خود و آیندهتان چشمانداز روشنی ساختید، تنها سؤالی که باید بپرسید این است که «چگونه میتوانم این چشمانداز را به واقعیت تبدیل کنم؟»چگونه میتوانید شغلی که میخواهید و میتوانید از تمام پتانسیل بالقوه خود استفاده کنید را بدست آورید؟ زمانی که چشماندازتان برای خود و آیندهتان روشن شد، تعجب خواهید کرد که احتمال پیدا کردن شغلی که میخواستید تا چه حد بیشتر شدهاست.
بازار کار را بشناسید
برای کار و استخدام شدن قوانین و اصول خاصی وجود دارد. برخی ازاین اصول عملی و برخی اقتصادی هستند. همهی آنها واقعیتهای زندگی هستند. تا زمانی که برای تأمین زندگی کار میکنید باید این اصول را مدنظرقرار دهید. اصل اساسی این است: پاداشهای شما درزندگی چه ملموس و چه غیر ملموس، با توجه به ارزش خدماتی که به دیگران میدهید تعیین میشوند. درآمد شما با توجه به اینکه چه کاری انجام میدهید وبه چه خوبی آن را انجام میدهد و جایگزین کردن شما چقدرسخت است،تعیین میشود. فقط زمانی امنیت درآمدشما تضمین میشود که کارمهمی انجام دهید، کاری انجام دهید که مورد تقاضای بازار باشد، کاری انجاممیدهید که پیدا کردن جایگزین برای شما مشکل باشد.
کاری که انجام میدهید محصول شماست
دومین واقعیت زندگی اقتصادی ایناست که کار شما، هر کاری که انجام میدهید، درحیطه بازار محصول شما به حساب میآید. به عنوان عامل تولید شناخته شده است. تلاشهای شما به نوعی کمیت و کیفیت کاری خاص شناخته شده است که میتوان آن را برای تولید تعدادی محصول یا خدمات استفاده کرد. برای همین همهی کارها به انضمام کار شماتحت تأثیر قانون عرضه و تقاضا میباشد.
تغییردرتکنولوژی یا تغییر درترجیحات بازار مصرف کنندگان یا تغییر در اقتصاد میتواند مهارت خاصیرا منسوخ حتی یک شبه منسوخ کند. فردی که تمام وقت استخدام بودو روزانه ۱۲ ساعت کار میکرد، به دلیل این تغییرات سریع در بازار، میتواندروز دوشنبه خودرا بیکار بیابد.
کارفرمایان مشتریان هستند
در اینجا نکته مهم دیگری وجود دارد: کارفرمایان مشتریان هستند. وقتی کارفرمایان به دنبال کارمند می گردند برای کمترینبها بهترین را میخواهند.هنگامی که به بازار وارد میشوید تا خدمات خود را بفروشید، قصد شما این است که بیشترین پول را بابت چیزی که تقدیم کارفرما میکنید بدست آورید. هنگامی کهکارفرمایان وارد بازار میشوند تا خدمات شما را خریداری کنند قصدشان این است که با کمترین پول بیشتری خدمات را دریافت کنند.
و نکته آخر این است: همه برای کمیسیون کار میکنند. در جامعه ی آزادی مثل جامعهی ما،همه ی افرادی که برای شرکت خصوصی کار میکنند کمیسیون میگیرند. همه درصدی ازفروش سازمان را میگیرند. مهم نیست در کجای سازمان کار میکنید، حقوق شما بازگو کننده ی بخشی از سود فروش شرکت میباشد. وزمانی که فروش وجود نداشته باشد،حقوقی هم داده نمیشود.
به این دلیل شغلها با توجه به خواستهی شما تعیین نمیشوند بلکه با توجه به چیزهایی که بقیه میخواهند تعیین میشود. کاری که میکنید خیلی به پیش زمینه،علم، مهارت یا توانایی شما بستگی ندارد بلکه به نیازها وخواستههای افراد و چیزی که افراد حاضرند برای آن پولی پرداخت کنند بستگی دارد.بطور مداوم باید خدمات، استعدادها، مهارتها و کار و تلاشتان را طوری تنظیم کنید که با چیزهایی که افراد دیگر میخواهند واحتیاج دارند و حاضرندبرای آن پول بدهند، مطابقت داشته باشد. کلید فهمیدن بازار کار این است.
قسمت ۸-۳
قانون جهانی استخدام
این اصل عالی است که کنترل کامل شغلتان را به دست خودتان میدهد. قانون جهانی استخدام میگوید که هرگاه بتوانید فرصتی بدست آورید تا مقدار عایدیهایتان را افزایش یا هزینهای را کاهش دهید که بیش ازهزینهی استخدام شما باشد، آنگاه میتوانید شغلتان را خود ایجاد نمایید.
قانون اقتصاد تجارت میگوید که کارفرما تا جایی افراد رااستخدام میکند که ارزش پولی که افراد به شرکت عطا میکنند از هزینه حقوقش بیشتر باشد. و این به آن معناست که شما بوسیلهی فرصتهایی برای ایجاد شغلی که میخواهید احاطه شدهاید به شرط آنکه راههایی بیابید که ارزش بیشتری نسبت به هزینههایی که دربرداریدبه شرکت عطا کنید. حقوق شما ازطریق تأثیر مالی که برای کارفرمایتان دارید تعیین میشود.
قانون ۲۰/۸۰
امروزه اصل پارتو را میتوان به کارهایی که برای شرکتی میکنید یا میتوانید بکنید اعمال کرد.۲۰ درصد فعالیتهای شما،۸۰ درصد ارزشی که به کارفرمایتاناعطا میکنید را دربرمیگیرند. درحقیقت تعیین کنندهی اصلی اینکه با چه سرعتی شغلی که میخواهید را بدست آورید و اینکه حقوقتان چقدر باشد وبه چه سرعتی ارتقا یابید، توانایی شما درتعیین مهمترین کارهایی است که میتوانید انجام دهید تا ارزشی به کارفرما عطا کنید.
شما استعدادها وتواناییهای بسیار متنوعی دارید. کار شمااین است که از میان کارهایی که میتوانید انجام دهید چند موردی که برای کارفرمایتان بهترین وبالاترین استفاده از وقتتان به حساب میآید را تعیین کنید. گاهی اوقات توانایی شما در انجام دادن کار خاصی بصورت عالی میتواند شما را با ارزشترین فرد با بالاترین حقوق درشرکت بکند. هنگامی که برای شغلهای مختلفی مصاحبه میشوید یا درمورد شغلهای مختلفی فکرمیکنید باید بطور کاملاً شغل را آنالیز کنید به این نحو که مهمترین وباارزشترین بخشهای کارکه میتوانید به طور عالی انجام دهید را تعیین کنید.یکی ازمهمترین سؤالاتی که باید هرروز ازخودبپرسید این است که: «من چگونه میتوانم به این شغل یا سمت ارزش بیشتری عطا کنم؟»
وقتی شغلی دارید یا حتی قبل ازاینکه شغلی بدست آورید باید دربارهی فعالیتهایی که میتوانید انجام دهید تا ارزش بیشتری به شرکت عطا کنید صحبت و فکر کنید. وهرچه بتوانید ارزشی که میتوانید به شرکت عطا کنید رابرای کارفرما روشنتر کنید،او راحتتر میتواند شما را استخدام کند وبه کار بگیرد. قانون جهانی استخدام، قانون جهانی برای پیشرفت در شغل نیزبه حساب میآید.
جایی که ماهیها هستند ماهیگیری کنید.
در هر اقتصاد و با هر وضعیت اقتصادی درهرزمانی هزاران شغل وجود دارد. حتی درزمانهایی که نرخ بیکاری زیاد است۹۰ درصد مردم شغل دارند و حقوق خوبی هم میگیرند. هرکسی که در پیداکردن شغل و نگهداشتن آن جدی باشد میتواند این کاررا انجام دهد، محدودیتهای کمی وجود دارند.
دراطراف شما هزاران شغل قابل دسترس وجوددارد. برای مثال هر شرکت بزرگ یا کوچکی یک بازار کار به حساب میآید. در آمریکا برای هریک میلیون نفر تقریباً۵۰ هزار شرکت وجوددارد. برخی از این سازمانها بزرگ هستند و هزاران نفر را استخدام میکنند. بیشترآنها کوچک هستند.اما این حقیقت وجوددارد که برای هر۱۴ نفر درآمریکا یک شرکت یا یک بازار کار وجود دارد.
به علاوه هر بخش درهر شرکتی نیزبه تنهایی بازار کار است. هربخش مانند کسب وکار کوچکی است. عایدی و هزینه ای دارد. کارهایی باید انجام دهد و مسئولیتهایی باید متقبل شود. هر بخش افرادی را استخدام و اخراج میکند، پیشرفت میدهد و ارتقا میبخشد و کارهایمتفاوتی را گسترش میدهد و موردبهرهبرداری قرارمیدهد.
هر فرد درهر بخش در هرشرکتی که توانایی استخدام داشته باشدیک بازار کار به حساب میآید. حتی در شرکتی با ۲۰ کارمند ۴یا ۵نفر وجوددارند که قدرت استخدام کردن افرادرا دارند. هرکدام ازاین ۴ یا ۵ نفر به تنهایی یک بازار کاربه حساب میآیند که هر کدام نیازمندیهای خاص و مشکلات حل نشده و نیازهای برآورده نشده دارند.
شغل، شغل، همه جاهست
این بهآن معناست که درهر شهر و شهرستانی، درهر اقتصادی هزاران شرکت، بخش یا افراد وجود دارند که بازار کار هستند و برای خدمات خاص نیازهایی در سطوح متفاوت دارند. کار شما این است که موردی که مناسب شماست راپیدا کنید.
به یادداشته باشید،هر شغلی مشکلی حل نشده است. فرصتی برای ارائه خدمات مفید است تابه کسی کمک کنید برمانعی غلبهکنند یابه هدفی برسند. هرگاه فردیرا با مشکل یا فرصتی پیداکردید میتوانید خود شغلی ایجاد کنید چه تمام وقت باشد چه پاره وقت. روزنامه و مجلات رابرای پیدا کردن موقعیتهای کاری بخوانید.
مدام اینترنت را چک کنید. درهر سایت اینترنتی که کارفرمایان آگهی استخدام میگذارند ثبت نام کنید. با مؤسسههای کاریابی صحبت کنید. به همه جا تور بیاندازید. و همیشه به خاطر داشته باشید،شغلهای بسیار بیشتری وجود دارد تا افرادبا استعدادی که بتواند آن شغلها را بدست آورند.
اززمان خود به خوبی استفاده کنید.
وقتی به دنبال کار میگردید باید مسئولیت کامل داشتن بهترین استفاده ازهردقیقه درروز را بپذیرید. باید پیدا کردن شغل را شغل تمام وقت خود بدانید و ازصبح اول وقت آغاز کنید ودرطول روز ادامه دهید، هرهفته ۴۰ تا ۵۰ ساعت روی آن وقت بگذارید.
هرچه فعالتر باشید افراد بیشتری را میتوانید ببینید و اطلاعات بیشتری کسب میکنید وهرچه دربارهی فرصتهای بیشتری تحقیق کنید احتمال بیشتری دارد نسبت به فردی که درخانه مینشیند و منتظر تلفن شرکتی است و بصورت اتفاقی به یک مصاحبه کاری میرود، کاری برای خود دست و پا کنید.
شما نمایندهی شرکت خود هستید. شما به عنوان نماینده باید همهی مسئولیت عملکردهای شرکت خودرا بپذیرید. شما مسئول برنامهریزی سازماندهی، اولویتبندی کردن کارها، تفویض اختیار، نظارت برخود، و مخصوصاً گرفتن نتیجه هستید. همانطور که قبل گفتم، کار ایدهآل خودرا تعریف کنید.
با جواب دادن نوشتاری به سؤالاتی که بیشتر به شما ارائه دادم جستجوی شغل را آغاز میکنید. بعد با جزئیات تمام شرحی از شغل ایدهآل خودرا مینویسید. تعیین میکنید که چه کاری میخواهید انجام دهید، کجا میخواهید آنرا انجام دهید و چه حقوقی میخواهید بگیرید. تعیین میکنید که برای چه نوع افرادی میخواهید کار کنید و در چه اندازه سازمانی میخواهید استخدام شوید. برای آیندهی ایدهآل خود ارزشها و چشماندازی تعیین میکنید. بعد مشغول میشوید.
روز خودرا از قبل برنامه ریزی کنید.
هرروز بیدار شوید وازقبل برنامه روزانه خودراتعیین کنید. لیستی از تمام کارهایی که باید در آنروز انجام دهید تهیه کنید ولیست را طبق اولویتها طبقهبندی کنید. مهمترین مورد موجود در لیسترا انتخاب کنید وفوراً با آن کارشروع کنید. تمام روزرا طبق لیست پیش بروید و سعی کنید هرکدام از کارها را تا جای ممکن به سرعت انجام دهید. صبح زود بیدار شوید، همان زمان که اگراستخدام جایی بودید بیدار میشدید. بلند شوید، لباس بپوشید و دقیقاً همانطور که آماده رفتن سرکار میشدید، آماده رفتن شوید.
صبحانه سبک وپرانرژی بخورید. به میزی که به عنوان محیط کار برای یافتن شغل مهیا کردهاید،بروید و شروع به تلفن کردن کنید یا کامپیوتر خودرا روشن کنید. تا ساعت۸:۳۰ اولین تماس تلفنی یا اولین ایمیل خودرا بفرستید. هرگاه امکان داشت اولین قرارحضوری خود را صبح زود بگذارید، حتی میتوانید قبل از ساعات کاری معمول قرارملاقات بگذارید.
بلند شدن، لباس پوشیدن و خوش تیپ بودن نه تنها اعتمادبه نفس شما را افزایش میدهد و نگرش شما را بهبود میبخشد بلکه بطور مثبتی افراد درون خانه و خارج از محیط خانه را تحت تأثیرقرارمیدهد. به یادداشته باشید که شما هرگز نباید خودرا به عنوان فرد بیکار بدانید. شما کاملاً استخدام هستید فقط در وضعیت گذار موقت به سر میبرید. سؤال کلیدی را ازخود بپرسید، همین الان بهترین استفاده از وقت من چه کاری است؟ جواب هرچه که باشد سعی کنید هر دقیقه روی آن موضوع کار کنید.
وقتی به دنبال که شغلی که میخواهید هستید مهمترین سؤالی که باید ازخود بپرسید این است «آیا کاری که الان انجام میدهم به یک مصاحبهکاری یایک شغل منتهی میشود؟» لباسهای خودرابه خشکشویی نبرید، لباسهایتان رااز خشکشویی نگیرید، روزنامه نخوانید، تلویزیون نبینید و پای تلفن با دوستان خود صحبت نکنید. خودرا کاملاً در استخدام بدست آوردن شغل تمام وقت بدانید. وقت تلف نکنید. یک حس اضطرار در خود بوجود آورید. به سرعت حرکت کنید. هرروزتا جایی که میتوانید کار کنید.
قسمت ۸-۴
یادداشتهای خوب بردارید
یک اصل کلیدی درمدیریت زمان برای یافتن شغل داشتن یادداشتهای دقیق ازهمهی صحبتها و مباحثهها میباشد. همه چیز را بنویسید. برای خود دفترسیمی که آن را همه جا با خود میبرید تهیه کنید. درمورد همهی چیزهایی که صحبت شد بنویسید و هر جزئیاتی که یاد گرفتهاید را بنویسید. بعد از نوشتن یادداشتهای مهم زیر آن خطی بکشید و یادداشتهای بعدی را زیر آن بنویسید. به این ترتیب میتوانیدبه صحبتهایی که حتی هفتهها پیش صورت گرفته شده بازگردید و همیشه از آن گزارش نوشتاری خواهید داشت.
مشق شب خود راانجام دهید
هنگامی کهبه دنبال شغلی هستید که میخواهید وارد همان فعالیتهایی شوید کهیک فروشنده ی حرفهای انجام میداد. سه فعالیت اساسی درموفقیت فروش یافتن مشتری، ارائه و پیگیری میباشد.کار شما این است که با دقت به دنبال مشتری بگردید و تا جایی کهمیتوانید افراد زیادی پیدا کنید. بعدباهرچند مشتری کهمیتوانید، که البته در اینجا کارفرما هستند، ملاقات میکنید. سوم بهترین فرصتهای شغلی را پیگیری میکنید تا شغلی که میخواهید را بدست آورید.
امروزه یکی ازمهمترین کلیدهای موفقیت در فروش «تحقیق قبل از تماس» نامیده میشود. مشق شب خود را انجام دهید. قبل ازاینکه با کسی تماس بگیرید درمورد فرد، سازمان و صنعت هرچه میتوانید اطلاعات کسب کنید. حداقلترین کاری که میتوانید قبل ازملاقات با کارفرمای بالقوه انجام دهید این است که مشق شب خودرابنویسید. این کار مؤثراست.
خوشبختانه نسبت به هر زمان دیگری در تاریخ بشر،با کمک اینترنت میتوانید در عرض چند دقیقه تحقیق بهترو بیشتری انجام دهید. و نمیتوانید درک کنید که وقتی یک جویای کار با اطلاعات کاملی از فرد، سازمان و صنعت با فردی تماس بگیرد چقدر تأثیرگذاراست. این کار در تصمیم نهایی شما را به پیروزی خواهد رساند. این پیروزی میتواند دری به سوی شما باز کند که تمام مسیر زندگیتان را تغییر دهد.
از قبل خود را کاملاً مهیا کنید
درکار فروش حرفهای، تفاوت بین افراد تازهکار وحرفهای در چیزی خلاصه میشود که «برنامه ریزی قبل از موعد» نام دارد. این به آن معناست که صبح چند دقیقه وقت میگذارید تا طرحی برای مصاحبه تان ایجاد کنید. همهی اطلاعاتی که درمورد این صنعت، سازمان و مصاحبه کننده میدانید را مرور کنید. مجموعهای از سؤالاتی که میخواهید بپرسید را طراحی میکنید. اتفاقاتی که در صنعت در حال رخ دادن است را مرور میکنید و سطوح استخدامی و انواع حقوقهای ممکنه را بررسی کنید. روزنامه بخوانید و اینترنت را چک کنید تا بدانید رقبا چه کاری انجام میدهند و چه چیزی برای عرضه دارند.
آماده سازی نشانهی افراد حرفهای است. خیلی عجیب است که افراد زیادی برای استخدام پیش من میآیند در حالی کهدر مورد اینکه شرکت من چه کاری انجام میدهد هیچ اطلاعاتی ندارند. انگار فکرمیکنند سخنوران بسیار خوبی هستند و میتوانند با چرب زبانی در بروند و با تظاهرسازی میخواهند بر این حقیقت سرپوش بگذارند که برای آماده سازی مصاحبه وقتی صرف نکردهاند. نگذارید این اتفاق برای شما هم بیافتد. خودرا به جای کارفرما بگذارید وببینید برای آنکه شغلی که واقعاً میخواهید رابه شما بدهد، به چه اطلاعاتی نیاز دارد. هرچه از قبل آماده تر باشید تأثیرگذارتر خواهید بودو افراد میتوانند راحتتر شما را استخدام کنند.
همه جا بذر بپاشید
۸۵درصد از شغلهای موجود در بازار هیچ جا آگهی و تبلیغ نمیشوند. به این بازار کار پنهان میگویند. در هیچ تابلو اعلاناتی آگهی نشدهاند. درروزنامه تبلیغ نشدهاند. مانند گنج پنهان زیر خاک هستند.شاید بخش مهمی از بازار کار پنهان دراینترنت وجود دارد. چند سال پیش هیچ شغلی در اینترنت تبلیغ نمیشد اما امروزه تقریباً یک چهارم شغلها ازطریق تبلیغ استخدام اینترنتی بدست میآیند. نه تنها باید بصورت منظم سایتهای کاریابی اینترنت را بررسی کنید بلکه باید اطمینان حاصل کنید که صلاحیتها و علایق شما در تمام سایتهایی باشد که احتمال دارد کارفرمایی که به دنبال افرادی مثل شما است، آنرا ببینید.
جستجوی کار ازطریق اینترنت
بدست آوردن شغل از طریق اینترنت کار آسانی نیست. مهارتی است که باید ازطریق تجربه آن را فراگیرید. با مراجعه به سایتهای کاریابی اینترنتی که همه جا تبلیغات آنها را دیدهاید، شروع میکنید. اگر نمیدانید از کجا آغاز کنید، به موتورهای جستجویی همچون گوگل و یاهو بروید و گزینه شغل یا فرصتهای شغلی را انتخاب کنید. طبقهبندی مختلف شغلها را بررسی کنید وشرح شغلهایی که میبینید را بخوانید.
درمورد سایتهای کاریابی مختلف هرچه میتوانید اطلاعات کسب کنید. برخی از سایتهای کاریابی روی یک نوع کارفرما تخصص دارند و برخی دیگر درنوع دیگری از کارفرمایان تخصص دارند. برخی محلی هستند و برخی ملی هستند. وقتی نام خود را در سایت کاریابی وارد میکنید، رزومه و اطلاعات شما فوراً برای کارفرمایان بالقوه در سراسر کشور قابل دسترس میشود.
فرصتهای زیادی برای فرستادن رایگان شرحی از تواناییهای خود و نوع شغلی که به دنبال آن هستید.وجوددارد. برخی سایتها برای درخواست شغل شما پولی دریافت میکنند اما معمولاً ارزشش را دارد چرا که این سایتها در کشاندن کارفرمایان بالقوه به سمت سایتشان تلاش بیشتری میکنند. به یاد داشته باشید، شما همیشه درزندگی برای چیزهایی که هزینهای پرداخت میکنید، چیزی دریافت میکنید.
همچنین هرساله در جوامع مختلف نمایشگاههای کاریابی برگزار میشوند. این نمایشگاهها در روزنامهها و رادیو تبلیغ میشوند. باید به دیدن این نمایشگاهها بروید و با کارفرمایان مختلفی که آنجا حضور دارند صحبت کنید. ببینید که امروز به دنبال چه میگردند ودرآینده بهدنبال چه خواهند بود. حتی اگر درحال حاضراستخدام جایی هستید، به هر جایی که میروید بذر بپاشید تا در آینده محصول پرباری از اشتغال برای خود ایجاد کنید. هرچه بذر بیشتری بپاشید احتمال بیشتری دارد که شغلی که میخواهید را بدست آورید.
احتمالات موفقیت خودرا افزایش دهید.
موفقیت شما در بدست آوردن شغلی که میخواهید، مانند بازی اعداد است. مبنی برقانون میانگین است. مبنی بر احتمالات است. این به آن معناست که هرچه افراد بیشتری راببینید و با آنها حرف بزنید احتمال اینکه درزمان مناسب در جای مناسب با فرد مناسب و در فرصت مناسب باشید تا شغلی که میخواهید را بدست آورید، بیشتر میشود.
برای افزایشاحتمال بدست آوردن شغل خوب روزنامههای شهر خودرا به دقت بخوانید. مخصوصاً قسمتهای تجارت و شغل را باید بخوانید. درحالی که خودکار قرمز یا هایلات دردست دارید روزنامه بخوانید و یادداشتهای دقیقی برای پیگیری بعدی بردارید. عادت کنید که ازوقایع تجارت در شهری که میخواهید کار کنید، آگاه باشید.
علم، قدرت است
نشریههای دادو ستد را بخوانید و سایتهای اینترنتی مرتبط بارشتهای که میخواهید در آن کار کنید را بررسی کنید. میتوانید به عضویت این نشریهها در بیابید یا آنها را از کیوسک روزنامه فروشی محلهتان خریداری کنید. میتوانید آنلاین آنهارا بخوانید یا آنها را در کتابخانهی محله خود بیابید. وقتی درمورد یافتن شغل از افراد مختلف سؤالاتی میکنید، از آنها در مورد مجلات یا نشریههایی کهبرای رشته خاصی نوشته شدهاست سؤالاتی بپرسید. وقتی این مجلات را میخوانید به دنبال داستانهایی بگردید که مورد رشد و گسترش فعالیتهای شرکتی، باعث ایجاد تقاضایی برای افراد جدید است.
تمام مجلات تجاری چه محلی و چه ملی را بخوانید و به دنبال داستانهایی درمورد شرکتهایی که میخواهید در آنها کار کنید یا وقایعی که در آن صنعت میافتد، باشید. ژورنال تجارت محلی را از اول تا آخر بخوانید و به دنبال شرکتهایی باشید که فرصتهای شغلی جدیدی اعلام کردهاند یا محصولات و خدمات جدیدی ارائه دادهاند.ژورنالهای تجاری معمولاً درمورد شغلهای موجود دارند و همچنین در مورد افرادی کهدر شرکتهای موجود ارتقایی یافتهاند مطالبی دارد.
به دنبال نام افرادی بگردید که تصمیم گیرنده هستند
در شرکتها و دپارتمانهای مخلتف به دنبال نام افراد کلیدی باشید. به خصوص بدنبال نام افرادی باشید که اخیراً ارتقا یافتهاند. افرادی که اخیراً ارتقا یافتهاند معمولاً درکادراجرایی به سرعت تغییراتی میدهند و برای افراد دیگر فرصتهای شغلی ایجاد میکنند.بدنبال سازمانهای فعال و در حال رشد بگردید کهتوسعه کاری جدید یا افزایش سودآوری را اعلام کرده است. این شرکتها همیشه بدنبال افراد خوب بیشتری میگردند. فرصتهای خوبی راارائه میدهند. و حقوق خوبی پرداخت میکنند.
بدنبال ورود محصول جدید و معرفی خدمات جدیدی باشید. هر شرکتی که محصولات یا خدماتش را توسعه میدهد فرصتهای شغلی برای فروش محصول، توزیع محصول، خدمات پس از فروش، نصب محصول و مدیریت محصول و جزئیات دیگرکه به محصول ارتباط دارد، وجود دارد. اینها فرصت شغلی جدیدیا فرصتهای شغلی جدیدی را ایجاد میکند.
وقتی شرکتی را میبینید که در حال گسترش و کارمندی ارتقا یافته است فوراً با شرکت تماس بگیرید و به فردی که با او صحبت میکنید بگوییدکه بدنبال شغلی دراین صنعت میگردید و شرکت آنها برایتان جلب توجه کرده است. نام فردی که باید با او صحبتکنید را ازمنشی بپرسید. زمانی تعیین کنید تا به آنجا بروید و آن فرد را ببینید ومصاحبهکاری داشته باشید. تعداد فرصتهای شغلی که با عمل طبق اخبار واطلاعات اطرافتان در مورد کسب و کار و صنعتی که میخواهید در آن کار کنید، میتوانید کشف کنید بسیار تعجب آور است.
سه الف برای بدست آوردن هر شغلی که میخواهید برای بدست آوردن شغل وحقوقی که میخواهید سهالف وجود دارد. این سه الف دائماً در سرتاسرزندگی کاری شما وجوددارند. سهالف اینها هستند: ارتباطات، اعتبار واهلیت. اول اینکه هرچه ارتباطات بیشتری در محیط بازار داشته باشید احتمال بیشتری وجود دارد که شغلی که میخواهید را بدست آورید. هرچه افراد بیشتری را بشناسید وافراد بیشتری نیز شمارا بشناسند، احتمال بیشتری وجود دارد که یکی از ۸۵درصد شغلهایی که هرگز جایی تبلیغ نمیشوند را بدست آورید.
برای همین بسیار مهم است که دائماً بدنبال ارتباطات باشید. عضو کلوپها و انجمنها شوید. ازافراد مختلف بخواهید شما را معرفی کنند وافرادی رانیز به شما معرفی کنند. به دوستان، فامیل و آشنایان بگویید که به دنبال شغل میگردید. مطمئن شوید که تمام افرادی که شما را میشناسند اطلاع دارند که شما آزاد هستید و به دنبال شغل میگردید.
هیچ چیز از دایرهی ارتباطات شما مهمتر نیست. اکثریت شغلهایی که در بازار پنهان اشغال میشوند به این دلیل اشغال میشوند که یک فرد، شخص دیگری را میشناخت و شما میتوانید با گرفتن کمک و توصیهی افراد وگفتن این موضوع که آزاد هستید گسترهی ارتباطات خودرا افزایش دهید.
قسمت ۸-۵
شهرت شما مهم است
دومین الف اعتبار است. این شامل شهرت و ویژگیهای شما میشود. اعتبار شما با توجه به گرفتن توصیه و پیشنهاد شدن توسط ارتباطات، مهمترین عنصر است. مطمئن شوید که تمام کارهایی که انجام میدهید با استانداردهای اخلاقی همخوانی داشته باشد. اطمینان حاصل کنید که حرفی نمیزنید و کاری نمیکنید که هیچ کس آن را بد تعبیر کنند و به جز عالیترین رفتار برداشت دیگری از آن بکند. بهیاد داشته باشید که افراد تنها در صورتی شما را برای یک شغل موجود پیشنهاد میکنند که کاملاً مطمئن باشند که حرفی نخواهید زد و کاری نخواهید کرد که در نهایت آنها را احمق جلوه دهد.
کاری که میکنیدخوب عمل کنید
سومین الف اهلیت است. در آنالیز نهایی اینکه چقدر خوب عمل میکنید واینکه در شغلهای قبلی تا چه حد خوب عمل کرده بودید، بیشتر از هر چیز دیگری تعیین کنندهی این است که در شغل موردنظر چقدر خوب میتوانید عمل کنید. بعد از شخصیت شما، میزان اهلیت و شایستگی شما تعیین کنندهی اصلی موفقیت شغلی شمااست. برای همین باید درتمام طول زندگی کاری خود مستمراً بهدنبال حفظ
و پیشرفت میزان شایستگی خود بوسیلهی مطالعات شخصی باشید.
هفت ویژگی که بیشترین تقاضا را دارند
هرکارفرمایی چندین بار تجربیاتی با کارمندان بد و خوب داشته است. برای همین هرکارفرمایی دید روشنی از اینکه چه نوع افرادی رابیشتر می پسندد دارد. در اینجا ۷ ویژگی مهم آمده است.
- اولین ویژگی که کارفرمایان به دنبال آن هستند هوش است. درهمه تحقیقات نشان داده شده است که ۷۶درصد بهره وری و خدمات ارائه شده توسط کارمند، با میزان هوش افراد اتخاذ میشود. هوش دراین معنا یعنی توانایی برنامه ریزی، سازماندهی، تعیین اولویتها، حل مشکلات و توانایی انجام دادن کار است. هوش به میزان عقل سلیم و توانایی عملی شما در مقابله با چالشهای روزانه شغلتان اشاره دارد. کلید نشان دادن هوشتان پرسیدن سؤالات هوشمندانه است. یکی از نشانههای هوش که به سرعت ظاهر
میشود کنجکاوی است. هرچه سؤالات خوب بپرسید وبه پاسخها گوش دهید. با هوشتر به نظرمیرسید. - دومین ویژگی که کار فرمایان به دنبال آن هستند توانایی رهبری است. رهبری میل و رضایت برای پذیرش مسئولیت نتایج است. توانایی پذیرش مسئولیت، انجام داوطلبانه کارها و پذیرش مسئولیت جوابگویی برای بدست آوردن نتایج لازم آن کارهاست.نشانه ی رهبراین است که بهانه تراشی نمیکند. با پذیرش مسئولیت دستیابی بهاهداف شرکت و بعد متعهد کردن خود درداشتن عملکردی عالی، میل خود را به رهبر بودن نشان میدهد.
- درستی سومین ویژگی مورد نظرکارفرمایان است. احتمالاً این مهمترین ویژگی برای موفقیت بلندمدت در زندگی و کار است. درستی با صادق بودن با خود آغاز میشوند. این به این معناست که بطور کامل با خود و ارتباطات خودبادیگران صادق هستید. حاضرید قوتها و ضعفهای خود رااعتراف کنید. حاضرید جاهایی که در گذشته اشتباه کردهاید را اعتراف کنید. مخصوصاً وفاداری خود را نشان میدهید. هرگز در مورد کارفرمای قبلی یا کسی که قبلاً با او یا برای او کار میکردید، حرف منفی نمیزنید. حتی اگر از شغل قبلی خود اخراج شده اید، هرگز حرف منفی یاانتقادانه نزنید.
- چهارمین ویژگی که کارفرمایان بدنبال آن میگردند خوش آیند بودن فرد است. کارفرمایان از افرادگرم، دوستانه، راحت و افرادی که با دیگران همکاری میکنند را دوست دارند. کارفرمایان به دنبال افرادی هستند که بتوانند به گروه آنها بپیوندند و جزء خانواده کاری شوند. افرادی که شخصیت خوبی دارند همواره محبوبتر ودرکارهایی که انجام میدهند کارآمدتر هستند. کار گروهی کلید موفقیت کاری است. در درخواست شغل، تجربیات گذشته ی شما درکار کردن با گروه و میل شما در کارکردن با گروه درآینده میتواند جذابترین چیز در مورد شما باشد.
- اهلیت و شایستگی پنجمین ویژگی است که کارفرمایان به دنبال آن هستند. ما در مورداین ویژگی قبلاً صحبت کردهایم. شایستگی در موفقیت شما بسیار مهم است. در اصل پایه تمام اتفاقاتی است که برای شغلتان میافتد. به ساده ترین بیان، شایستگی توانایی انجام دادن کار است. توانایی اولویت بندی و انتخاب مهمترین کارها، توانایی جداکردن مناسب و نامناسب وداشتن توجه اختصاصی به آن کار تا اینکه به انجام برسد.
- شجاعت ششمین ویژگی است که کارفرمایان به دنبال آن هستند. این همان میلبه ریسک پذیری است. همچنین شجاعت یعنی میل به قبول چالشها و میل به پذیرفتن کارهای بزرگ یا حتی کارهای جدیدی که ابهام زیادی دارند و امکان شکست در آنها وجود دارد.به علاوه شجاعت یعنی اینکه حرف خود را بزنید و در شرایط سخت دربارهی چیزهایی که فکر میکنید و احساسی که دارید صحبت کنید. کارفرمایان کارمندان مرد و زنی که نظر خود را بدون ترس ابراز میکنند را تحسین میکنند و شما شجاعت خود را موقعی نشان میدهید که هنگام مصاحبه سؤالات صریح و مستقیمی درباره ی شرکت، موقعیت کاری وآیندهای که میتوانید در شرکت داشته باشید،بپرسید.
- آخرین ویژگی که کارفرمایان به دنبال آن هستند قدرت درونی است. قدرت درونی به این معناست که شما در برابر سختیها اراده و توانایی کافی برای ایستادگی را دارید. قدرت درونی به این معناست که شما در زمانهای بحرانی ثابت قدم هستید. هنگامی که در طول مصاحبه آرام و خونسرد هستید قدرت درونی خودرا نشان میدهید. اگر طی مصاحبه آرام و خونسرد باشید نشانهی این است که شما در بحرانهای اجتناب ناپذیری که در عملکردهای روزانه ی شرکت بوجود می آیند، خونسرد خواهید ماند. مهمتر از همه شخصیت شماست، یعنی حاصل جمع تمام ویژگیهای مثبتتان، است که تعیین کنندهی این موضوع است که آیا شغلی که میخواهید را بدست میآورید یا نه. در حال حاضر کار شما این است که در هر فرصت با تمرین رفتارهای افراد برجسته، روی شخصیت خود کار کنید.
روزمه های نتیجه دهنده بنویسید – برایان تریسی
روزمه ی شما ابزار فروش و تبلیغاتی شما است. همانطورکه شرکتها برای محصولات و خدمات خود بروشور و ابزار تبلیغاتی طراحی میکنند، روزمه شما نیزابزار تبلیغاتی برای شما است. ابزاری برای تبلیغ خود به عنوان «محصولی» که میتواند کارهای خاصی انجام دهد و نتایج خاصی نیز بگیرد، میباشد. روزمهی شما به عنوان ابزار تبلیغاتی باید جالب، جذاب، واقعی،دلکش، مثبت، انگیزهدهنده باشد و همچنین باید طوری باشد که خواننده مشتاق شود شما را ببیند، با شما صحبت کند و در مورد اینکه چگونه میتوانید به او کمک کنید تا به اهدافش برسد بیشتر بداند.
حقیقت این است که اغلب باید هزاران روزمه فرستاد تا یک پیشنهاد کاری دریافت نمایید. تعداد افرادی که به خاطر روزمه استخدام میشوند بسیار کم هستند. مثل یک کارت ویزیت عمل میکند. بسیاری از افراد بدون اینکه روزمهشان خوانده شود استخدام میشوند. تعداد صفحات روزمهی ایدهآل یک صفحه و حداکثر دو صفحه است. امروزه سرافراد خیلی شلوغ است و فرصت ندارند اسناد طولانی را بخوانند. بنابراین روزمه خودرا کوتاه بنویسید و اطلاعات مفید درآن باشد.
دو نوع روزمه
دونوع روزمه وجوددارد: ترتیبی وکارکردی. روزمه ترتیبی براساس تاریخ استخدام شما است. شغلهای پیشین شما را لیست میکند به شکلی که شغل قبلیتان در بالا و ماه به ماه و سال به سال به عقب نوشته میشود و در آن تجربیات کاری و تحصیلاتتان از ابتدای بزرگسالی شما آورده میشود.موقعی ازروزمه ترتیبی استفاده میشود که سابقه شغلی شما رشد مداومی را دربرداشت. روزمهی ترتیبی موقعی مفید است که با شغل کمی شروع کرده باشید و کم کم رشد کردید و به شغل بهتری دست یافتید.
روزمه ی کارکردی
ازطرف دیگر روزمهی کارکردی براساس کارکرد و موفقیتهای شغلی سازماندهی میشود. اغلب زمانی از روزمهی کارکردی استفاده میکنید که مدت زیادی در یک شرکت بودهاید اما دردرون آن شرکت کارهای متفاوتی انجام دادهاید.روزمهی کارکردی، کارکردهای شغلی متفاوت یا سمتهایی که داشتهاید را معرفی میکنی. و بعد در هرکدام ازاین شغلها موفقیتهای خود رالیست میکنید. برای مثال اگر برای شرکتی شروع به کار کردید واز شغل پایینی به شغل بالایی ارتقاء یافته باشید، ابتدا سمت خود درشغل بالاتر و موفقیتهایی که کسب کردهاید را مینویسید. بعد سمت خود در شغل قبلی را بنویسید و موفقیتهایی که در آن شغل کسب کردهاید را نیز بنویسید.
انتقال پذیری نتایج
مهمترین قسمت روزمه یا مصاحبهی شغلی، انتقالپذیری نتایج نامیده میشود. کارفرمایان به دنبال شواهدی هستند که نشان دهد شما توانستهاید نتایجی که میخواهند فرد در شغل مورد نظر کسب کند را بیشتر کسب کردهاید. کار شما این است که کارفرما رامتقاعد کنید که بنا به تحصیلات و تجربیاتتان، شما بهترین فردی هستید که میتواند نتایج دلخواه او را بدست آورد.
در بهترین شرایط باید روزمهی خود را بعد از مصاحبه شخصی با کارفرما به او بدهید. در صورت امکان از پست کردن روزمه قبل از مصاحبه جلوگیری کنید. اما اگر به آگهی استخدامی پاسخ میدهید و چارهای جز پست کردن روزمه خود ندارید، همیشه آن را به همراه نامه توضیحی که دقیقاً به آگهی و کار مورد نظر اشاره دارد، بفرستید. حتی اگر نامهتان دست نویس است باید آن را به عنوان نامه توضیحی به همراه روزمه بفرستید.. ودر نهایت وقتی روزمه خود را فرستادید یا بعد ازمصاحبه تحویل دادید چند روز بعد حتماً با آنها تماس بگیرید تا از عکس العمل آنها مطلع شوید. تا وقتی که باادب هستید از سمج بودن نترسید. کار فرما سمج بودن برای دریافت شغلی رایک ویژگی مثبت میداند.
قسمت ۸-۶
مصاحبه ی اطلاعاتی
مصاحبه ی اطلاعاتی کلید جستجوی خلاقانه برای یافتن شغل است. وقتی برای استخدام شدن مصاحبه میشوید، شما مصاحبه شونده هستید. مینشینید و کارفرمای بالقوه ازشما سؤالاتی میکند و در مورد تواناییها و سابقهی شما پرس وجو میکند. اما درمصاحبههای اطلاعاتی شما مصاحبه کننده هستید. شما کنترل مصاحبه را بدست دارید. درواقع به جای اینکه کارفرما شما را بازرسی کند شما اورا مورد بررسی قرار میدهید. میتوانید درمورد کسب و کار وصنعت سؤالات سختی بپرسید و نبایدنگران این باشید که دردید اول خوب به نظر میرسید یا نه.
درواقع همه ی افرادی کهدر مدت کوتاه شغلی با حقوق بالا بدست میآورند به نوعی از مصاحبهی اطلاعاتی استفاده کردهاند. یکی از قدرتمندترین تکنیکهای جستجوی کاری است که تا به حال کشف شده و اگر آن را تأمین کنید برای شما نیز مفید خواهد بود. با تهیه لیستی از شرکتهای بالقوهای که دوست دارید برای آنها کار کنید،شروع کنید. بعدیکی از اینها را شناسایی میکنید. و تمام اطلاعاتی که می توانید درمورد شرکت و همچنین فردی کهمیخواهید در شرکت بااو صحبت کنید، جمعآوری کنید. به منشی زنگ بزنید و بگویید که مشتری بالقوه هستید. از او بخواهید بستهی کاملی ازتبلیغات شرکت و محصولات و خدمات را برای شما بفرستد. بادقت وبسایت آن شرکت راموردمطالعه قرار دهید.
گرفتن زمان مصاحبه – برایان تریسی
بعد تماس میگیرید و با فرد مناسبی قرارملاقات بگیرید. با تلفن، نامه صوتی، ایمیل یانامه به آن شخص بگویید که میخواهید برای جمعآوری اطلاعات دربارهی کارکردن دراین رشته با او مصاحبهای انجام دهید. از این کلمات استفاده کنید: سلام من دارم در مورداین صنعت تحقیقاتی انجام میدهم. دارم به تغییرشغلو ورود به این صنعت فکرمیکنم و دارم با افراد خبره دراین صنعت صحبت میکنم تا بتوانم اطلاعاتی کسب کنم تابدانم چگونه بهترین تصمیم را بگیرم.
با کمال تعجب افرادی که معمولاً برای صحبت با شما فرصت نداشتهاند یا وقت کافی برای مصاحبه را نداشتهاند، زمان خودرا طوری برنامهریزی میکنند تا به فردی که میخواهید وارد صنعت آنها شودو در آنرشد کند،توصیه هایی بکنند. به کارفرمای بالقوه بگویید: «دوست دارم حدود ۱۰ دقیقه با شما مصاحبه کنم و سؤالات خاصی بپرسم.»
اغلب افراد دوست دارند که مورد مصاحبه قرارگیرند. واگر تنها برای ۱۰ دقیقه صحبت کنید حتماً میتوانبد طی چندروز آینده قرارملاقاتی از او بگیرید.
مانند فرد حرفهای مصاحبه کنید.
حالا شما مصاحبهکننده هستید. قبل از اینکه مصاحبه کنید لیستی از سؤالاتی که میخواهید درمورد صنعت و شرکت بپرسید تهیه کنید. درمورد چشماندازهای آینده سؤال کنید، درمورد آیندهی افراد مختلف در شغلهای مختلف و غیره بپرسید. طی مصاحبه یادداشتهای دقیقی بردارید. بعد از ۱۰ دقیقه آمادگی تشکر و خداحافظی کردنازفردراداشته باشید. بیشتر اوقات دعوت خواهید شد کهمدت بیشتری بمانید..
هرگز طی مصاحبههای اطلاعاتی شغلی را نپذیرید. اگر کارفرما از شما بپرسد که آیا به دنبال کار میگردید اینگونه جواب دهید: «نه، درحال حاضر نه. هنوز دارم تحقیقاتم راانجام میدهم و طولی نخواهد کشیدکه درمورد این موضوع تصمیم بگیرم.»
بعداز مصاحبه فوراً به خانه بروید ونامهی تشکر بنویسید. این قسمت مهمی از فرآیند اطلاعاتی است و در واقع بازگشت به آن شرکت به همراه یافتههایتان را تضمین خواهد کرد.
مصاحبه را عالی انجام دهید
چند کار است که میتوانید انجام دهید تا مصاحبه را به موفقیتآمیزترین شکلبه انجام برسانید. هر کدام از این مراحل در کمک به شما برای گرفتن شغلی که واقعاً میخواهید، تأثیر خواهد گذاشت:
- همیشه سر وقت حضور یابید. زمان کافی را با احتساب ترافیک ویافتن آدرس درنظر بگیرید. به عنوان یک قانون کلی، به کارفرمایان توصیه شده است که فردی را که دیر به مصاحبه کاری آمده را استخدام نکنند.
- برای مصاحبه ی کاری خوب لباس بپوشید. لباسی که میپوشید می تواند ۹۵درصد تأثیر رادر نظر اول بر روی کارفرمای بالقوه ایجاد کند، چرا که نظر اول تقریباً همیشه ظاهری است. آنگونه که انتظار دارید فردی در شغل مورد درخواست لباس بپوشد، لباس بپوشید. بسیاری از افراد استخدام میشوند تنها به این دلیل که خوشپوشترین فرد میان افراد مصاحبه شده بوده اند. و برعکس بسیاری از زنان و مردان عالی در جلسه ی اول توسط کارفرما رد میشوند چرا که برای مصاحبه شغلی درست لباس نپوشیده بودند.
- قبل از اینکه مصاحبه آغاز شود چند لحظه وقت بگذارید و نفسهای عمیق بکشید و شانههای خود را آزاد کنید. درواقع با ۶ یا ۷ بار نفس عمیق کشیدن آندروفین در مغز شما آزاد میشود و به شما احساس خوشایند وآرامش بخشی خواهدداد.
- چشمهای خود را ببندید وخود را آرام، با اعتماد به نفس و ریلکس تصور کنید. تصویر واضح ذهنی از خود ایجاد کنید که در آن لبخند میزنید، و حین مصاحبه مثبت و خوداحساساتتان راکاملاً تحت کنترل دارید.
- هنگامی که مصاحبه کننده را ملاقات کردید لبخند بزنید و محکم بااو دست بدهید. دقیقاً در چشمان او نگاه کنید و بگویید: «حالتان چطوراست؟» دست دادن خوب زمانی است که محکم باشد،تمام دست فرد مقابل را در دست خود میگیرید و محکم اما بدون خشونت میفشارید. هم مرد وهم زن بایددر هنگام اولین ملاقات بطور درست دست بدهند. لبخند بزنید، دقیقاً به چشمان او نگاه کنید و بگویید: حالتان چطور است؟»
- با مصاحبه کننده مصاحبه کنید. بیشتر مصاحبه کنندگان با مجموعه سؤالاتی شروع میکنند که شمای واقعی را بیرون بکشند و در مورد اینکه واقعاً کی هستید اطلاعاتی کسب کنند. بایدبا پرسیدن سؤالاتی درباره ی شرکت، صنعت و فردی که مصاحبه کننده به دنبال اوست،کنترل مصاحبه را بدست گیرید.
هرچه سؤالات بیشتری بپرسید و هرچه بیشتر کمک کنید تا نیازهای واقعی کارفرما را کشف کنید، احتمال بیشتری دارد که کارفرما به این باور برسد که شما همان فردی هستید که میتوانید نیازهای او را برطرف کنید.
تواناییهای خودرابطور حرفهای بفروشید
مصاحبهی شغلی در اصل اطلاعیه فروش است. وقتی به دنبال شغل هستید درواقع در کار فروش هستید. رفتهاید تا تواناییهای خود را به فرد دیگری بفروشید. نوع شغل و حقوقی که بدست آوردهاید نشان دهندهی این است که در این نقطهی حیاتی زندگی شغلیتان خود راتا چه حد خوب فروختهاید.
بسیاری افراد ازایدهی فروش خوششان نمیآید. دوست ندارند خودرا به عنوان فروشنده ببینند. متأسفانه این نوع رفتار باعث عدم موفقیت در زندگی میشود. واقعیت این است که هر فردی که بخواهد ایده ی خودش را به فرد دیگری بفروشد، فروشنده است. سؤال این است که در کار فروشندگی خوب عمل میکنید یا نه.
نیازهای کارفرما را کشف کنید.
هر کارفرمایی نیازهایی دارد که تا به حال ارضاء نشدهاند. هر کارفرمایی مشکلاتی دارد که تا به حال حل نشدهاند. هر کارفرما فرصتی برای شما است. در شرایط زیادی کارفرمایان برای افرادی که آنها را معتقد میسازند که میتوانند نیازهایشان را ارضاء و مشکلاتشان را حل کنند، شغلی ایجاد میکنند.
کارفرمای بالقوه هنگام مصاحبه تنها یک سؤال در ذهنش دارد. این سؤالی است که تمام خریداران هنگام خریدن محصول یا خدمات ازخود میپرسند و کارفرمای شما مشتری است. شما محصول یا خدماتی هستید که دارد به فروش میرسد. و سؤال مشتری بالقوه شما این است: «نفع من دراین قضیه چیست؟»مشتری بالقوه ی شما میخواهد بداند «شخصاً از استخدام تو چه نفعی به من میرسد؟» او میخواهدبداند «تو دقیقاً برای من چکار میتوانی انجام دهی؟» و در نهایت مشتری بالقوه شما میخواهد بداند که «چطور میتوانم مطمئن شوم که حرفهایی که میزنی حقیقت دارند؟»
ثابت کنید که حرفهایی که میزنید حقیقت دارند
هدف شما در مصاحبهی کاری این است که نشان دهید میتوانید چیزی را برای کارفرمایتان بدست آورید، از چیزی جلوگیری کنید یا چیزی را حفظ کنید. شما و کارفرمایتان باید نسبت به چیزی که میخواهید بدست آورید، جلوگیری کنید یا حفظ کنید کاملاًروشن باشید.
با تمرکز روی نیازها و مشکلات کارفرما درمصاحبهی شغلی میتوانید کارفرمایتان را تحت تأثیر قرار دهید واین کار را باید پرسیدن سؤالهای خوب باید انجام دهید. رابطهی مستقیم میان توانایی شما در پرسیدن سؤالات خوب و گوشدادن شمابه جوابها با سرعت بدستآوردن شغلی که میخواهید وجود دارد.
هدف اصلی شما در مصاحبه کاری این است که کارفرما را متقاعد سازید با حقوقی که میگیرید نتیجهای که نیازدارد را بدست آورید یا وضعیتی که درگیرآن است را بهبود ببخشید. هرچه بهتر برنامهریزی کنید و آمادگی کسب کنید، بهتر میتوانید کارفرما را مجاب کنید که شما فرد ایدهآلی برای این شغل هستید.
قسمت ۸-۷
بدست آوردن شغل
تحقیقات و مصاحبه های اطلاعاتی خودرا انجام دادهاید. با کارفرمای بالقوه ملاقات کردهاید و نامهی تشکر برای او فرستاده اید. دربارهی شرکت وصنعت مطالعه کردهاید و کنترل کامل شغل خودرا بدست گرفته اید. تصمیم گرفتهایدکه کجا و برای چه کسی میخواهید کار کنید. حالا شما آماده هستید تا فروش را نهایی کنید.
احتمالاً قدرتمندترین ابزار درمصاحبه ی شغلی خود گزینشی نام داد. خواست شدید شما برای آن شغل، که بواسطه ی تمام حرفهایی که زدید و کارهایی که کردید نشان داده میشود. در بدستآوردن آن شغل بسیار تأثیرگذار و صاحب نفوذ است.
هنگامی که دارید برای شغلی که میخواهید فروش را نهایی میکنید، هدف شما باید این باشد که کارفرمایتان را بشدت متقاعد سازید که بهترین شغل برای شما همین است و شما نیز برای این شغل بسیار مناسب هستید. تجربیات خودرابا توجه به موقعیت کاری توصیف کنید. توضیح دهید که فکر میکنید برای کارفرما چه کاری میتوانید انجام دهید.
روی کمک کردن تمرکز کنید
درموردکمکی که فکر میکنید میتوانید به کارفرما وشرکت بکنید توضیح دهید. ازمشتاقانه و قاطعانه فروختن تواناییهای خود به کارفرما نهراسید. در مصاحبه فعال، صریح و روراست باشید. لبخند بزنید، سرتکان دهید و نشان دهید که بطور کامل درگیر صحبت شدهاید. نشان دهید که مشتاق بدست آوردن این شغل دراین شرکت و توسط این فرد هستید.
مخصوصاً به کار فرمای بالقوه بگویید که واقعاً این شغل را میخواهید. گاهی اوقات همین عمل فرد را تا حدی تحت تأثیر قرار میدهد که کارفرما شما را انتخاب میکند. احتمالاً تأثیرگذارتر ازاین واژهها برای کارفرما وجود ندارد «من واقعاً این شغل را میخواهم. اگربه من فرصت بدهید قول میدهم کار فوقالعادهای ارائه دهم. پشیمان نخواهید شد.»
به یاد داشته باشیدکه کارفرمایان احساساتی هستند و احساسات مسری است. هیجان و علاقهی شما نسبتبه شغل میتواند بیشتر ازهر روزمهای که تا به حال نوشته اید، روی تصمیم کارفرما تأثیر بگذارد. موفقیت شما درمتقاعد کردن کارفرما که شما فرد مناسبی هستید بیشتر از هر عامل دیگری کیفیت شغل و حقوق مربوط به آن شغل را تعیین خواهد کرد.
مذاکره درباره ی بهترین حقوق
حالا مصاحبه کرده اید و کارفرما را متقاعد کردهایدکه شما را برای شغلی استخدام کند. بعد مذاکره دربارهی حقوق آغاز میشود. کاری کهاینجا انجام میدهید میتواند روی حقوق، سبک زندگی و آینده ی شما تأثیر بسزایی داشته باشد. بهدقت این دستورالعمل ها را اجرا کنید.
اول باید ایده ی خوبی درباره ی حقوقی که میخواهید برای این شغل دریافت کنید،داشته باشید. باید از قبل تحقیق و با افراد دیگر صحبت کرده باشید. باید بدانید که حدودحقوق برای این شغل چقدر است. هرگز نباید چشم بسته و بدون هیچ ایدهای درباره ی پولی که باید درخواست کنید، وارد مذاکره شوید.
اگر مطمئن نیستید با مدیر یک آژانس استخدامی یا کارمند آژانس کاریابی تماس بگیرید و به آنها بگویید که میخواهید با متصدی رسیدگی به حسابها صحبت کنید. خودرامعرفی کنید بگویید که درباره ی چه نوع شغلی تحقیق میکنید. از او بپرسید که حدود حقوق منطقی برای این شغل چقدر است. اگر مؤدبانه بپرسید تقریباً همیشه به شما کمک خواهند کرد.
هرگز پیشنهاد اول رارد یا قبول نکنید.
هرگاه پیشنهادی دربارهی شغل یا حقوقبه شما بشود، دفعه اول که پیشنهاد ارائه شد آن را نپذیرید. همیشه بخواهد که فرصت بیشتری برای فکر کردن به شما بدهند، حتی اگربه شدت این کاررا میخواهید. از قانون ۲۴ساعته استفاده کنید. قبل از پذیرفتن یک پیشنهاد کاری همیشه ۲۴ساعت فرصت برای فکر کردن بخواهید. هرچه بیشترزمانی برای فکر کردن بخواهید، وقتی تصمیم نهایی را گرفتید شغل و مزایای بهتری نصیب شما خواهد شد.
وقتی کارفرمایی حقوقی به شما پیشنهاد میکند معمولاً در ذهن خود حدود حقوقی در نظر دارد. معمولاً حدود حقوق بین ۲۰% کمتر و ۲۰% بیشتر حقوق متوسط این شغل است. برای مثال اگر شغلی درماه تقریباً ۲ هزار دلار حقوق داشته باشد،کارفرما حدود حقوق ۱۶۰۰دلار(۲۰% کمتر) تا ۲۴۰۰$ درماه را درنظر میگیرد. کارفرما تمام سعی خود را میکندتا شما را با کمترین حقوقی که قبول خواهید کرد، استخدام کند. از طرف دیگر کار شما این است که بالاترین حقوقی را که در ذهن کارفرما است را درخواست کنید.
براکت (بازه) را افزایش دهید.
اینگونه باید این کاررا انجام دهید: وقتی کارفرمایی حقوق ۲هزار دلار را به شما پیشنهاد کرد برای مثال باید چیزی حدود ۱۱۰ تا ۱۳۰ درصد آن مقداررا پیشنهاد کنید. به این کار براکتسازی میگویند. دراین مثال، اگر مقدار پیشنهادی کارفرما ۲۰۰۰ دلار باشد بایدبگویید به نظر من عملکرد عالی دراین شغل ۲۲۰۰ تا ۲۶۰۰ دلار درماه میارزد. در صحبتها و در ذهن کارفرما حدود براکت را گسترش دهید.
با کمال تعجب کارفرما حقوقی بین دو مقداری که پیشنهاد داده بودید را خواهد پذیرفت – در مثالی که آورده شد حقوق ۲۴۰۰ تعیین خواهد شد واین مقدار در بالاترین حدود حقوق قرار دارد و معمولاًبیشتر ازمقداری است که کارفرما قصد داشت پرداخت کند. اما اگراینگونه ازاو حقوق بیشتری طلب کنید اغلب آنرا خواهد پذیرفت. دربرخی مواردباید با حقوق کمتری شروع کنید. وقتیاین اتفاق افتاد فوراً باید بپرسید که برای افزایش حقوق چه کاری باید انجام دهید. دقیق باشید و از کارفرما بخواهید که این شرایط در نامهی تأیید شما وارد نماید.
برسر مزایا مذاکره کنید – برایان تریسی
اگر نتوانستید حقوق بالاتری بگیرید میتوانید برسر مزایایی که به همراه شغل است مذاکره کنید. میتوانید تعطیلات، مرخص و مرخصیهای با حقوق بیشتری درخواست کنید. حتی میتوانید مزایای اضافهتری را برای این شغل تعیین کنید مانند اتاق شخصی، ماشین، تنخواه و غیره.درهر شرایطی حقوق، مزایا و شرایط تعیین شده هرچه باشد،فوراً بپرسید که اگر خوب کار کنید میتوانید در عرض ۹۰روز افزایش حقوق داشته باشید یا خیر. قدرت مذاکره شما برای بدست آوردن شرایط بهتر و حقوق بالاتردر آینده، درزمان قبول شغل مهمتر ازهر زمان دیگری است. زمان زیادی برای فکر و صحبت کردن درمورد تمام جزئیات شغل صرف کنید. از وضوح شرایط تعیین شده اطمینان حاصل کنید و هرچه که مورد توافق قرارگرفته شدهاست را مکتوب کنید. باانجام این کارها خودرامهیا میکنید تا شغلتان را درمسیر پیشرفت قراردهید.
همه ی ایده های کلیدی
درمورد جستجوی شغلی هزاران کتاب و مقاله وجود دارد. بااین وجود چیزهایی که در این برنامه، بیشتر ایدههای اصلی در بدست آوردن چیزی که واقعاً ارزشش را دارید را فرا گرفته اید. فکری که برای شغل و کاری که بدست آوردهاید میکنید درست مثل هر تصمیم یا مجموعه تصمیماتی که تا به حال گرفتهاید، روی زندگی شما تأثیر خواهد گذاشت. بسیار مهم است که در جستجوی خلاقانه شغل عالی شوید واین ایدهها را بارها و بارها تکرار و تمرین نمایید تابه عادتهایی تبدیل شوند که تا آخر عمرتان انجام میدهید.بدستآوردن شغلی که میخواهید هم یک هنر و هم یک علم است. مهارتی یاد گرفتنی است که میتوانید با گوشدادن مکرر به این برنامه و بعد عملیاتی کردن چیزهایی که فرا گرفتهاید، آن را بدست آورید. درکارهایی که میتوانید انجام دهید هیچ محدودیتی وجود ندارد.
تمرینهای عملی:
حالا هفت تمرین عملی ارائه میشود:
۱٫ تصور کنید که میتوانستید درهر کجای کشور هر شغلی را داشته باشید و حقوقی که میخواهید را بدستآورید، آن شغل کدام است؟
۲٫ سه مهارت مهمی که دارید و باعث میشود بتوانید کمک ارزشمندی به شرکت بکنید را تعیین کنید. آنها کدامند؟
۳٫ چه افراد دیگری که شما انجام میدهید راانجام میدهند و حقوقی را که شما میخواهید بدست آورید را دریافت میکنند. چه کارهایی را متفاوت از شما انجام میدهند؟
۴٫ چه نتایجی میتوانید برای کارفرمایتان بدست آورید که باعث میشود در عوض آن با خوشحالی پولی به شما پرداخت نماید؟
۵٫ چه مهارتها و تواناییهای دیگری باید کسب کنید تا شغل دلخواه خودرا بدست آورید؟
۶٫ به پنج سال آینده نگاه کنید که شغل و حقوقتان عالی هستند. چه کاری انجام میدهید و حقوقتان چقدر است؟
۷٫ چه کاری را فوراً انجام خواهید داد تا شغل ایدهآل خودرا بدست آورید وآن را حفظ کنید؟
قسمت ۹-۱
فصل نهم
افرادرا دراولویت قرار دهید
ماری کیاش میگفت: فرض کنید همهی افرادی که ملاقات میکنید تابلویی روگردنشان آویزان کردهاند که روی آن نوشته شده: کاری کن احساس مهم بودن بکنم. «نه تنها درکار فروش موفق خواهید شد بلکه در زندگی هم به موفقیت خواهید رسید.»
توانایی شما در داشتن رابطهی خوب با دیگران بیشتر از هر عامل دیگری روی توانایی کسب درآمدتان تأثیر خواهد گذاشت. دکتر هاورد گاردنر از دانشگاه هاروارد در کتابش «چهارچوب ذهن» این ادعای انقلابی را کرد که هر فرد چند نوع هوش دارد. او نتیجه گیری کرده است که همهی مادر چندین موضوع مختلف هوشمند هستیم و حتی اگر در مدرسه نمرات عالی کسب نکردهایم بازمیتوانیم درحوزههای دیگر به شدت هوشمند باشیم. دو مورد از این حوزهها شامل درون فردی و هوش میان فردی میشود.
هوش درون فردی اینگونه تعریف میشود که شما تا چه حد با خودتان ارتباط خوبی دارید. میزانی است که خودتان را میشناسید و میفهمید و اینکه دربارهی قوتها و ضعفها، ارزشها، نظرات، اهداف و آرزوهای خود چقدر میدانید. افرادی که از هوش درون فردی بهره زیادی دارند. به شدت در مورد اینکه چه کسی هستند و چه کسی نیستند اطلاع دارند. این آنهارا قادر میسازد تا با خودشان و شناختن قوتها و ضعفهای خود صادق و عینی باشند و در نتیجه با دیگران نیز صادق و عینی هستند.
هوش درون فردی بنیانی است که دومین نوع هوش، هوش میان فردی، روی آن بنا شده است.
هوش میانفردی توانایی ارتباط برقرار کردن، رابطه داشتن، قانع کردن و تأثر گذاردن بر دیگران است. افرادی که در شغلهایی موفق هستند که باید ارتباط زیادی با دیگران داشته باشند مانند فروشندگان، مدیران، مستشاران، مشاوران ووکیلان همه و همه دارای هوش میان فردی بالایی هستند.
هوش خود را افزایش دهید – برایان تریسی
شما میتوانید با یادگیری و تمرین در یک حوزه هوش خودرا در آن حوزه افزایش دهید و احتمالاً مهمترین هوشی که باید خودآگاه و عمداً درخود ایجاد کنید. هوش میان فردی است. چرا که ایجاد و حفظ روابط هم برای موفقیت حرفهای و هم برای خود پندارهای شما که همان هوش درون فردی میباشد، ضروری است.
شخصیت ما ازنوع واکنش دیگران نسبت به ما شکل میگیرد. نوع رفتار دیگران با ما تنها نشانهای است که ما بفهمیم درکودکی چگونه فردی هستیم. اگر افراد با مهربانی، احترام و شوخ طبعی باما رفتار کنند درنهایت نتیجه می گیریم که انسانهای خوبی هستیم و لیاقت مهربانی، احترام و رفتار مناسب را داریم. این نگرشها تا زمان بزرگسالی ادامه خواهد شد.
سه نیازعمیق
روانشناسان سه نیاز عمیق اجتماعی که همهی ما داریم را شناسایی کردهاند: شمول، کنترل وتوجه. اولین مورد یعنی شمول نیازی است که احساس کنیم جزء چیزی هستیم، اینکه شامل خانواده، گروه کاری، گروه اجتماعی، شرکت کسب و کاری وانجمنهای تخصصی هستیم. باید احساس کنیم افراد مارا میخواهند، میپذیرند و برایشان مهم هستیم.
دومین نیازاجتماعی نیاز به کنترل است. روانشناسان نتیجه گرفتند که پایهی هر نگرش مثبت ذهنی داشتن احساس کنترل است. ما به اندازهای درزندگی خوشحال هستیم که بدانیم کنترل زندگیمان را بدست داریم. به اندازهای که احساس کنیم کنترل زندگی در دست ما نیست یابه دست دیگری است احساس ناراحتی میکنیم. استرسها به دلیل نداشتن احساس کنترل بر بخشیاز زندگی که برایمان مهم است، ناشی میشود. سومین نیاز اجتماعی کههمه دارند نیازبه توجه است. زندگی کردن بدون اینکه بدانیم فردی به ما علاقه دارد سخت است. گاهی اوقات اینکه بدانیم تنها یک فرد به ماتوجه دارد به تمام زندگیمان معنا می بخشد.
شما یک کار درحال انجام هستید
در مجامع نشر اصطلاحی وجوددارد، کاردر حال انجام. این کتابی است که برای چاپ برنامهریزی شده اما کتاب هنوز به اتمام نرسیده و نویسنده هنوز دارد روی بخشی از آن کار میکند.هرکدام ازما نیزیک کار درحال انجام هستیم. هرکدام ازما بدنیا میآییم و بدون هیچ تجربهای از روشهای جهان رشد میکنیم. طی زمان و با گذراز سختیهای بزرگ زیادی شخصیت بزرگتری کسب میکنیم و تمام درسهایی که میگیریم ازطریق ارتباط با انسانهای دیگر بدست میآید.
بخشهای خاصی از شخصیت شما کاملاً دست نخورده و رشد نیافته باقی خواهد ماند مگر اینکه با افرادی که دوست دارید و شما رانیز دوست دارند روابط عمیق، معنادار، نزدیک واحساسی برقرارکنید. تنها آن زمان است که شخصیت اولایی بدست خواهید آورد که شمارا بالغتر میکند و باعث میشود دربالاترین حدکارآیی قرار بگیرید و فردی یکپارچه شوید.
تکامل شخصیت
روی دیواراولین کلاس کاراته من تابلویی بود که روی آن نوشته شده بود. «هدف نهایی کاراته نه در پیروزی نهفته است و نه در شکست، بلکه هدف تکامل شخصیت شرکتکنندگان است.»من فکر میکنم تکامل شخصیت شرکتکنندگان هدف نهایی زندگی نیز هست. و من فکر نمیکنم بدون درسهایی که از رابطه با افرادی که دوستشان دارید و حفظ یک رابطهی خوب تنها به چند اصل اساسی نیاز دارد. اجازه دهید هفت تای آنها را برایتان بگویم:
قسمت ۹-۲
اصل اول: اصل اول اعتماد است. تمام رابطه ها درنهایت بر پایه ی اعتماد استوار هستند. برای ایجاد اعتماد باید همیشه قولتان را نگهدارید. درهمه ی حرفهاو اعمال خود باید ثابت قدم و قابل اطمینان باشید. باید به فردی تبدیل شوید که درهمه ی موقعیتها قابل اتکا باشید. هرگز نباید کاری بکنید که این پایهی اعتماد که رابطه تان بر آن استوار است، بلغزد.
اصل دوم: دومین اصل احترام است. زمان گذاشتن برای نشاندادن احترام به دلیل برجستگی فرد باعث میشود طرف مقابل احساس باارزش و مهمبودن کند. با نشاندادن این احترام رابطهی خوب ایجاد میکنید و کیفیت رابطههای خودرا افزایش میدهید.
اصل سوم: سومین اصل برای موفقیت دررابطهها ارتباط است. در ارتباط داشتن با فرد مقابل، زمان عامل بسیار مهم است. ارزش رابطهای هم برای شما و هم برای طرف مقابل براساس مقدار زمانی که در آن سرمایه گذاری میکنید افزایش مییابد. وقتی زمان میگذارید تا روی مسائل مهم رابطه ای تمرکز کنید، درهای ارتباط را میگشایید. و وقتی با دقت، با آرامش و آسودگی و با تمام توجه به طرف مقابل گوش میدهید احترامی که نسبت به فرد مقابل دارید را به نمایش میگذارید ومیزان اعتماد را میان خود افزایش میدهید.
اصل چهارم: اصل چهارم تواضع است. وقتی به افرادی که در زندگیتان هستند همیشه بگویید لطفاًو متشکرم باعث میشوید احساس بهتری نسبت به خود و کاری که انجام میدهند، داشته باشند. با این کار اعتماد به نفس آنها را افزایش میدهید. وافسوس، باافرادی که بیشتر از همه دوستشان داریم کمترین تواضع وادب را داریم. همیت فاکس گفته است «اگر مجبورهستید بیادب باشید، با غریبهها بیادب باشید. اما ادب مصاحبت را برای خانواده ی خود نگهدارید.»
اصل پنجم: توجه است. بزرگترین هدیهای که میتوانید به بقیه بدهید هدیهی مقبولیت و عشق بدون شرط است. بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که به آنها انتقاد نکنید، آنها را محکوم نکنید و مدام درمورد آنها شکایت نکنید.
قسمت ۱۰-۱
فصل دهم – برایان تریسی
قدرت حل مسئله و تصمیمگیری قوی
کلاودام بریستل نوشته است که: فکرمنشاء اصلی همهی ثروتها، موقیتها، افزایش مادیات، همه اکتشافات و اختراعات و همهی موفقیتهاست.برای آنکه بتوانید درآمدی که ارزشش را دارید کسب کنید باید بصورت مداوم ارزش خود را برای دیگران و شغلتان افزایش دهید. یکی ازمهمترین مهارتها یا ویژگیهای رهبران و افراد مؤثر درهر زمینهای توانایی حل مسئله و اتخاذ تصمیمهای خوب که منجر به نتایج بهترو بیشتر میشود، میباشد.
تمام زندگی مجموعهای از مشکلاتی است که باید حل شوند و مجموعهای از سختیهایی است که باید برطرف شوند. توانایی شما درحل مسئلههایی که پیش رویتان قرار میگیرند برای افزایش حقوق و ترفیعتان ضروری است. موفقیت توانایی حل مسئله است. رهبری، توانایی حل مسئله است و پاداش واقعی حل مسائل این است که با مسائل بزرگتری روبرو خواهید شد که باید آنها را حل کنید. خوشبختانه حل مسئله و تصمیم گیری کارآمد مهارتهای فراگرفتنی هستند که میتوانید آنها را با تمرین و بهرهبرداری از قدرت خارقالعاده ذهن بدست آورید.
روی راه حلها تمرکز کنید.
زندگی و شغل شما توالی پیوستهای ازمشکلات خواهد بود. تمام روز، از صبح تا شب،بعد ازهرمشکل، مشکل دیگری خواهید داشت. در واقع، جایی که مشکلی وجود ندارد کار را میتوان مکانیزه و بوسیلهی دستگاه انجام داد و هرچه مشکلات کوچکتر مکانیزه شوند، شما درحل مسئلههای پیچیدهتر، ارزشمندتر و مهمتر خواهید شد.
تنها وقفهای کهدر این جریان مداوم مشکلات بوجود خواهد آمد، وقوع یک بحران است. اگرزندگی معمولی دارید هر۲ یا ۳ ماه یکبار دچار یک بحران خواهید شد. توانایی شما در مواجههی کارآمد با بحرانهای غیر قابل اجتناب،معیار اصلی سنجش شخصیت و شایستگی شمااست.
روی آینده تمرکز کنید
افرادی که به سمت راه حل گرایش دارند ارزشمندترین افراد هرسازمان هستند. میتوانید دریک لحظه ذهنیت خودرااز منفینگری به مثبتبینی تغییر دهید، تنها باید ذهن خود را از مشکل به سمت راهحل متمرکز کنید. به جای اینکه بپرسید و نگران این باشید که چه کسی چه کاری انجام داده و چه کسی را باید مقصر دانست باید بپرسید «حالا باید چکار انجام دهیم؟»
هر چه بیشتر روی یافتن راهحل تمرکز کنید، با مشکلات بزرگتری روبرو خواهید شد تاآنها را حل کنید ودرنتیجه با توجه به اندازهی مشکلی که باید حل کنید پول، قدرت و موقعیت بهتری بدست خواهید آورد. در حقیقت تمام زندگی و شغلتان بوسیلهی توانایی شما درحل مشکلاتی که درسطح خود با آن روبرو میشوید، تعیین خواهد شد. وقتی آنها را حل کنید بصورت خودکاربه سطح بالاتری حرکت خواهید کرد همانطورکه در مدرسه بعد ازگذراندن امتحانهای سال قبل به کلاس بالاتری میروید.
مشکلات رابصورت سیستماتیک حل کنید
در اینجا تکنیک هفت مرحله ای وجوددارد که میتوانید تا پایان شغلتان انجام دهید تا بتوانید بصورت کارآمد با هر مشکلی که بوجود آمد کنار بیایید.
- مرحله اول: به روشنی مشکل راتعریف کنید. مشکل دقیقاً چیست؟ حقایق را جمع آوری کنید. حقایق واقعی را جمع آوری کنید. واقعیتهای ظاهری و بدیهی را جمع نکنید بلکه واقعیتهای واقعی موقعیت را شناسایی کنید. میزان زمان و انرژی که صرف حل مسئله ای میشود که افراد درگیر درموردآن مشکل دید روشنی ندارند، بسیار تعجب آوراست.
- مرحله ی دوم: بپرسید که تمام دلایل ممکن برای ایجاد این مشکل چه بودهاست. کجا وچگونه بوجودآمده است؟ گاهی اوقات تنها این کار راه حلی را بوجود میآورد.
- مرحله سوم: درمورد تمام راه حلها سؤال کنید. هرچه بتوانید تعداد بیشتری راهحل ارائه دهید احتمال بیشتری وجود دارد که راهحل ایده آل را بیابید.
- مرحلهی چهارم: تصمیم بگیرید. هر تصمیمی معمولاً از هیچ تصمیمی بهتر است.
- مرحلهی پنجم: برای به عمل رساندن راهحل مسئولیتها را مشخص کنید. دقیقاً چه فردی قرار است در چه زمانی چه کاری را باید با چه استانداردی انجام دهد؟
- مرحلهی ششم: برای گزارشدهی و معیاری برای سنجش موفقیت تصمیم گرفته شده زمانی تعیین کنید. راه حل بدون معیار یا ضربالعجل در اصل اصلاً راه حل نیست.
- مرحلهی هفتم: به خودیادگیری مأموریت دهید تا برای اجرای راه حل و ازبین بردن مشکل دست به کار شود.
در رویکردتان به زندگی و شغل راهحل محور باشید. کسی باشید که افراد برای حل کردن مشکلشان پیش شما میآیند چرا که همیشه ایدههای خوبی برای حل و فصلکردن آنها دارید. هر چه بیشتر روی راهحلها تمرکزکنیدباهوشتر خواهید شد وراهحلهای بهتریارائه خواهید داد. افرادی که در حل کردن مشکلات بهترین هستند بیشترین حقوق را درسازمان دارند و با سرعت بیشتری ارتقاء می یابند.
قدرتمندترین کامپیوتر
فرض کنید کسی یک کامپیوتر ساده اما قدرتمندی که میتواند هرسؤالی را پاسخ دهد یاهرمشکلی کهبا آن روبرو شدید را حل کند، به شما داده است. تنها کاری که شماباید انجام دهید این است که مشکل را بدرستی وارد کامپیوتر نمایید. بعد درست در زمان مناسب دقیقاً همان راهحلی که نیازداشتید را شما ارائه میکرد. آن جواب همیشه برای شما کاملاً مناسب بود.
حقیقت این است که شمااینچنین کامپیوتری دارید و درست بین دو گوشتان نصب شده است. تنها تفاوت افراد بسیار کارآمدو افرادی که با نتایجی که کسب کردهاند. راضی نیستند، میزانی است که ازاین کامپیوتر خارقالعاده استفاده میکنند. کشف شگفتآورایناست که شما می توانید بهراحتی طریقهی استفاده ازاین کامپیوتر را بیاموزید. وقتیاین کاررا کردید فوراً از آن سود میبرید وتصمیمات بهترو نتایج بهتری کسب خواهید کرد.
برای فهمیدن نحوه کارکرد این کامپیوتر حیرتآور، بگذارید با بررسی مغزتان آغاز کنیم. مغز شما به دو نیمکره تقسیم شده است که معمولاً نیمکره راست ونیمکره چپ نامیده میشود. تحقیقات زیادی نشان داده است که هربخش مغز مسئول عملکردهای خاصی است.
دو مغز دریک مغز
مغز سمت چپ مسئول عملکردهای خطی،متوالی، مرتب و ریاضیاست.کاربردی، تحلیلو پرسشگراست. بخشی از مغز است که با طبقهبندی و چیزهای عینی سروکار دارد.بخش مهندسی مغز است و اساساً در پردازش گام به گام حقایق تمرکز دارد.
از طرف دیگر مغز راستتان خیلی متفاوت است. کلنگر و خودانگیخته است. درحالی که مغز چپتان درگیرجزئیات یک چیز است مغز راستتان به تصاویر کامل وایدهها و موقعیتهای کاملاً جامع میپردازد، همچنین مغزراستتان به تصاویر کامل و ایدهها و موقعیتهای کاملاً جامع میپردازد. همچنین مغزراستتان خیلی متفاوت است. کلنگر و خودانگیخته است. درحالی که مغز چپتان درگیر جزئیات یک چیزاست مغز راستتان به تصاویر کامل و ایدهها و موقعیتهای کاملاً جامع میپردازد همچنین مغز راستتان مسئول تواناییهای خلاقانه، موسیقی و هنری شما است. مسئول رقصیدن، خوانندگی و خندهی شما است. مغز راستتان مسئول فرآیند شهودی تفکر، احساس، حل مسئله و تصمیمگیری است.
قسمت ۱۰-۲
پتانسیلهای خودرابطور کامل آزاد سازید
زمانی که یاد بگیرید عملکرد این دو مغزرا طوری هماهنگ کنید که با هم همکاری داشته باشند، در سطح متوسطی شروع به ایفای نقش میکنید. زمانی که مردان و زنان مخصوصاً درگرفتن تصمیمات مهم از ظرفیتهای مغز راستشان استفاده کنند، شروع به آزادسازی پتانسیلهای کامل خود میکنند.
یک تصمیم شهودی که ازدورن به فکر شمامیرسد همیشه برتر از هر چیزی است که با درنظرگرفتن حقایق و جزئیات به فکرتان میرسد. یک تصمیم شهودی تمام علم شما را نسبت به یک موضوع به طور همزمان ترکیب میکند و جوابی به شما میدهد که تلفیقی است و از هر جواب دیگری که با تفکر گام به گام میتوانستید به آن برسید برتر است. برای همین است که تمام مردان و زنانی که در جایگاه بالایی از سازمان قراردارند، در روششان برای حل مسئله و تصمیمگیری برای خود و دیگران بسیار شهودی هستند.
رالف والدوامرسون شهود را صدای آهسته و خاموش درون مینامد. این صدای درونی مثل یک راهنما یا مکانیسم شکستناپذیر است که همیشه حرف یا کار درست رابه شما میگوید تا انجام دهید. هرچه بیشتر به آن اعتماد کنید وآن را باور داشته باشید، بهتر و دقیقتر به شما جواب خواهدداد. توانایی شما در استفادهکردن ازقدرتهای شهودیتان موفقیت و کارآیی شما را درهر کاری که انجام میدهید افزایش میدهد و تعیین میکند.
چهار ویژگی ذهنی
برای آنکه بتوانید بطور معمول شهود را راهاندازی کنید و به سطوح بالای ذهنی وارد شوید، باید۴ ویژگی ذهنی خاص داشته باشید.
اولین ویژگی باور کامل و ایمان به شهودتان است. تقریباً مثل باوریک کودک وبایدبا مسیری که ذهنتان میخواهد شما را ببرد همراه شوید. زمانی شهودشماراحتتر وبهترکار میکند که از تلاش برای رخدادن اتفاقی دست برداریدو درعوض رها شوید و هر راهحلی که به ذهنتان رسید را بپذیرید.
دومین ویژگی ذهنی که شما را قادر میسازد تا از شهود خود بصورت کارآمدتری استفاده کنید، داشتن نگرش ذهنی مثبت است. منظورم از این حرف آن است که در برابر نتیجه حاصله آرام، ریلکس و شادباقی بمانید. نگرش ذهنی مثبت «جواب سازنده به استرس و مصیبتها» نامیده میشود. وقتی عکسالعمل ریلکس و راحتی داشته باشید، جو ذهنی که مغزتان را قادرمیسازد تا به بهترین صورت عمل کند، ایجاد میکنید و این باعث راهاندازی شهود میشود.
سومین ویژگی ذهنی برای افزایش شهود،داشتن نگرش انتظارات مطمئن و دلگرم کننده است. هر چه مثبتتر و مطمئنتر باشید، شهود وراهحلهای شما سریعتر ودقیقتر خواهد بود. عادت کنید که انتظار داشته باشید اتفاقات خوب برایتان بیافتد. در هر مشکل و مصیبت بهدنبال درس ارزشمندی باشید. درهر مانع یا فشاری که روبرو میشوید به دنبال مزیت یا فوایدی باشید. تصمیم آگاهانهی شما برای تمرکز روی بخشهای مثبت موقعیتتان به همراه امتناع از فکرکردن در مورد بخشهای منفی، ذهنتان راقادر ساخت بهبهترین نحو عمل کرده تا به شما در رسیدن به اهداف کمک کند.
چهارمین ویژگی ذهنی برای تصمیمگیری شهودی گوشدادن است. زنان نسبت به مردان گرایش بیشتری به گوش دادن به شهودشان دارند. شاید برای همین باشد کهبه شهود زنان ارج بیشتری نهاده میشود تاشهود مردان. بااین وجود مردان و زنان تواناییهای شهودی یکسانی دارند. تنها کاری که باید انجام دهند این است که بصورت چیزهایی که این شهود بهآنها میگوید، گوش دهند. بیشتراشتباهات ما درزندگی ناشی از بیتوجهی به شهود و امتناع از گوشدادن به آن است چرا که تصور میکنیم اینگونه بهتر است. این کار تقریباً همیشه اشتباه ازآب درمیآید.
سه جایی که باید از شهود خوداستفاده کنید.
سه جا است که میتوانید به طور مدام از شهود خود استفاده کنید تا تصمیمات بهتری بگیرید و از اشتباهات پرهزینه جلوگیری کنید.
۱٫ روابط شخصی: چه رابطهی مورد نظربا همسرتان باشد چه با فرزندان یایک دوست،حس و شهود شما همیشه به شما خواهد گفت که چه کاری انجام دهید یا چه حرفی بزنید. تنها کاری که باید بکنید این است که به سوی حس خود بروید و گوش فرا دهید و حرفی رابزنید یا کاری را انجام دهید که مناسبتر وبهتر باشد.
با توجه به تجربیات من یکی از دلایل اصلی مشکلات در روابط این استکه یک یا دو طرف به حس خود بیتوجهی میکنند واز گوشدادن و عمل کردن آن امتناع میکنند. افراد وارد روابط یا از روابطی خارج میشوند یا تصمیماتی درمورد تعاملشان با دیگران میگیرند درحالی که در عمق وجودشان میدانند کاری که انجام میدهند اشتباه است. هرگاه شهود و «احساس درونی» خود حرکت کنید، تقریباً همیشه مشکلی را بوجود میآورید که حل کردن آن بزرگتر و سخت تر از زمانی است که به شهودتان گوش میدادید.
۲٫ دومین جایی که میتوانید از شهود استفاده کنید کسب و کار است. اگر به آرامی به صدای درونتان گوش فرا دهید همیشه درهر موقعیت کاری احساس خوبی نسبت به کار درستی که باید انجام دهید یا کاری که نباید انجام دهید، پیدا خواهید کرد. اگر در کار فروش هستید، هرگاه با مشتری بالقوه یاارباب رجوعی طرف هستید، همیشه میتوانید بطور کامل به شهودتان اتکا کنید تابه شما بگوید چه کاری انجام دهید یا چه حرفی بزنید و وقتی گفتههای آن را عمل کردید همیشهخواهید دید که کار درست همان است. فروشندگان مرد به من گفتهاند که نیرویی ناگهانی آنها را واداشت تا موضوع خاصی را در مذاکرهی فروش بیان کنند وبعدها متوجهشدند که در بهترین حرف را زدهاند. همهی فروشندگان برتر به شهود خود اعتماد دارند ودر کار فروش بصورت مداوم به آن گوش میدهند.
۳٫سومین زمینه زمان تصمیمگیری است: وقتی میخواهید ارتباطی برقرار کنید یا مذاکره یا خرید یا فروش انجامدهید یا شغلی را میخواهید بپذیرید یا رد کنید، درهر صورت بهنوعی در حال تصمیمگیری هستید. برخی از این تصمیمات مهم نیستند اما بسیاری از آنها پیامدهای جدی و بلند مدتی دارند.
قبول کردن یک شغل یا حقوق یا کارکردن برای یک شرکت خاص در زمان خاص میتواند تأثیر مشخصی روی تمام مسیر زندگیتان داشته باشد. سپردهگذاری یا خرج کردن پول یا قرض کردن پول به هردلیلیمیتواند پیامدهای بلند مدت زیادی اداشته باشد. هرتصمیمی کهنتایجی به بار میآورد که تا مدتها بعد از گرفتن تصمیم اثر آن باقی میماند، آنها همان تصمیمهایی هستند کهباید قدرتهای شهودی حیرتآور خود را برای آن به کار گیرند.
قدرتهای خودرا افزایش دهید
خوشبختانه گامهای خاصی وجوددارد که میتوانید با استفاده از آنها قدرتهای ذهن شهودی خود را افزایش دهید. میتوانید اینگونه شروع کنید، هر مشکل یا موقعیتی که در حال حاضر درگیر آن هستید راانتخاب کرده وباانجام گامهای زیر آنها را درکامپیوتر ذهنی خود برنامهریزی کنید:
اولش کل خود رابه وضوح و مکتوب تعریف کنید. اگر خود سؤال درهم ریخته و مبهم باشد ذهنتان نمیتواند برای یافتن راه حل کاری جواب درستی بیابد. دقیقاً مشکل چیست؟ چرا مشکلساز است؟ آیا میتواند یک فرصت در حجاب باشد؟ آیا یک مشکل واحدی است یا مشکل پیچیدهای است،مشکلی که از چندین مشکل کوچکتر تشکیل شدهاست؟ هر چه باشد زمان بگذارید که درموردآن فکرکنید وبه وضوح و مکتوب آن را توصیف کنید تابدانید که دقیقاً با چه چیزی روبرو هستید. این آغاز فرآیند شهودی است.
هنگامی که از مشکل دید واضحی پیدا کردید از خودبپرسید «مشکل دیگر چیست؟» آیا با مشکل واقعی روبرو هستید یا آیا با علائم یک مشکل عمیقتر درگیرشدهاید؟ «بسیاری افراد سعی میکنند مشکل شغلی یا مشکلی که دررابطهای دارند را حل کنند در صورتی که وارد شدن درآن شغل یارابطه ازابتدا اشتباه بوده است و قابل حلشدن نیست.
گفتهی قدیمی وجود دارد که میگوید«برای رهایی از هر مشکلی باید هزینهای پرداخت و شما همیشه میدانید که آن هزینه کدام است. » شهود و حستان به شما خواهد گفت راه درست چیست بااین وجود ممکن است انجام کار درست راحت و ساده نباشد. به هرحال باید ذهن خود را باز نگهدارید.
اطلاعات جمع آوری کنید – برایان تریسی
وقتی به روشنی مشکلتان راتوضیح دادهاید، تحقیق کردن وخواندن و جمعآوری اطلاعات درمورد مشکل را آغاز کنید. آیا افراد دیگری قبل از شمااین مشکل را داشتهاید؟ آن فرد در برابر آن مشکل چه کرده است؟ سعی نکنید چرخ را از نو اختراع کنید. گاهی مقداری تحقیق جوابی که به دنبال آن بودید رانشانتان میدهد. از گوگل و ویکیپدیا کمک بگیرید.
قسمت ۱۰-۳
دو دانشمند چندین ماه در لابراتوار ای بیتنام در زوریخ سویس شدیداً برروی مشکلات ابرهدایت کار میکردند. آنها میدانستند که به دنبال چه میگردند اما هیچ پیشرفتی درکارشان حاصل نمیشد برای همین تصمیم گرفتند استراحت کوتاهی کنند وبعداً سراغ مشکل بیایند.
درزمان استراحت، یکی از دانشمندان برای ایجاد تنوع به کتابخانهی شرکت رفت و مقالههای فرانسوی که دربارهی سرامیک بود را مورد مطالعه قرارداد. یکی ازمقالهها درمورد کاربرد جدید سرامیک که تازه کشف شده بود، توضیح میداد.این دقیقاً همان چیزی بود که دانشمند به دنبال آن بود.او فوراً مقاله رابه لابراتوار برد و با بکاربردن اصولی که درمقاله بیان شده بود، توانستند راز ابرهدایت را کشف کنند. آنچنان دستآورد علمی بزرگی بود که این دو مرد در همان سال جایزهی نوبل فیزیک را برنده شدند.
از دیگران مشورت بخواهید
وقتی مشکلتان را به وضوح توصیف کردید وتا جایی که توانستید درموردآن کاملاً تحقیق کردید، با افرادی که ممکن است اطلاعاتی داشته باشند که به شما کمک خواهد کرد، صحبت کنید. بسیار تعجبآور است که با پرسیدن سؤالاتی ازافرادی که ممکن است تجربیات مشابهی داشته باشند، تا چه حد میتوانید اطلاعات کسب کنید. اگرازتعدادافراد کافی سؤال کنید میتوانید درموقعیتی قرار بگیرید که از هر کدام از افراد اطلاعات بیشتری داشته باشید.
یکی ازدوستان من که مشاور مدیریتی است توسط شرکت بزرگ استخدام شد تا در مورد امکان سرمایهگذاری مقدار زیادی پول در ملک و مستغلات خاصی تحقیق کند. کارمندان شرکت از او خواستند تا امکان این سرمایهگذاری را درکل جامعه ارزیابی کند و به آنها کمک کند تا جهت حرکتشان مشخص شود.
اول ازهمه به سراغ اینترنت رفت وکپی مقالههایی کهدربارهی این موضوع بود و درچند ماه اخیر چاپ شده بود را دانلود کرد. بعد ازخواندن مقالهها به برخی از افراد و شرکتهایی که درمقاله نام برده شده بودند تلفن کرد و به آنها گفت تصمیم دارد پول زیادی را دراین صنایع سرمایهگذاری کند. نظرو ایدههای آنها را پرسید و از آنها توصیههایی گرفت.
با افراد زیادی صحبت کنید
در چندروز بعد تقریباً با ۳۰ نفر در جاهای مختلف کشور که دراین صنعت تخصص داشتند، صحبت کرد. بیشترآنها حاضر بودند هر اطلاعاتی که میخواست به او بدهند، گاهی اطلاعات را ایمیل میکردند و گاهی باپست فدرال اکسپرس اطلاعات را میفرستادند چرا که او رایک سرمایهگذار بالقوه میدانستند.
زمانی که بازرسیهای خودراتمام کرد به یکی ازآگاهترین افراددرآمریکا دراین زمینه خاص تبدیل شده بود. بعد یافته و پیشنهادهای خودرادرگزارش مفصلی خلاصه کرد و آن را به همراه فیش۵۰ هزار دلاری بابت حق مشاوره به موکل خود ارائه داد. موکل گزارش را خواند و با رضایت کامل فیش را پرداخت کرد و مشاور به سراغ پروژهی بعدی خود رفت.
توانایی فکر کردن شما
یکی از ارزشمندترین داراییهای شما توانایی فکر کردن و بکار بستن ذهنتان در جهت دستیابی به نتایج است. هرچه از تواناییهای ذهنی خود بیشتراستفاده کنید و کارهایی را انجام دهید که افراد موفق با ذهنشان انجام دادهاند، موفقتر وسعادتمندتر خواهید بود و اتفاقهای خوب با سرعت بیشتری برای شما رخ خواهند داد.
فرض کنیم شما الان مشکل خودرابه وضوح توصیف کردهاید، مطالعه و تحقیق کردهاید، ازدیگران مشورت گرفتهاید و تمام جزئیات مشکل یاموقعیت را یاداشت کردهاید.
وقتی جزئیات را نوشتید چندبار آن را مرور کنید و بگذارید ذهنتان آنهارا هضم کند تا مغزراستتان اطلاعات لازم برای ترکیب وبه هم پیوستن تمام حقایق را داشته باشد وبتواند بطور شهودی پاسخی ارائه دهد. اغلب عمل نوشتن تمام جزئیات پیرامون مشکل یا فرصت بوجود آمده به تنهایی اکتشافات شهودی را تحریک میکند که منجر به ایجاد ایدهها وراهحلهایی میشود که بهتر از روشهای فعلی است.
طوفان مغزی را برای هر مشکلی امتحان کنید
اگرهنوز راهحلی نیافتهاید قدم بعدی این است که خودرا تحت فشار قرار دهید، خود را منضبط سازید، تا ۲۰ روش که فکر میکنید ممکن است مشکل را حل کند یا به هدفی برسید را لیست کنید. با نوشتن سؤالی مانند این آغاز کنید: من یا ما چگونه میتوانیم این مشکل را حل کنیم یا به این هدف برسیم؟
بعد فوراً ۲۰ راهحل یا ۲۰ پاسخ یا۲۰ رویکرد بنویسید که ممکن است مؤثر باشد. اگر دوست دارید میتوانید تعداد بیشتری بنویسید اما۲۰ مورد باید برای این تمرین حداقلترین است. اغلب اوقات بیستمین مورد دستاوردی که به دنبال آن بودید را نصیبتان خواهد کرد. مجبور کردن خود به فکر کردن به این شکل اغلب به شهود وحس شما تلنگر خواهد زد وجوابی را پیش پای شما خواهد گذاشت که تا پایان شغل خود هر گاه با چالش، مشکل یا هدف بزرگی روبرو شدید آنرا به صورت سؤالی درآورده و بالای کاغذی بنویسید و خودرا مجبور کنید ۲۰ پاسخ برای آن بیابید. این تمرین به تنهایی میتواند زندگی شما را تغییر دهد. استعداد شما را تحت تأثیر قراردهد. ذهن خلاقتان را فعال میکند تا در تمام روز در سطح بالاتری عمل کند. درواقع شما را باهوشتر میکند و آی کیو شما را افزایش میدهد. با تمرین طوفان ذهنی روش ۲۰ ایده بصورت روزمره، ذهن خودرا قویتر، سریعتر و انعطافپذیرتر ازهمیشه میکنید، کافی است یکبار امتحان کنید. از نتیجهی حاصله تعجب خواهید کرد.
فراموشش کنید
اگر گامهای قبلی رابه انجام رسانیدهاید وباز به راهحلی که رضایت شما را جلب کند نرسیدهاید، گام بعدی درتفکر شهودی که به آن تفکر یا تعمق میگویند را بردارید. این واژهها به رها کردن اطلاعات در ذهن ناخودآگاه و فراموش کردن آن برای مدتی اشاره دارد. ذهن خودرابه طور کامل درگیری موضوع دیگری کنید. در این زمان وقتی شما مشغولکار دیگری هستید، ذهنتان بطور ناخودآگاه روی حلکردن مشکل کار میکند.
بسیاری ازافراد دریافتهاند که وقتی درحل کردن مشکل یا اتخاذ تصمیمی به بن بست رسیدهاند سپردن تمام مسئله به ذهن ناخودآگاه و تنها خواستن «جواب» از آن بسیار کمک کننده است. زمان مناسبی که برای این کار وجود دارد درست قبل ازخواب است. گاهی اوقات با جوابی واضح از خواب بیدار خواهید شد. در مواقع دیگر، به شرطی که ذهن خود رابه موضوعات دیگر مشغول کنید، پاسخ در زمان مشخصی بصورت کامل هویدا میشود و شما متوجه خواهید شد که باید چه کاری انجام دهید.
تشخیص دادن یک تصمیم شهودی
چگونه یک تصمیم شهودی را تشخیص میدهید؟ از کجا بفهمید این تصمیم یا راهحل مشکلات بزرگتری رادرآینده بوجود نخواهد آورد؟ خب، ۴ شاخص به همراه هر تصمیم یا راهحل شهودی وجود دارد.
اول از همه اگر حقیقتاً پاسخ ازشهود وحس شمابرخواسته باشد در همهی جزئیات کامل خواهد بود و همهی جوانب مسئله رااز ابتدا تا انتها پاسخ خواهد داد. راهحل تمام جزئیات مختلف را در برخواهد داشت و تمام نگرانیها را پاسخ خواهد داد.
دوم، یک راهحل شهودی آنقدر سادهاست که به این فکر خواهید کرد که چرا زودترآن را نفهمیده بودید. مثل نور کورکنندهی یک چیز بدیهی است. متعجب خواهید شد که تا چه حد کامل است و احساس خواهید کرد که تمام مدت جلوی چشمتان بوده است.
سومین شاخص تعیین کنندهی یک تصمیم شهودی این است که هرچه باشد، انجام داده آن کاملاًدر حیطه تواناییها و منابع شما قرار دارد. راهحل چیزی خواهد بود که میتوانید همین الان با چیزهایی که دارید و در جایی که هستید، انجام دهید. شما فوراً میتوانید آنرا عملی سازید.
چهارمین شاخصی که نشان میدهد از شهود شما برخواستهاست این است که پاسخ با شادی وانرژی ناگهانی همراه است، یک احساس سرخوشی که شما را به هیجان میآورد و شما را خوشحال میکند. برای اجرایی کردن راهحل مشتاق خواهید بود.
حل مسئله و تصمیمگیری شهودی کلیدی برای آیندهی شما است. شاید قدرتمندترین توانایی مغز شما است. استفاده روزانه از تواناییهای شهودی آنها را بهتر، قویتر و عمیقتر میکند تااینکهبه این باور خواهید رسید اگر بخواهید کاری را انجام بدهید امکان ندارد نتوانید آنراانجام دهید. واحتمالاً درست فکر کردهاید.
تمرین عملی:
در اینجا هفت تمرین عملی وجوددارد تا بتواند تصمیمگیرنده و حلال مشکل بهتری شوید:
۱٫ بزرگترین مشکل یا مانعی که در وصول بهاهدافتان جلوگیری میکنند را تعیین کنید. آن را بنویسید.
۲٫ دلیل بوجود آمدن این مشکل راتعیین کنید. دلیل دیگر این مشکل چه میتواند باشد؟
۳٫ تمام راهحلهای ممکن را شناسایی کنید وبعد از خود بپرسید: راهحل دیگر این مشکل چه میتواند باشد؟
۱٫ اگر هنوز راهحلی ندارید طوفان ذهنی رابرای آن مشکل یا هدف امتحان کنید و ۲۰ راهحل یا پاسخ برای آن بیابید.
۲٫ اطلاعات جمعآوری کنید. از دیگران بپرسید. دراینترنت به دنبال جواب بگردید. هر چه میتوانید مطالعه کنید.
۳٫ اگر هنوز نتوانستید جواب ایدهآلی پیدا کنید به شهود و حس خود اعتماد کنید. مشکل رابه ذهن ناخودآگاه خود تحویل دهید و مشغول کار دیگری شوید.
۴٫ زمانی که نهایتاً جواب به سراغ شما بیاید، که حتماً خواهد آمد، به سرعت درصدد عمل برآن برآیید.
قست ۱۱-۱
فصل یازدهم
حقوق بالاتری بگیرید وسریعتر ارتقاء یابید
تئودور رزولت گفته است: ما نمیتوانیم اعمال بزرگ انجام دهیم مگراینکه حاضر باشیم کارهای کوچکی که مجموع بزرگی را ایجاد میکند راانجام دهیم.
دراین فصل یاد خواهید گرفت که برای کاری کهانجام میدهید حقوق بالاتری بگیرید و سریعتر به سطوح عالی ارتقاء یابید.
این روشهاو تکنیکها توسط موفقترین افراد در جامعهی ما و افرادی که بالاترین حقوقها را دارند استفاده میشوند. هنگامی که شما ازاین روشها استفاده کنید تمام زندگی و شغلتان را درمسیر پیشرفت قرار خواهید داد. در عرض چند سال میتوانید نسبت به افراد متوسطی که در ده یا بیست سال تنها با جمعیت حرکت کردهاند، پیشرفت بیشتری بکنید.
انتخاب کسب وکار و همچنین انتخاب شغلتان در حیطه آن کسب و کار یکی از مهمترین تصمیماتی است که خواهید گرفت. متأسفانه اغلب افراد درکارشان غرق میشوند و هرچیزی که الان به آنها پیشنهاد میشود را میپذیرند و بعد اجازه میدهند که افراد دیگر تعیین کنند که چه کارهایی باید انجام دهند، کجا آن کارها را انجام دهند، چگونه آن کاررا انجام دهند و درمقابل چقدر حقوق بگیرند. شرکت و رئیس به مادر وپدر تبدیل میشوند و همهی کارها را عهدهدار میشوند. این اینرسی طبیعی و شتابی ایجاد میکند که افراد راماهها و سالها در شغلشان به پیش میراند.
به کمتر راضی نشوید.
اما اینها برای شما نیست. هدف شما این است که شغلی عالی کسب کنید که واقعاً از آن لذت میبرید و این بیشترین چیزی است که درعوض انرژیهای ذهنی احساسی و فیزیکی خود میتوانید دریافت کنید. خبر خوب این است که موقعیت شما هرچه باشد، باز دردام نیافتادهاید. شما حق انتخاب دارید. انتخابهایی دارید. کارهای بیشماری وجوددارد که میتوانید با مغز و تواناییهایتان انجام دهید.
از عصر استخدام مادامالعمر به عصر بهبود مادام العمر قابلیتهای کاری حرکت کردهایم. مهم نیست چه کسی برگه حقوق شما را امضا میکند، شما هنوز رئیس خودتان هستید و کاملاً مسئول تمام قسمتهای شغل و زندگی شخصیتان هستید. در درازمدت شما تعیین میکنید که چقدر حقوق بگیرید واینکه چه اتفاقهایی برایتان بیافتد. شما مسئول هستید.
یکی از سؤالات کلیدی که باارزشترین افراد هر شرکتی میپرسند این است که «چگونه میتوانم امروزارزش خدماتم رابه شرکت افزایش دهم؟»
این سؤال رابایدبارها و بارها از خود بپرسیدو جواب دهید و جوابتان هر چه باشد باید فوراً آنرا عملی سازید. اولین کار شما در شغلتان این است که باارزش شوید. کار دوم شما این است که برای شرکت فردی حیاتی شوید. این سؤال به شما کمک خواهد کرد تابه هردو هدفتان برسید. «چگونه میتوانم امروز ارزش خدماتم رابه شرکت افزایش دهم؟»
کنترل شغلتان را بدست گیرید – برایان تریسی
ذاتاً طوری طراحی شدهاید که برخی کارها و وظایف رابطور فوقالعادهای انجام دهید. از همان ابتدا برای موفقیت مهندسی شدهاید. در درونتان خزینههایی ازمهارت و توانایی دارید که تا به حال از آنها استفاده نکردهاید. شما ظرفیت این را دارید که همانی بشوید، همانی را داشته باشید یا هرکاری را انجام دهید که واقعاً در ذهنتان تصور کردهاید. اما باید مسئولیت این را بپذیرید که چیزی واقعاً میخواهید را تعیین کنید واز ته دل خودتان را وقف رسیدن به آن کنید.
این برای شما یک تمرین فکری خوبی است. قبلاً در مورد آن صحبت کردهام اما آنقدر مهم است که میخواهم آنرا تکرار کنم: برای بقیه شغل خود، درهمهی کارهایی که انجام میدهید تفکر بر مبنای صفر را تمرین کنید. تفکربر مبنای صفر شماراملزم میکند که زیر تمام تصمیماتی که تابه حال گرفتهاید خط بکشید و از خودتان این سؤال را بپرسید: «آیا در زندگی من چیزی هست که با اطلاعاتی که امروز دارم اگر قرار بود کارها رااز اول انجام دهم، هرگز آن را انجام نمیدادم؟»
در زمان آشفتگی و تغییرات سریع مثل امروز و تا آخر عمرتان، همیشه حداقل یک موردبرای این سؤال خواهید داشت. همیشه حداقل یک کار خواهد بودکه درحال حاضرانجام میدهید که بااطلاعات فعلی اگر میخواستید از نو شروع کنید هرگز آن کاررا انجام نمیدادید. آن کار کدام است.
کنار آمدن با استرس
از کجا بفهمید کهدرموقعیت تفکربر مبنای صفرقراردارید؟ ساده است. این موقعیت استرس نام دارد. هرگاه هرنوع استرس، ناراحتی، عصبانیت یا نارضایتی شدیدی تجربه کردید، تقریباً همیشه به این دلیل است که درموقعیتی قرار دارید که با اطلاعاتی که الان دارید اگر میتوانستید همه چیزرا از ابتدا شروع کنید هرگز آن را آغاز نمیکردید.
تفکر بر مبنای صفر را در شغل فعلی خود اعمال کنید. با دانستن چیزهایی که الان میدانید آیا شغلتان را تحت شرایط و ضوابط موجود میپذیرفتید؟ آیا این شغل را تحت نظر این رئیس خاص میپذیرفتید؟ آیا دوباره برای این شرکت کار میکردید؟ دراین صنعت کار میکردید؟ با این حقوق کار میکردید؟ یا در جایگاه شغلی کار میکردید؟
اگر جواب منفی است سؤال بعدی باید این باشد «چگونه وبا چه سرعتی باید موقعیت خود را تغییر دهم؟»
تفکر بر مبنای صفر را میتوانید در زمینههای دیگر زندگی خود نیز به کار ببندید. مخصوصاً بایدآنرا در روابط خود اعمال کنید. آیا درحال حاضر در رابطهای قراردارید که اگر با اطلاعاتی که الان دارید میخواستید از ابتدا شروع کنید هرگز وارد آن نمیشدید؟ آیا در حال حاضر سرمایهگذاری پولی، زمانی یا احساسی کردهاید که مانعی برای شماست و اگر با اطلاعاتی که الان دارید میخواستید از ابتدا شروع کنید هرگز وارد آن نمیشدید؟
دلیل اینکه تفکر بر مبنای صفر تا این حد مهم میباشد این است که تا زمانی که نارضایتی موجود برخورد نکنید نخواهید توانست برای ایجاد زندگی فوقالعادهای که ممکن است در آینده داشته باشید به جلو و به سمت تعالی حرکت کنید. زمانی که شجاعت رویارویی با ناخوشیهای موقعیت فعلی خود را نداشته باشید، نخواهید توانست در شغل خود با اطمینان به سمت جلو حرکت کنید.
یک داستان معمول
برادرم مدرسه راترک کرد وبرای سالها در شغلهای عجیبی کارکرد. بعد تفکر بر منبای صفر را برای زندگی کاری خود استفاده کرد و تصمیم گرفت تغییر کند. بعد از فکرکردن درمورد کاری که واقعاًَ از آن لذت خواهدبرد، تصمیم گرفت که میخواهد مهندس فضای سبز شود. تمام شبها و روزهای تعطیل سه سال و نیم بعد را صرف یادگیری مهندسی فضای سبز در مدرسهی فنی کرد. آخر هفتهها و تابستانها را با مهندسین فضای سبز میگذراند. بالاخره مدرک خود را گرفت.
در سن ۲۷سالگی، بعد از ۲سال طراحی باغچه و حیاط، دوباره از تفکر برمبنای صفر استفاده کرد. او تصمیم گرفت که مهندسی فضای سبز برای او مناسب نیست. درعوض تصمیم گرفت که وکیل شود. او الان مصمم شده بود که وکالت شغل ایدهآل او است. با ۳ سال تلاش درمدرسه شبانهروزی و تحمل سختی در بعدازظهرها و روزهای تعطیل توانست دروکالت مدرک بگیرد. امروزه او شرکت وکالت بسیار موفقی دارد. او کاری را انجام میدهد که واقعاً عاشق است وزندگی خوبی را دست و پا کرده است و حقوقی که واقعاً ارزشش را دارد، کسب میکند.
نکته این است قبل ازاینکه ایدهآل خودرا پیدا کنید، شاید مجبور باشید تلاش زیادی انجام دهید وچندین شروع اشتباه داشته باشید. اما تمام اینها زمانی آغاز میشود که بنشینید وتصمیم بگیرید در حال حاضر واقعاً چه چیزی میخواهید و بعد دست به کار شوید.
تصمیمات درست بگیرید
برخی صنایع درحال رشد و پیشرفت هستند وافراد زیادیرا به خود جذب میکنند. این صنایع مخصوصاً صنایعهای تک،به مردان و زنانی که میخواهند سریعتر از افراد متوسط پیشرفت کنند، فرصتهای فوقالعادهای راارائه میدهند.
در همین حال صنایعی هستند که ورشکست شدهاند یادرحال نزول هستند. این صنایع مدام درحال استخدام افراد جدید هستند تا کارمندانی که آنان را ترک کردهاند را جایگزین کنند، اما به دلیل تغییرات اقتصادی، اتوماسیون،تکنولوژی،تغییر درترجیحات بازار ورقابت این صنایع نخواهند توانست در سالهای آتی رشد کنند. در یافتن شغلی که واقعاً ارزشش را دارید کار شما این است که صنایعی که پتانسیل رشدبالایی دارند را از صنایع با پتانسیل رشد پایین جدا کنید.
صنعتی با پتانسیل رشدبالا بیابید
درعرض چند سال میتوانید در صنعتی با پتانسیل رشد بالا بهتر به سوی داشتن حقوق بالاتر و ارتقاء سریعتر حرکت کنید تا اینکه ۵ یا۱۰سال درصنعتی کار کنید که پتانسیل رشد پایینی دارد.
زمانی که صنتعی با پتانسیل بالا شناسایی کردید،مشق شب خود را انجام دهید. تحقیق کنید و بفهمید که کدام شرکتهادر آن صنعت سریعتر از همه درحال رشد هستند. به یادداشته باشید که بیست درصد شرکتها درهر صنعت هشتاد درصد سود را نصیب خود میکنند. قدرت رهبری، محصولات و خدمات، تکنولوژی و آیندهی بهتری دارند. اینها شرکتهایی هستند که شما باید در آن کارکنید.
خودرابه عنوان منبع ارزشمند،همچون پول، ببینید و بازار مکانی بدانید که میخواهید خود را در آن سرمایهگذاری کنید تا بهترین بهره را از سرمایههای ذهنی، احساسی و فیزیکی خود ببرید. وقتی موضوع متعهد کردن زندگی و شغلتان در یک شرکت خاص و در صنعتی خاص مطرح است کاملاً خودخواه باشید.
برای تغییر آمادگی داشته باشید.
اخیراً در یکی از سمینارهایم زنی پیش من آمد و از من پرسید برای آنکه در شغل فعلی خود حقوق بالاتری بگیرید و سریعتر ارتقاء یابد باید چه کاری انجام دهد. از او پرسیدم که چه کاری انجام میدهد.به من گفت که برای یک شرکت تولیدی کار میکند. شرکت موردنظر با ژاپنیها که همان محصول را با همان کیفیت یا حتی کیفیتی بالاتر با قیمت پایینتری عرضه میکردند، رقابت شدیدی داشت. آن شرکت در ۱۰ سال هیچ تغییری نکرده بود. به او گفتم که برای شرکت یا صنعتی که در حال انزوا است آینده چندان خوبی وجودندارد. اگر واقعاً در پیشرفت کردن در شغل و زندگیاش مصمم بودبایدبه صنعت پویاتر برود و استخدام شرکتی با پتانسیل رشد بالاتر بشود.
توصیه مرا جدی گرفت و یک سال بعدبه من نامه نوشت و برای من تعریف کرد که توانسته بود در شرکتهای تکی باسرعت رشد بالا و نوآور شغلی بدست آورد. در حال حاضر در شرکت جدید و درعرض یک سال او ۴۰ درصد بیشتر ازشغلی که چندین سال برای شرکت قبلی انجام میداد کسب میکرد. این همه قضیه نبود، او دو مرتبه ارتقاء یافته بود و حال در مسیر پیشرفت حرکت میکرد.
قسمت ۱۱-۲
تحقیقات خودراانجام دهید
همانطور که قبلاً گفتهام تحقیق هاروارد نشان داد که با ارزشترین دارایی هر شرکت اعتبار آن شرکت است، اعتبار به عنوان شناخت مشتریان از شرکت، تعریف شدهاست. اگرکار در صنعتی خاص نظرشما را به خود جلب کرده است، پرس وجو کنید و شرکتی که ازنظرکیفیت، خدمات،نوآوری و کارآفرینی بیشترین اعتبار را دارد را بیابید. آن شرکت همان جایی است که باید درآن کار کنید.
حتی دردرون شرکت خودتان،بخشهایی از درحال رشد و پیشرفت هستند درحالی که بخشهای دیگر در فروش وسودآوری ثابت ماندهاند یا در حال نزول هستند. هدف شما باید این باشد که خودتان را سرمایهگذاری کنید چرا که آیندهی فوقالعادهای برای شما امکانپذیر است.
بیلیونر بزرگ نفت جی پال گتی در کتاب خود به نام «چگونه ثروتمند شوید» توصیه میکند که شرکتی که میخواهید در آن کار کنید، بیابید. بعد به آن شرکت بروید و آمادگی داشته باشید تاهر شغلی که به شما پیشنهاد کردند را بپذیرید. وارد آنجا شوید. وقتی وارد شرکت شدید فرصت دارید تا کار کنید وبه سرعت پیشرفت کنید. همانطور که گفتهاند «ارابهی خودرا به یک ستاره ببندید» و خود را محکم نگهدارید.
رئیس مناسبی انتخاب کنید. – برایان تریسی
انتخاب رئیس مناسب یکی ازمهمترین تصمیماتی است که خواهید گرفت. میتواند بیشتر از هر عامل دیگری باعث پیشرفت شغل شما شود و حقوق بالاتری را نصیب شما کند و نیز باعث میشود سریع ترارتقاء یابید.
باید یک شغل را طوری بپذیرید که انگار دارید ازدواج تجاری انجام میدهید و رئیستان همسرشما خواهد بود. رئیستان در حقوقی که دریافت میکنید، میزان لذتی که از شغل میبرید، سرعتی که ارتقاءمییابید و هر زمینهی دیگر در زندگی شغلیتان تأثیر بسزایی خواهدداشت.
وقتی به دنبال شغل میگردید باید رئیس آینده خود رابه دقت بررسی قراردهید تا مطمئن شوید فردی است که از کارکردن بااو و برای او لذت میبرید. این باید فردی باشد که به او احترام میگذارید و دوستش دارید، کسی است مهربان وحمایتگر است و همچنین فردی است که میتوانید برای پیشرفت هرچه سریعترخود روی او حساب کنید.
هرگاه مقدور باشد باید با افراد دیگری که برای آن رئیس کار میکنند، صحبت کنید. سوابق او را بررسی کنید. پرس وجو کنید وببینیدکه میتوانید فردی را پیدا کنید که اورا شخصاً بشناسد وارزیابی صادقانهای درمورد او به شما بدهد.
راستی و درستی،کلیدیترین ویژگی است
بهترین رئیسها ویژگیهای خاصی دارند. اول ازهمه آنها راستی و درستی بسیاری دارند. وقتی قولی میدهند، آنرا نگه میدارند. وقتی میگویند کاری را میکنند آن کاررا دقیقاً همانطور که گفتند، انجام میدهند. وقتی به شما قول افزایش حقوق یا ارزیابی میدهند درست طبق برنامه آن را انجام میدهند.
بهترین رئیستان وقتی وظیفهای را به شما محول میکنند،بسیار واضح آن وظیفه را شرح میدهند. آنها نسبت به کارمندان خودبا ملاحظه و مهربان هستند. همانطور که به عنوان یک کارمند به شما توجه دارند، بهعنوان یک انسان نیز برای شما ارزش قائلند. آنها میخواهند درمورد زندگی شخصی، خانواده،همسر وفرزندان شما بدانند. آنها میخواهند درمورد چیزهایی که شما رانگران میکند بدانند و آنها میخواهند درمورد چیزهایی که برنحوه تفکر و احساس شما در زمان کاری تأثیر میگذارد، آگاه باشند.
این به آن معنا نیست که رئیس خوب اعتراف گیرنده و دایه است. اما یک رئیس خوب شما را به عنوان یک فرد تمام میداند که یک زندگی جدا از زندگی کاری دارد.
شما همیشه میتوانید کیفیت رابطهی خودرا با رئیستان با میزان احساس آزادی خود در صحبت کردن صادقانه، روراست و مستقیم درمورد چیزهایی که شما را ناراحت میکند، بسنجید. وقتی میبینید رئیستان میآید به جای اینکه نگران و ناایمن باشید احساس خوشحالی و راحتی میکنید. شاید بهترین معیار برای سنجیدن اینها آن باشد که وقتی بارئیس مناسب کار میکنید درمحیطکاری زیاد میخندید از خودتان لذت میبرید و به عنوان یک کارمند و انسان احساس ارزشمندی و مهم بودن، میکنید.
در اینجا نیز باید تفکر بر مبنای صفر را بطور معمول انجام دهید. با چیزهایی که الان میدانید اگر میخواستید از ابتدا شروع کنید آیا حاضر بودید این شغل را با رئیس بپذیرید؟ اگر جواب منفی است باید با جدیت درمورد تغییرموقعیت خود و یافتن رئیسی که دوستش دارید وبه او احترام میگذارید، تصمیم بگیرید.
برای حرکت آمادگی داشته باشید.
روزی یکی ازدوستان من خودرا در حال کار کردن در شرکتی متوسط و برای رئیسی انتقادی و زورگو یافت. او شرکت را دوست داشت. محصولات و خدماتی که شرکت عرضه میکرد را دوست داشت. همکاران خودرادوست داشت. اما رئیس او باعث بسیاری از ناراحتیهای او بود. برای همین در شرکت به دنبال رئیسی گشت که کاملاً با آن رئیس تفاوت داشت. بعد ترتیب جابجایی از بخش قبلی را به بخشی که تحت نظر رئیس بهتری قرار میگرفت را داد.
دوست من درنتیجه ی کارکردن برای یک رئیس عالی توانست به بهترین شکل کار کند. حقوق بیشتری دریافت کرد و سریعتر ارتقاء یافت و درعرض ۲سال خودش مدیر شده بود و بیشتر ازآنچه که میتوانست زیر نظر رئیس قبلی خود دریافت کند را کسب کرد.
نگرش مثبت ایجاد کنید.
صرفنظراز هوش و مهارت شما، ۸۵درصد موفقیت شما در کار به واسطهی شخصیت و نگرش شما تعیین خواهد شد. موفقیت کلی شما، حقوقی که دریافت میکنید و سرعتی که ارتقاء مییابید بسیار تحت تأثیر میزان علاقه دیگران به شما و اندازهای که میخواهند بهشما کمک کنند، تعیین میشود.
دکتر دانیال گلمن دربارهی موضوع هوش هیجانی کتابهای بسیاری نوشته است. نتیجهگیری اوبه این صورت است که هوش هیجانی یا ای کیو(EQ) درتعیین میزان موفقیت شما در محیط کاری از آی کیو (IQ) مهمتر است.
افرادی که مثبت، ساده، و خوشبین هستند همیشه از افراد منتقد، بدبین و منفی بیشتردوست داشته میشوند و به آنها ارزش بیشتری داده میشود. چگونگی عملکرد شما در گروه یکی ازمهمترین عوامل تعیین کنندهی موفقیت شما درشغلتان خواهد بود ونگرش شما تعیین کنندهی چگونگی عملکرد شما به عنوان عضوی از یک گروه در هر مرحله از شغلتان خواهد بود.
با دیگران خوب کار کنید – برایان تریسی
بهترین اعضای گروه افرادی هستندکه شاد، مثبت وبرای دیگران حمایت کننده هستند. آنها دارای سطوح بالایی ازهمدلی و توجه هستند. آنها کسانی هستند که افراد دوست دارند با آنها باشند و به آنها کمک کنند.
تحقیقات نشان میدهند که احتمال بیشتری وجوددارد که فرد شاد و مثبت حقوقبالاتری بگیرد و سریعتر ارتقاء یابد. اینگونه افراد سریعتر توسط بالادستانی دیده میشوند که میتوانند شغل او را توسعه دهند. به علاوه یک فرد مثبت مورد حمایت همکاران و پرسنل قرار میگیرند. بهنظر میرسد از طرف همکاران نیروی بالا برندهای وجوددارد که فرد مثبت را سریعتر به جلو میراند.
چگونگی عملکرد فرد زیر بار استرس عامل تعیین کنندهی اساسی برای داشتن یک نگرش ذهنی مثبت است. وقتی همه چیز به خوبی پیش میرود همه میتوانند مثبت باشند. اما زمانی که با سختیها و موانع روبرو میشوید خود واقعیتان را به خود و دیگران نشان میدهید. حتماً این گفته را شنیدهاید که: وقتی حرکت سخت میشود، افراد سرسخت به حرکت درمیآیند.
فردی با نگرش ذهنی مثبت درهمهی افراد و موقعیتها به دنبال خوبیها میگردد. او به دنبال چیز مثبت خوب میگردد. فرد مثبت به سازندگی گرایش دارند نه به ویرانگری و خبرخوب آن است که داشتن نگرش ذهنی مثبت چیزی است که با تمرین روزانه مخصوصاً در شرایطی کهبیشتربه آن نیاز است، میتوان یاد گرفت.
تصویر مثبت بسازید
بسیار تعجبآور است که تا چه حد افرادی وجوددارند که سال به سال عقب میمانند چراکه هیچکس تا به حال آنها را کنار نکشیده وبه آنها نگفته استکه ظاهر تا چه اندازه برای کسب حقوقی که ارزشش رادارند، مهم است.
شخصاً سالها درمورد اهمیت تصویری که درتجارت ازخود میسازیم مطالعه داشتهام. دهها کتاب و مقاله خواندهام وبه هزاران نفر آموزش دادهام. بااطمینان زیادی میتوانم به شما بگویم که ظاهر شما بر مقدارپیشرفت و سرعت رسیدن به آن تأثیر زیادی خواهد گذاشت.
قانون اول این است که همیشه باید برای موفقیت در شغل و شرکتتان لباس بپوشید. بهافراد موفق در صنعت خود بنگرید. در روزنامه و مجلهها به عکسهای افرادی که به موفقیت بالاتری ارتقاء یافتهاند و حقوق بالاتری دریافت میکنند، نگاه کنید. رهبران را الگو قرار دهید نه پیروان آنها را.
رنگها و ترکیب رنگهای خاصی وجود دارند که برای محیط تجارت مناسبتر از بقیه هستند. کتاب خوبی درمورد تصویر حرفهای بخرید و از ابتدا تا انتها آنرا بخوانید و بعد در شغلتان از توصیههای آن پیروی کنید.
مانند فرد آینده دار لباس بپوشید
امروزه صحبت زیادی دربارهی پوشش غیررسمی وجوددارد. افرادی که پوشش غیررسمی دارند افرادی هستند که مشاغل داخل سازمانی دارند. آنها افرادی نیستند که رودررو با مشتریان ارتباط دارند. افرادی نیستند که آیندهی شرکت به آنها وابسته است. حتی درسیلیکان که پوشش غیررسمی افتخار محسوب میشود، کارمندان جوان کت و شلوار مناسبی در دفترکارشان نگهمیدارند تا وقتی مشتری یا بانک سرمایهگذار به ملاقات آنها بیاید آن را بپوشند. آنها اهمیت پوشش را میدانند.
قانون این است: اگر شما فردی آیندهدار هستید مانند فردی که آیندهای ندارد لباس نپوشید.مانند کسی لباس بپوشید که در زندگی هدفی دارد و اگرتمام اطرافیانتان تصمیم بگیرند که غیررسمی لباس بپوشند، این برای شما بهتراست.درمقابل چشمان افرادی که میتوانند روی شغلتان تأثیر مثبتی بگذارند، برجسته و بهتر خواهید بود.
به یاد داشته باشید، شرکتها میخواهند به کارمندانی کهبه مشتریان وبانکداران معرفی میکنند، افتخارکنند. باید مانند فردی ظاهر شوید که مدیر شما در معرفی کردند شما به مدیر دیگری به عنوان نمایندهی شرکت افتخار کند.
برداشت اولیه در مورد شما
قانون این است: افراددر چهار ثانیهی اول درمورد شماقضاوت میکنند. قبل از تصمیمگیری نهایی وذخیره این اطلاعات در ناخودآگاه خود تقریباً ۳۰ ثانیه دیگربه شما مهلت میدهند. بعد از آن تغییر برداشت اولیه درمورد شما بسیار مشکل خواهدبود وبرای داشتن برداشت اولیه خوب شانسی دومی نخواهید داشت.
۹۵درصد برداشت اولیه شما بواسطهی پوشش شما تعیین خواهد شد. این بدان دلیل است که لباس شما حتی درروزهای گرم ۹۵ درصد بدنتان را پوشانده است.
همیشه در تلاش باشید که درمحیط کار مانند فرد برنده ظاهر شوید. مانند یکفرد مهم و ارزشمند ظاهر شوید. مانند فردی به نظر برسید که آیندهی عالیای دارد و بوسیلهی شرکت به جایی خواهد رسید. قانون این استکه باید دو برابر بیشتر روی لباسهای خود هزینه کنید ونصف لباسهای فعلی رابخرید. مهم نیست افراد دیگر چه میگویند، افراد شدیداً تحت تأثیر نوع پوشش دیگران قرارمیگیرند. هدف شما باید این باشد که در همهی موقعیتهای کاری عالی ظاهر شوید.
قسمت ۱۱-۳
مواظب آراستگی خود نیز باشید
آراستگی شما نیز بسیار مهم است. یکی از مراجعهکنندگان من بعد ازماهها ناکامی در مذاکره با یکی از مشتریان شرکت پیش من آمد و از من توصیههایی خواست. به او گفتم که تصوری که درذهن مشتری ایجاد میکرد تصویرفرد قابل اعتماد و با اعتبار نبود. ریشی داشت که بسیاری ازصورتش را میپوشاند. مرد خوبی بود اما با نوع ظاهرش باعث عقب ماندگی خود شده بود.
ازمن پرسید که دقیقاً چه چیزی راباید تغییر میداد. به او گفتم که طبق هزاران مصاحبه ریش به عنوان ماسک تلقی میشدو نشان میداد کهآن فرد چیزی برای پنهان کردن داد. به او گفتم «ریشت را بزن» بسیار تعجب کرد. سالهای بسیاری بود که ریش داشت. با این حل توصیه من را عملی کرد و ریش خود را کاملاً زد و روز دوشنبه برای دیدن مشتری اقدام کرد.
عکسالعمل مشتری آنقدر متفاوت بودکه مرد خیلی متعجب شد. درحقیقت بعد از ۶ماه رفتن و برگشتن و تنها یکروز بعد ازتغییر آراستگی او مشتری قراردادمهمی را امضاء کرد و همانجا به مرد چک ۳۰ هزاردلاری داد تا قرارداد را محکم کند شما یک فرد فوقالعاده با یک آیندهی فوقالعاده هستید. بسیارمهم است که افراد این موضوع را درچهار ثانیه اول متوجه شوند.
زودترآغازکنید، سخت ترکار کند، و دیرتر به خانه بروید
روحیه اعتیاد به کار درخود ایجاد کنید. هیچ چیزی به اندازهی بدست آوردن شهرت کارمند بسیار بسیار سخت کوش شما را موردتوجه افراد مهم درزندگی کاری قرار نخواهد داد.
همه میدانند که افراد سختکوش درکسب و کار چه کسانی هستند. سختکوشترین کارمندان همیشه محترمترین افراد در شرکت هستند. به یک دلیل ساده همیشه حقوق بیشتری میگیرندو سریعتر ارتقاء مییابند: آنها بهرهوری بیشتری دارند. درزمان کمتر کارهای بیشتری انجام میدهند. برای شرکت ارزشمندتر هستند. الگوی بهتری محسوب میشوند و افرادی هستند که رئیسان به آنها افتخار میکنند و بیشتر از هر کس دیگری میخواهند آنها را نگهدارند.
قانون این است که ۲ ساعت اضافهتر در روز تنها چیزی است که باید سرمایهگذاری کنید تایکی ازموفقترین افراد نسل خود شوید. میتوانید این ۲ ساعت اضافه تر را با یک ساعت زودتر به سرکار رفتن و یک ساعت بیشتر ماندن ایجاد کنید. در اغلب اوقات این کارروز شما را کمی گسترش میدهد اما شغلتان را شدیداً توسعه خواهد داد. شما با کارکردن در زمان نهار نیز میتوانید ساعات بهرهوری خودرا افزایش دهید. شما مجبور نیستید از عادات روزانهی کارمندان متوسط که دروسط روز ۳۰ تا ۶۰ دقیقه کاملاً کارها را رها میکنند، پیروی کنید.این برای شما مناسب نیست.
ساعات بیشتری کار کنید.
افراد موفق درهر رشتهای بیشتر از متوسط افراد کار میکنند. درحقیقت ۱۰درصد از افرادی که در آمریکا بیشترین پول درمیآورند ۵۰ تا ۶۰ ساعت درهفته کار میکنند. آنها در زمان کاری تمام وقت را کار میکنند. آنها وقت تلف نمیکنند. وقتی زود به سرکار میرسند به سرعت وظایف مهم خود را آغاز میکنند. آنها درطول روز بطور پیوسته کار میکنند. آنها رفتاری دوستانه دارند اما با همکاران خود گپ میزنند و وارد صحبتهای بیهوده نمیشوند.
این باید هدف شما نیز باشد. در زمان کاری تمام وقت را کار کنید. تمام روز با کامپیوتر ور نروید، تلفنهای شخص نزنید، روزنامه نخوانید و درموردآخرین بازی فوتبال یا برنامه تلویزیونی صحبت نکنید. درزمان کاری تمام وقت را کار کنید.
امروزه افراد متوسط با کمتر از۵۰ درصد توانایی خود کار میکنند.۵۰ درصد بقیه زمان او صرف ارتباط با دیگران، تلفنهای شخصی، کارهای شخصی، دیر شروع کردن کار، ترک کردن کار بصورت زود هنگام و خوردن چاپی برای استراحت و ساعات نهار اضافی میشود. تقریباً تنها ۵درصد افراد دردنیای کاری امروز، این یعنی یک نفر در۲۰ نفر، تمام وقت را کار میکنند. همه در سطحی پایینتر از تواناییهای بالقوه خود کار میکنند و در بسیاری از مواقع بسیار بسیار پایینتر از تواناییشان کار میکنند.
مسابقه را برنده شوید
تصور کنید شرکت شما قرار است ازبیرون شرکت افرادی را برای ارزیابی کارکنان خود استخدام کند، تا بداند کدام افراد سختترکار میکنند و کدام افرد کمتر کار میکنند. برندهی این مسابقه حقوق بالاتری دریافت خواهد کرد و به شغل مهمتری ارتقاء یافت. اما بهترین قسمت این است: فقط شما از این بازرسی اطلاع دارید. هیچکدام از همکاران شما نمیدانند که شرکت بیرون سازمانی چه چیزی را میسنجید.
هدف شمااین است که این مسابقه را برنده شوید. کار شما این است که کاری کنید درعرض ۱۲ماه به عنوان سختکوشترین فرددرسازمان شناخته شوید. این هدف بیشتر ازهر چیز دیگری که میتوانید انجام دهید حقوق شما را افزایش خواهد داد وباعث خواهد شد سریعترارتقاء بیابید و شما تنها کسی هستید که میتواند مانع برنده شدن خودتان شوید.
امروزه فرد متوسط بعد ازکسر استراحت برای خوردن چای، نهار و مسافرت تنها ۳۲ ساعت در هفته کار میکند. یک کارمند متوسط دراین ۳۲ ساعت تنها میتواند میزان متوسطی کار انجام دهد. در نهایت برای جبران سطح پایین بهرهوری حقوق پرداخت شده پایین میآید.
اما این برای شما مناسب نیست. وقتی کارتان را شروع میکنید، با انرژی باشید. ازانجام دادن فعالیتهایی که وقت را تلف میکنند و مخصوصاً افرادی که وقتتان را تلف میکنند، جلوگیری کنید.
برگردید سرکارهنگامی که فردی سعی میکند حواش شمارا پرت کند لبخند بزنید و با خوشرویی بگویید «خب من باید برگردم سرکارم!»
این کلمات را پشت سرهم تکرار کنید «برگرد سرکار! برگرد سرکار! برگرد سرکار!»
اگر کسی میخواهد صحبت کند یا گپ بزند به او بگویید که باید «برگردید سرکارتان» و نیز به آنها بگویید که در پایان روز خوشحال خواهید شد که با او صحبت کنید. دراغلب اوقات آنها هرگز باز نخواهند گشت.
واقعیت این است که زندگی یک مسابقه است. شما دررقابت با همهی افرادی هستید که میخواهند حقوق بیشتری کسب کنند و سریعتر ارتقاء پیداکنند.مسابقهای درحال انجام است و شما جزئی از آن هستید. کار شمااین است که خودتان را در موقعیت عالی قرار دهید و سریعتر از افراد دیگر حرکت کنید
جلوترازهمه قرارگیرید
خوشبختانه برای جلو زند روشهایا ثبات شده وآزمایش شدهای وجوددارند. یکیازمهمترین روشها این است که مدام مسئولیتهای بیشتری بخواهید.برای هرکاری داوطلب شوید. حداقل هفتهای دوبار پیش رئیستان بروید و مسئولیتهای بیشتری از او بخواهید.
سالها پیش وقتی برایمدیر شرکت بزرگ کارمیکرد، این روش ارتقاء سریعرا متوجه شدم. هر هفته تمام کارهایم را انجام میدادم وبعد پیش ازاو میرفتم و مسئولیتهای بیشتری ازاو میخواستم. برای چندهفتهی اول فقط میگفت که درمورد آن فکرخواهم کرد. یک روز بعد از اینکه کار بیشتری از او خواستم از من پرسید که آیا میتوانم «هر گاه وقت داشتم» کارخاصی برای او انجام دهم.
این همان فرصتی بود که دنبالش بودم! جمعه شب بود و گزارش کاملی ازاین سرمایهگذاریهای بالقوهای که شرکت درحال بررسیاش بود را از من خواست. فوراً دستبه کار شدم. عصر جمعه و تمام روز شنبه و یکشنبه را کارکردم. دوشنبه صبح زودتر سرکار آمدم و از یکی از منشیها خواستم تا گزارش را تایپ کند تا عالی به نظربرسد. بعد منتظر ماندم.
ساعت دهونیم آن روز دوشنبه مدیر با دفتر من تماس گرفت و ازمن پرسید که آیا میتوانم اعداد و ارقامی که جمعه ازمن خواسته بود رابه او بدهم. بانک به او زنگ زده بود و صورت غیر منتظرهای ازاو خواسته بودکه جزئیات را زودتر ارائه دهد تا بتوانند تصمیم بگیرند.
مستقیماً با گزارش به اتاق او رفتم و آنرا روی میزش گذاشتم. تلفن را برداشت و به بانک زنگ زد و درنتیجهی آن گزارش توانست وامی اساسی از بانک بگیرد. ازآن به بعد مسئولیت پشت مسئولیت به متحول میشد و آیندهام برای همیشه در آن شرکت تغییر کرد.
خود را ارتقاء دهید
اغلب افراد دردنیای کار تنها کارهایی را انجام میدهند که از آنها خواسته میشود. اما این برای شما مناسب نیست. کار شما این است که همیشه بیشتربخواهید و هرگاه مسئولیت جدیدی به شما داده شد بهسرعت وبه خوبی آن را انجام دهید. شماباید شهرتی کسب کنید که وقتی فردی خواست کاری را به سرعت انجام دهد آنرابه شما محول کند.
آیا میخواهید ارتقاء یابید؟ ارتقاء یافتن شدیداً تحت کنترل خود شماست. حقیقت این است که هر زمانی که مسئولیت جدیدی بدست میآورید،خودرا ارتقاء دادهاید. در نهایت به اندازهای که حاضرید مسئولیت قبول کنید،رشد خواهید کرد. محدودیتی وجود ندارد.
چیزهای کمی هستند که در کسب درآمدی که ارزشش را دارید ازکسب معروفیت در زمینه سرعت عمل وقابلیت اعتمادی مهمترباشند. فردی باشید که رئیستان میتواند درانجام شدن سریع کارها به او اعتماد کند. به هرقیمتی که شده هر مأموریتی که دریافت میدارید رامانند آزمونی بدانید که آیندهی شغلیتان به آن وابسته است.
هر فرصتی را بقاپید
مرد جوانی در یک شرکت بزرگ این داستان رابرای من تعریف کرد: یک سال او تصمیم گرفت ریاست کمیته خیریه یونایتد وی در شرکتش رابه عهده بگیرد. همهی مدیران دیگراز پذیرفتن این مسئولیت سرباززدهبودند چراکه بسیارزمانبر بود.
اما مرد جوان آنرا فرصتی دید تا بوسیلهی آن بتواند برای صاحب منصبان شرکتش خودی نشان دهد.به سرعت به سوی این مسئولیت شتافت و کار فوقالعادهای درهماهنگی افرادبرای کمک به موفقیت کمیته انجام داد. مرد جوان توانست در جریان ادارهی کمیته با تمام مدیران عالی شرکت ملاقات کندو فرصتی یافت تابا آنها صحبت کند وشناخته شود.
مدیر شرکت درنتیجهی موفقیت کمیته، جایزهی خاصی دریافت کرد و درروزنامهها به عنوان یکی از موفقترین مدیران جامعه از او یاد شد. این مرد جوان درعرض۶ماه بعد ازاتمام وظایف کمیته دوبار ارتقاء یافت. یک سال بعد مدیر قبلی او که از پذیرفتن این مسئولیت سرباز زده بود،برای او کار میکرد.
قسمت ۱۱-۴
چیزی را که میخواهید درخواست کنید
این یکی از مهمترین اصولی است که یاد خواهید گرفت تابه شما کمک کند تا شغلتان رادرمسیر پیشرفت سریع قرار دهید: آینده از آن درخواستکنندگان است. آینده ازآن افرادی نیست که عقب مینشینند وآرزو میکنند وامیدوارند زندگی و شغلشان بهتر شود. آینده ازآن افرادی است که قدم به جلو میگذارند و چیزیرا که میخواهند را درخواست میکنند. اگر آنرا بدست نیاورند دوباره ودوباره آن را درخواست میکنند تا آن را بدست آورند.
ازرئیستان بپرسید که چه کاری باید انجام دهید تا شایستگی افزایش حقوق را پیدا کنید. وقتی نمیدانید که باید چه کاری انجام دهید تا حقوق بالاتری دریافت کنید وسریعتر ارتقاءیابید. سخت کار کردن فایدهای نخواهد داشت. داشتن وضوح لازم است. پیش رئیستان بروید و بپرسید واگر هنوز مطمئن نیستید دوباره بپرسید.
حقوق بالاتری درخواست کنید – برایان تریسی
اگر افزایش حقوق میخواهید باید آنرا درخواست کنید وبرای آنکه بتوانید مقداری که میخواهید دریافت کنید باید موقعیت ایجاد کنید، همانگونه که وکیل موقعیت سازی میکند. به جای اینکه مثل اغلب افراد بگویید به پول بیشتری نیازدارید باید استراتژی متفاوتی داشته باشید. لیستی از کارهایی که در حال حاضر انجام میدهید و مهارتها و تجربیاتی که کسب کردهاید، تهیه کنید. تأثیرمالی کارهای خود بر کل عملکرد شرکت و همچنین کمکهایی کهبه عنوان کارمند موفقبه شرکت میدهید را نشان دهید.
این اطلاعات رابصورت کتبی به رئیستان ارائه دهید وبه او بگویید که طبق همهی این اطلاعات شما هرماه و هر سال فلان مقدار افزایش حقوق میخواهید. دربسیاری از مواقع به دلیل روش درخواست هوشمندانه افزایش حقوق را دریافت خواهید کرد. دربرخی مواقع کمتراز مقدار درخواستیتان افزایش حقوق خواهید داشت. اگر این اتفاق ازرئیستان بپرسید که برای گرفتن بقیه افزایش حقوقی که درخواست کرده بودید باید چه کاری انجام دهید.
اگر درخواست شما برای افزایش حقوق رد شد از رئیستان بپرسید برای آنکه در زمان دیگری بتوانید افزایش حقوقی که خواسته بودید را دریافت کنید، باید چه کاری انجام دهید و آن افزایش حقوق را دقیقاً در چه زمانی میتوایند دریافت کنید. دقیق باشید، واضح باشید و ازدرخواست کردن نهراسید.
هیچگاه از رد شدن درخواستتان نهراسید
مسئلهی درخواست کردن چالش بزرگی درروابطانسانی امروزه بهحساب میآید. افراد از درخواست کردن میترسند چرا که ازرد شدن میهراسند. ازنه شنیدن نمیترسند اما اینطوربه قضیه نگاه کنید: قبل از اینکه درخواست کنید هیچچیزندارید. اگرازفرد درخواست کنید واو بگوید نه دقیقاً درهمان موقعیت قبل هستید. اما در بسیاری ازمواقع فرد مقابل خواهد گفت بله وبعد تمام آیندهی شما میتواند متقاوت باشد.
گاهی افراد میترسند درخواست کنند چرا که احساس میکنند لیاقت آن را ندارند.آنها احساس میکنند که به اندازهکافی خوب نیستند که بیشتر ازمقداری که درحال حاضر کسب میکنند، دریافت کنند. اما وقتی چیزهایی که میخواهید را درخواست کنید اتفاق جالبی میافتد: عملاً احساس ارزشمندی و استحقاق بیشتری خواهید کرد که چرا مستحق آن هستید.
اگرازشغل فعلی خودراضی نیستید، درخواست کنید کهبه شغل دیگری انتقال داده شوید. اگر ازرفتاری که با شما رفتار شود. اگر ازهرقسمت اززندگی کاریتان راضی نیستید، درخواست کنید که آن قسمت تغییر کند.
البته باید مؤدبانه درخواست کنید. گرم و دوستانه درخواست کنید.مؤدبانه درخواست کنید. با لبخند درخواست کنید. باانتظار درخواست کنید. با اعتماد به نفس درخواست کنید و اگر لازم بود مصرانه درخواست کنید. اما حتماً درخواست کنید. آینده از آن درخواستکنندگان است وهرچه بیشترچیزهایی که میخواهید را درخواست کنید احتمال بیشتری وجود دارد که آنرا دریافت کنید. فقط یک باامتحان کنید و شگفتزده خواهید شد.
استراتژی خودرا ازقبل برنامه ریزی کنید. – برایان تریسی
زمانی که یک منشی برای من کار میکرد که اسمش دایان بود. به دلیلی دایان از بانک اخراج شده بود و به شغل احتیاج داشت. با ماهی۸۰۰ دلار او را استخدام کردم (این قضیه بر میگردد به سال ۱۹۸۶).
بعد ازدو ماه چون خوب کار کرده بود حقوقش را ۱۰۰۰ دلار درماه افزایش دادم که البته هنوز خیلی پایین بود. و بعد ازدوماه دیگر حقوقش رابه ۱۲۰۰ دلاردر ماه افزایش دادم. همانطور که خودتان میتوانید محاسبه کنید در زمان خیلی کوتاهی ۵۰درصد به حقوقش اضافه شده بود.
دایان بعد از اینکه ۶ ماه برای من کارکرد،پیش من آمد وبه من گفت که میخواهد درموردحقوقشبا من صحبت کند. ساعتی را برای ملاقات مشخص کردیم، نشستیم، در را بستیم و در مورد حقوقش صحبت کردیم. به من گفت که درمورد حقوقش فکر میکرده ودوست داشت حقوقش افزایش یابد.
من انتظار این را داشتم و افزایش۲۰۰دلار درماه را پیشنهاد کردم که حقوقش در کل ۱۴۰۰ دلار درماه میشد. بابت این پیشنهاد از من تشکر کرد وگفت در بازار تحقیقات بسیاری انجام داده بود و نتیجه گرفته بود که ارزش فردی با مهارت و تواناییهای او ۱۸۰۰ دلار بود. حقوقی که میخواست این بود.
از درخواست کردن ترس نداشت
تعجب کردم. نشسته بودم وبه او نگاه میکردم و او نیزبدون اینکه پلک بزند و به من خیره شده بود. بعد این موضوع فکر کردم که چقدر سریع تمام جزئیات کسب و کارم را یاد گرفته بود. درکلاسهای کامپیوتری اضافهتری شرکت کرده بود تا از پس دفترداری وکارهای پردازشی بربیاید. خود را به مشتریهای ما معرفی کرده بود و مشکلات موجود درخدمات مشتریان را اداره میکرد. کار کرده بود تا خود را در همهی زمینهها ارزشمندتر کند و من متوجه شدم که او ارزش پول اضافهتر را داشت. برای جایگزین کردن او باید به فرد دیگری همین مقدارحقوق یا حتی بیشتر پرداخت میکردم. با درخواست او موافقت کردم و حقوق۱۸۰۰ دلاری درماه را به او دادم. بالبخند بزرگی ازمن تشکر کرد وبه سرکار خود بازگشت. من فقط همانجا نشستم و سرم را تکان میدادم.
نتیجه این است: دایان نه تنها همهی کارها رادرست انجام داده بود بلکه زمانبندی ودرخواست خود را با دقت آمادهسازی کرده بود. بعد قدم جلو گذاشت و با دادن دلایل خوب و محکم برای افزایش۵۰ درصدی حقوق خود، دقیقاً همان چیزی را که میخواست درخواست کرد.
برای بقیهی شغل خود باید عادت درخواست کردن آنچه که میخواهید را در هرموقعیتی تمرین کنید. درابتدا، وسط و درهر مرحله شغلی آنرا درخواست کنید. مسئولیتهای بیشتری بخواهید، حقوق بالاتری بخواهید. پیشرفت سریعتر بخواهید اما یادتان باشد که حتماً بخواهید.
قسمت ۱۱-۵
ازراستی و درستی خود مانند چیز مقدسی نگهبانی کنید
شخصیت شما باارزشترین دارایی پرسنلی است.زمانی که دیگران شما را مورد ارزیابی قرار میدهند تا حقوق بیشتری به شما بدهند و سریعتر شمارا ارتقاء ببخشند، مهمترین فاکتور به حساب می آید. کلید موفقیت شخصی راستی ودرستی است. همیشهدرهر شرایط و موقعیتی واقعیت رابگویید. وقتی قولی میدهید به آن وفا کنید. وقتی وعده ای میدهید به آن عمل کنید. وقتی میگویید که کاری انجام میدهید هر هزینهای که در بردارد تقبل کنید و آن کاررابکنید.
بخش مهمی ازشخصیت، وفاداری است. عدم وفاداری درتجارت مشکل معمولو مخربی است. وقتی وفادار هستید هرگز نسبت به شرکت،رئیس، محصولات، خدمات یا هر چیزدیگری غر نمیزنید، آنرامحکوم نمیکنید وازآن انتقاد نمیکنید.حتی اگر به هر دلیلی ازچیزی ناراضی هستید، آنرا برای خود نگه میدارید و به کسی نمیگویید. همیشه ازافرادیکه با شما کار میکنند حمایت میکنید و نسبت به فردی که چک حقوق شما را امضا میکند وفادارهستید.
شکسپیر روزی گفت: با خودراستگو باشید و همانطور که روز و شب در پی هم هستند، با دیگران نیزراستگو باشید. باخودو بعد بااطرافیان خودراستگو باشید. همیشه با خود و دیگران باراستی زندگی کنید. هرگز راستی خودرا با چیزدیگری مصالحه نکنید.
خبر خوب خوب آن است که زمانی که ظاهرو باطن با راستی کامل زندگی میکنید،دربارهی خود احساس فوقالعادهای دارید.اعتماد به نفس و عزت نفس بیشتری خواهید داشت. احساس مثبت وقدرت خواهید کرد و بیشتر ازهمه احترام، اعتماد و وفاداری همهی افرادی که دراطراف شما هستند رابدست خواهید آورد. همیشه ازراستی ودرستی خودرامثل چیزمقدسی محافظت کنید.
در شغل و زندگی شخصی خودآینده محورباشید
از ملزومات آیندهنگری آن است که تصویر بلندمدتی برای خود وشغلتان ایجاد کنید. تحقیقات دکتر ادوارد بنفیلد دردانشگاه هاروارد طی۵۰سال این نتیجه را نشان داد که موفقترین مردان و زنان جامعهی ما «چشم انداز بلندمدتی» دارند. آنها به ۱۰و ۲۰ سال آینده فکر میکنند و طبق این افق درازمدت تصمیمات خودرا میگیرند و شما نیزباید همین کارراانجام دهید.
مهمترین کلمه درآینده محوری کلمه ی تصویرسازی است.لازمه ی اینکار آن است که آینده ی شغلی خودرادرهر زمینه های تصویرسازی وتصور کنید. به ۳ تا پنج سال به آینده فکرکنید و تصور کنید زندگیتان عالی است و شغلی دارید که دقیقاً مناسب شما است.
اگر شرایط کاری شما عالی بود، چگونه به نظر میرسید؟ چه کاری انجام میدادید؟ حقوقتان چقدر میبود؟ با چه افرادی کارمیکردید؟ کجا کارمیکردید؟وقتی شغل عالی خودرا تصویر سازی کردید ازخود بپرسید که برای بدست آوردن و نگهداشتن آن شغل باید به چگونه فردی تبدیل شوید. چه مهارتهایی میداشتید؟ دررشته شغلی خود در چه سطحی میبودید؟ باید چه مهارتها وتواناییهایی راباید درخود ایجاد و گسترش میدادید؟
مشکل کجاست؟
روشی که تحلیل مشکل نام دارد راتمرین کنید. بهتفاوت موقعیتی که امروزدرآن قراردادید وموقعیتی که میخواهید درآینده داشته باشید نگاه کنید. مشکل کجاست؟ برای آماده کردن خودبرای شغلی که میخواهید باید همین الان چه تغییراتی راایجاد کنید؟ همانطورکه پیتر دراکر گفته است: بهترین راه برای پیشبینی آینده این است که آنرا خلق کنید.
یکی ازویژگیهای رهبران درهرحیطهای این است که آنها بسیاری ازاوقات به آینده فکر میکنند. بسیار مهم است که شما نیزبه آینده فکر کنید چراکه درآنجاست که میخواهید بقیه عمرتانرا بگذرانید وهرچه بیشتر به آینده فکر کنید، خوشبینترو مثبتتر خواهید شد. هرچه ازموقعیتی کهمیخواهید درسالهای آینده داشته باشید تصویر واضحتری ایجاد کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که برای به واقعیت رساندن تصویرتان هرروزقدمهای لازم رابردارید.
به آیندهی شرکت خود نیزفکر کنید. به عملیات و روند کاری کسب وکار خود نگاه کنید. راجع به اینکه شرکت شما به چه سمتی درحال حرکت است وبرای آنکه درآینده موفق شود باید چه کاری انجام دهد.
فکر کنید. برای کمک چه کارهایی میتوانید انجام دهید؟
هرچه درموقعیت خود آینده محورباشید، حقوقبیشتری خواهید گرفتو سریعترارتقاءخواهید یافت. هرچه بیشترآینده محورباشید، تصمیمات بهتری خواهید گرفتو تأثیرمثبتتریروی عملکرد شرکت خواهید داشت. هرچه بیشترآینده محورباشید بیشتراحساس خواهید کرد کهزندگی، شغل و سرنوشتشخصیتان درکنترل شماست.
درهرکاری که انجام میدهید،هدف محورباشید
افرادی که هدفهای روشن و مکتوبی دارند و میدانند درهربخش اززندگیشان دقیقاً چه چیزی میخواهندنسبت به افرادی که مطمئن نیستند یا نسبت بهچیزی که میخواهند شک دارند، کارهای بسیاربیشتری انجام میدهند. شاید هیچ چیزی بیشترازاینکه به فردی شدیداً هدف محورتبدیل شوید نتوانید شما را درتلاشتان برای دریافت حقوق بالاتر و ارتقاء سریعتر کمک کند.خوشبختانه همانطور که گفتم، مهارت تعیین ورسیدن به اهداف چیزی است که میتوانید به سرعت فراگیرید و هرروزبا تمرین آنرا گسترش دهید.
قسمت ۱۱-۶
هرچه در محل کار بیشتر هدف محور باشید نتایج بیشتری بدست خواهید آورد و ارزشمندتر خواهید شد. وقتی شدیداً هدف محور شوید، اززمان خود بهتراستفاده خواهید کرد و درمعرض دید بیشتری قرارخواهید گرفت. فرصتهای بیشتربرای داشتن مسئولیتهای بزرگتر را به خود جذب خواهید کرد. باتبدیل شدن به فرد شدیداً هدف محور بدون شک حقوق بیشتری دریافت خواهید کرد و سریعتر ارتقاء خواهید یافت.
به علاوه شدیداً نتیجه محور شوید
مهمترین عنصر تعیین کنندهی اینکه چقدر حقوق بگیرید وبا چه سرعتی ارتقاءیابید توانایی شما درگرفتن نتیجه است. درکسب و کار، نتایج همهچیزهستند. ثابت شده است که بعد از۲سال فارغالتحصیل شدن ازدانشگاه یا مدرسه، تحصیلات شما روی شغلتان تنها تأثیرکمی خواهدداشت.ازآن لحظه به بعد توانایی شما درانجام کارونتیجهگرفتن برای شرکت تنها چیزی است که اهمیت پیدا میکند.
افراد بسیاری با تحصیلات محدود و مهارتهای کم آغازبه کار میکنند. اما این افراد فقطبا تمرکزروی نتایج توانستند بسیار بیشتر ازافرادی که تحصیلات عالی و مزیتهای زیادی داشتهاند، کارانجام دهند. این باید استراتژی شما هم باشد.
رئیس خودرا با خود همراه سازید. – برایان تریسی
ازدلایلی که احساس میکنید به خاطرآنها استخدام شدهاید لیستی تهیه کنید. آن لیست ر به رئستان نشان دهید و ازرئیستان بخواهید که آنها را براساس اولویتهایی که دارد مرتب میکند. به نظراو با اهمیتترین و کم اهمیتترین مورد درلیست شما چیست؟ ازآن بهبعد روی وظیفهای کهبه نظر رئیستان ازهمه مهمتر بود کارکنید.
برای دریافت حقوق بیشتر و ارتقاء سریعتر هیچچیزی بهترازآن نیستکه تمام روزراروی وظایفی کارکنید که برای رئیستان اهمیت بیشتری دارند. بهترین روزهای زندگی کاری شماروزهایی هستند که روی وظایفی که به نظررئیستان ازهمه مهمتر بودند، کارکردهاید و خبر خوب آن است که هر چقدروظایف مهمتر انجام دهید، وظایف مهمتردیگری به شما محول خواهد شد.
ارزش راهنما
پنجامین فرانکلین گفت: «دوراهبرای دستیابی به حکمت وجود دارد: یا میتوانی آن را بخری یا قرض کنی. برای خریدن آن باید قیمت کاملی برحسب زمان و هزینهی یادگیری درسها پرداخت نمایید. با قرض کردن آن،نزد مردانی و زنانی که بیشتر هزینه یادگیری آنرا پرداخت کردهاند میروید و ازآنها حکمت دریافت میکنید.»
ماهیت رابطهی راهنما- شاگرد همین است. با رفتن نزد افرادی که درعرصه شخصی و حرفهای ازشما جلوتر هستند و داشتن آمادگی برای پذیرش دادهها و راهنماییهای آنها میتوانید چند ماه (یا حتی چند سال) و هزاران دلار ازپولی که باید میپرداختید تا درسهایی که باید یاد میگرفتید، را فرا گیرید، صرفهجویی کنید.
روشهای اثبات شده برای موفقیت
کاپ کاپمیر یکی از صاحبنظران مشهور در زمینهی موفقیت، گفته است که یکی ازمهمترین رازهای موفقیت این است که روشهای اثبات شدهی موفقیترا یاد بگیرید. روزی به من گفت که شاید سریعترین راه برای جلو افتادن این است که در مورد متخصصان تحقیق کرده وبه جای اینکه سعی کنیم خودمان همه چیزرا فرا بگیریم، کارهایی که متخصصان کردهاند را انجام دهیم. او گفته است که هیچکس به آن اندازه زنده نمیماند که بتواند همهی آنها آنچه که نیاز دارد خودش از ابتدا یاد بگیرد. برای آنکه موفق شویم باید حتماً افرادی را پیدا کنیم که هم اکنون هزینهی یادگیری چیزهایی که باید یاد بگیریم تا به اهدافمان برسیم را پرداخته باشند.
راهنماهایی که انتخاب میکنید باید افرادی باشند که به آنها احترام میگذارید، دوستشان دارید و میخواهید مثل آنها باشید. توصیههایی که میطلبید باید راهنماییهایی باشند که درمورد کارکتر و شخصیت شما باشند وایدههای دربارهی اینکه چگون میتوانید کارخودرابهتروسریعتر انجام دهید دربرداشته باشد.بهیادداشته باشید که شما نمیتوانید تمام مسائل رابه تنهایی حل کنید. باید کمک دیگران را داشته باشید. باید مردان و زنانی پیدا کنید که حاضرند شمارا در جادهی زندگی هدایت کنند و توصیههایی بهشما بدهند درغیر اینصورت برای رسیدن به هرجایی زمان بسیار بسیار زیادی باید صرف کنید.
باید به دنبال ۲ ویژگی اساسی درراهنما باشید: اولین جنبه شخصیت ودومین مورد شایستگی است.
شخصیت به مراتب مهمتراست. به دنبال راهنمایی باشید که شخصیتش را دوست میدارید وبرای او احترام قائل هستید.به دنبال فردی باشید که هوش، راستی، قوه قضاوت و حکمت بالایی دارد. هر چه با مردان و زنانی که درتکامل شخصیتی مترقی ترهستند ارتباط داشته باشید، حتی ارتباط ذهنی، در الگو قراردادن آنها گرایش بیشتری خواهید داشت و بیشتر تمایل خواهید داشت مثل آنها شوید.
دومین موردی که بایددرراهنما بدنبال آن باشید شایستگی است. این به آن معناست که آن فرد در کاری که انجام میدهد بسیار خوب عمل میکند. راهنمای خوب درشغل شما کسی است که علم،مهارت و توانایی لازم رادارد تا به سرعت بیشتری ازهمکاران خود جلو بیافتد.
میزان پذیرش شما
تأثیر راهنما برزندگی شما به دو عامل دیگر بستگی دارد. اولین مورد میزان پذیرش شما برای تحت تأثیر قرارگرفتن توسط فرد دیگراست. پذیرش بسیار مهم است زیرا بسیاری ازمردم مخصوصاً جوانان بسیار ناشکیبا هستند و همیشه به دنبال میان برهستند.وقتی ازفردی که سالیان درازی درس خاصی را فرا گرفته است. توصیهای دریافت میکنند، قبل ازاینکه تعالیم اصلی او را یاد بگیرند سعی میکنند نظرات خود رابه آن اضافه کنند و همچنین آن ایدهها را بهبود بخشند.
به یاد داشته باشید که وقتی خودرا درمعرض راهنمایی و در رویدادهای فرد دیگری قرارمیدهید، ابتدا روی فهمیدن و یادگرفتن دقیق همان چیزی که فرد مقابل میخواهد به شما یاد دهد تمرکزکنید. بعد ازآن شما میتوانید آن درس را تعدیل کنید و تغییر دهید تا با شرایط متفاوت شما هماهنگ شود.
میل به کمک کردن
دومین عاملی که میزان تأثیر راهنما درزندگی شما را تعیین میکند، میل راهنما بهکمک برای پیشرفت شغلی شما و رسیدن به اهداف شخصیتان می باشد.ما میدانیم که هرچه ارتباط احساسی فردی درزندگی ما بیشتر باشد،دربرابرتحت تأثیر قرار گرفتن توسط آن فرد مستعدتر هستیم. هنگامی که آگاهانه و عمداً به دنبال راهنما میگردید، باید به دنبال فردی باشید که حقیقتاً به عنوان یک انسان برای شما اهمیت قائل است و واقعاً میخواهد درتلاشهایتان موفق شوید.
برای داشتن رابطه راهنما – شاگرد خوب باید در برابر تأثیرات و راهنماییهای راهنما خود پذیرا باشید و همچنین راهنما شما نیزباید حقیقتاً علاقه مند به خوشبختی و موفقیت نهایی شماباشد. این دو الزامی هستند. طی مسیرزندگی و شغلی میتوانید چندین رابطه راهنما- شاگرد داشته باشید. با ادامه ی رشد وپیشرفت ، شما به راهنماهایی روی می آورید که بتوانند توصیه هایی که درشرایط فعلی شما کارآمدتر هستند به شما بدهند. شگفت انگیزترین چیز دراین فرایند آن است که افراد موفق برای کمک به افرادی که میخواهند موفق باشند، بسیار پذیرا هستند. این مخصوصاً زمانی واقعیت خواهد داشت که شما نیز حاضر باشد برای افرادی که جوانتر و کم تجربه تر از شما هستند، راهنما باشید.هر چه درکمک کردن به دیگران برای پیمودن پله های ترقی مشتاق باشید، آنها نیزبرای کمک به شما مشتاق عمل خواهند کرد.
سریعترین راه برای آنکه موفق شوید این است که ازتوصیه ها و مشاوره های خوب مردان و زنانی استفاده کنید که چندین سال برای یادگیری چگونگی موفقیت صرف کرده اند. وقتی این کاررا بطور معمول و سیستماتیک انجام دهید، میتوانید درهای فرصت و امکاناتی که امروز حتی نمیتوانید آنها را تصور کنید را به روی خود بگشایید.
دراینجا هفت کاری که باید انجام دهید تا راهنما پیدا کنید، اورا نگهدارید و بهترین نفع را از او ببرید، آمده است:
- درشغلتان برای خود اهداف روشنی تعیین کنید. قبل ازاینکه به این موضوع فکر کند که چه کسی میتواند به شما کمک کند تابه موفقیت برسید، ببینید که دقیقاً چه چیزی میخواهید.
- تلاش کنید، مطالعه کنید و تمرین کنیدتا درکاری کهانجام میدهید بهتر شوید. بهترین راهنما تنها درصورتی به شما کمک خواهند کرد که احساس کنند کمک به شما کار با ارزشی است. وقتی دررشته خود به فرددرحال پیشرفت شهرت یابید درجذب افراد به سمت خود مشکلی نخواهید داشت.
- هنگامی که یک راهنما بالقوه یافتید، از او نخواهید زمان زیادی برای شما صرف کند و برای او مزاحمت ایجاد نکنید. در عوض برای۱۰ دقیقه بصورت خصوصی و رودررو ازاو وقت بخواهید، فقط همین. به یاد داشته باشید که اکثر راهنماها افراد پرمشغله ای هستند و با افرادی که میخواهند وقت زیادی ازآنها بگیرند مخالف هستند. این یک موضوع شخصی نیست.
- هنگامی که بایک راهنما بالقوه ملاقات کردید، میل خود برای موفقتر شدن درحوزه کاریتان را ابراز کنید. به او بگویید کهخوشحال میشوید راهنمایی و توصیههایی برای حرکت به سمت جلو دریافت کنید. جواب یک سؤالات خاص را درخواست کنید یا بخواهید کتاب یا برنامه صوتی خاصی رابه شما پیشنهاد کند یا بخواهد ایدهی خاصی که درگذشته به او کمک کرده بود را به شما بگوید. هر توصیه یا راهنمایی که به شما میدهد را سریعاً عملیاتی کنید.
- بعد ازملاقات اولیه نامهی تشکری بفرستید وسپاس و قدردانی خود رابرای زمان و راهنماییهای اوابراز دارید. یادآور شوید که اگر سؤال دیگری داشته باشد خوشحال خواهید شد اورا دوباره ملاقات کنید.
- هر ماه یاداشت کوتاهی برای راهنمایی خود بفرستید که درآن کارهایی که انجام میدهید وپیشرفتی که کردهاید را بنویسید. هیچچیزی بیشتر ازاینکه به راهنما نشان دهید کمک او برای شما فایده داشته است، او رابرای کمک بیشترپذیرندهتر نمیکند.
- زمانی را هماهنگ کنید تا باردیگر راهنمای خود را ملاقات کنید شاید ملاقات ماهانه مناسب باشد یا حتی اگر ارتباط نزدیکی با او دارید بیشترازاین هم خوب است.
درکار خود ایده محور شوید.
همیشه برای انجام کارها و دستیابی به نتایج دلخواه به دنبال راههای بهتر، سریعتر، ارزانتر و آسانتر باشید.
خبرخوب آن است که: شما یک نابغهی بالقوه هستید! هوش و خلاقیت ذاتی شما بیشترازآن است که تا به حال استفاده کردهاید. هرچه بیشتر ازتوانایی تولید ایده خود استفاده کنید، باهوشتر وخلاقتر خواهید شد وایدههای بیشتر و بهتری برای بکاربستن درهمهی بخشهای کارتان ایجاد خواهید کرد.
موفقترین افراد درکسب و کار افرادی هستند که مدام ایدههای جدید وبهتر برای رسیدنشرکت بهاهداف خود، مطرح میکنند. هیچکس از شما باهوشتر نیست. هیچکس ازشما بهتر نیست. همانگونه کههیچکس ماهیچههای بیشتر یا متفاوت تر ازشما ندارد، هیچ کس بیشتر ازشما خلاقیت ذاتی نیزندارد تنهابه این بستگی دارد که درزندگی و کارتان تا چه اندازه ازماهیچههای خلاقیت خود استفاده میکنید. هرچه برای پیشرفت فروش، کاهش هزینهها یاافزایش سودآوری کسب و کارتان ایدههای بیشتری مطرح کنید، حقوق بیشتری به شما خواهند داد و سریعتر ارتقاء خواهید یافت.
قسمت ۱۱-۷
به شدت انسان محور باشید
ارتباطات هم درزندگی و هم درکار همه چیزاست. میزان موفقیت، سرعت ارتقاء و حقوق شما بطور وسیعی با میزان ارتباطخوب شما با افراد مهم زندگیتان تعیین میشود. آیندهی شما بطور وسیعی به واسطهی تعداد افرادی که میشناسید وآنها نیزشما را به عنوان فرد مثبت میشناسند، تعیین میشود.
کبوتربا کبوتر، بازباباز، افراد دوست دارند به کسانی حقوق بدهند و کسانی را ارتقاء میدهند که دوست میدارند وبا آنها احساس راحتی میکنند. هرچه افراد شما را بیشتر دوست داشته باشند و ازحضور شما لذت میبرند، درهای بیشتری را به سوی شما خواهند گشود و موانع بیشتری را از سرراه شما کنار خواهند زد.
تحقیقی که اخیراً انجام شد بیانگراین موضوع است که طی رکورد اقتصادی شرکتها تمایل بیشتری داشتند تاافرادی با شخصیت منفی را اخراج کنند حتی اگرازنظرفنی برترازدیگران بودند. طی یک دورهی۲۰ساله، محققان دریافتند که ۹۵درصد افرادی که توسطشرکتهایشان اخراج شده بودند به دلیل مشکلات شخصیتی اخراج شده بودند. مهارت اجتماعی ضعیف اولین مانع برای داشتن حقوق بالاتر و ارتقاء سریعتر است.
کلید تبدیل شدن به فرد انسان محوراین است که قانون طلایی را درهمه مواقع استفاده کنید. باافراد طوری رفتارکنید که دوست دارید آنها با شما رفتارکنند. هرگاه فرصتی یافتید به دیگران درانجام وظایفشان کمک کنید. هنگامی که با دیگران ارتباط دارید مؤدب،مهربانو باملاحظه بدون را تمرین کنید مخصوصاً با افرادی که موقعیتشان ازشما پایین تر است. توماس کارلایل نوشته است: «فرد بزرگ بزرگی خودرا در رفتارش با افراد کوچک نشان میدهد.»
شبکه ارتباطات خود را گسترش دهید
شبکه ارتباطات خودراازهر راهی که میتوانید گسترش دهید. به انجمنهای کسب وکار محلی بپیوندید و درهر فعالیتی که درزمینه کاری شما است شرکت کنید. خودرا به افراد دیگر معرفی کنید و ببینید که آنها چه کاری انجام میدهند. سؤالات خوب بپرسید و به جوابها با دقت گوش دهید. شبکهی ارتباطات خود را گسترش دهید تا درنهایت توسط افراد کلیدی زیادی که در صنعت شما حضور دارند، شناخته شوید.
افراد زیادی با شناختن افراد کلیدی دیگر در جامعه شغلی توانستهاند شغل خودرا دگرگون سازند هنگامی که یک پست شغلی آزاد شود، فردی که ارتباطات قوی دارد برای گرفتن آن پست درذهنها میآید و فرصتی برای مصاحبه به او داده میشود و در نهایت شغل را بدست میآورد. افراد زیادی که قبلاً در یک شرکت ازپس شغلی به خوبی برمیآمدند توانستند در شرکت دیگری به مدیر بالاتر با حقوق و قابلیت خرید سهام بیشتر تبدیل شوند چرا که آن فرد توانسته بود در جلسات کاری و جلسات انجمنها، رابطه یا دوستی پیدا کند.
نگرش قدردانی کسب کنند
در کسب و کارتان مهربان، کمک کننده و شادبودن را تمرین کنید. درهمهی موقعیتها قدردانی خود رابه افراد ابرازکنید. ازهرکسی که هرکاری برای شما انجام دهد، چه کوچک باشند چه بزرگ، تشکر کنید. برای تعریف از خصوصیات، پست یا موفقیت افراد خد را به سختی بیاندازید. همانطورکه ابراهام لینکن گفته است «همه تعریف و تمجید را دوست دارند.»
با هریک ازافرادی که درشرکتتان هستند مانند یکی ازباارزشترین مشتریان کسب و کار رفتار کنید. با رئیس،همکاران وپرسنل مانند افراد باارزش و مهم رفتار کنید. وقتی باعث میشوید دیگران احساس مهم بودن بکنند، آنها نیزدرموقعیت به دنبال فرصتی خواهند گشت تا باعث شوند شما احساس مهم بودن کنید ووقتی تمام افرادی که دور و ور شما هستند شما رادوست داشته باشند و به شما احترام بگذارند فرصتهای متنوعی به روی شما باز خواهند تا حقوق بالاتر بدست آورید وسریعتر ارتقاء یابید.
رشد محور باشید
خودرا وقف یادگیری مادامالعمر کنید. با تبدیل شدن به فردی که سریعتر ازهر کس دیگری درشرکت یاد میگیرد و رشد میکند، خودرااز بقیه جدا کنید. حقیقت این است که اکثر دانستهها ومهارتهای امروز شما تقریباً عمری برابربا دوسال و نیم دارند. این به آن معناست که در عرض پنج سال بیشتر چیزهایی کهامروز میدانید منسوخ یا نامربوط خواهد بود. برای آنکه بتوانید دردنیای فردا که سریعاً در حال تغییر است باقی بمانید و پیشرفت کنید باید مدام دانش و مهارتهای خود را با سرعت بیشتر
و بیشتری افزایش دهید تا درهمان جایی که بودید باقی بمانید چه رسد به اینکه بخواهید جلوبیافتید.
ده درصد افراد درآمریکا دارای بالاترین حقوق هستند درزمینهی کار خود هفتهای دو تا سه کتاب مطالعه میکنند تا وضعیت فعلی خود را حفظ کنند.ازهرمنبعی که میتوانند اطلاعات کسب میکنند. همانطور کهبا سرعت فوقالعاده ازعصراطلاعات عبور میکنیم، موفقترین افراد درهر کسب و کاری متوجه شدهاند که باید جلوتر ازموج تغییر حرکت کنند و گرنه بوسیلهی آن بلعیده خواهند شد. امروزه شما یک گزینهی بسیار سادهای دارید. یا میتوانید مسلطبر تغییر باشید یا میتوانید قربانی تغییر باشید. حد وسط بسیار کمی وجوددارد. کار شما این است که با یادگیری مداوم برای بهتر شدن در کاری که انجام میدهید، مسلط بر تغییر شوید.
یادگیری مداوم
امروزه ازعصر قدرت انسان به عصر قدرت ذهن حرکت کردهایم. ازعصراستفاده ازماهیچههای فیزیکی به عصراستفاده ازماهیچههای ذهنی حرکت کردهایم. امروزه منابع اصلی ارزشمند در جامعهی ما دانش و توانایی به کار بستن به هنگام ذهن است. در عصر اطلاعات، دانش پادشاه است و افرادی که توانایی دستیابی به انواع بهتر و جدیدتر دانشها را بطور مداوم در خود ایجاد میکنند تا درشغل وزندگیشان به کارببرند، برای آیندهی نامحدودی حرکتدهندگان و تکاندهندگان جامعه خواهند بود.
هنگامی که روشهای یادگیری سریع را بیاموزید و آنها را تمرین کنید، وقتی به انقلاب یادگیری بپیوندید، یاد خواهید گرفت که چگونه قدرتهای باور نکردنی ذهنتان را بگشایید. یاد خواهید گرفت که چگونه سریعتر ازهر وقت دیگری باهوشتر شوید. یاد خواهید گرفت که چگونه بر سرنوشت خود مسلطشوید به جای آنکه قربانی پیشامدها باشید. یاد خواهید گرفت که چگونه حال و آیندهی خودرا تحت کنترل خودبگیرید تا بتوانید هر چه درزندگی میخواهید انجام دهید ویا بدست آورید.
دانش هر دو تا سه سال یکباردرهمهی مشاغل و حرفهها و همچنین شما دوبرابرمیشود. این به آن معناست که دانش شما باید هر ده تا سه سال یکبار دو برابرشود تابتوانید درموقعیت فعلی خود باقی بمانید. کسانی که شدیداً و مستمراً بهدنبال افزایش دانش و مهارتهای خود نیستند درجای قبلی خود باقی نخواهند ماند. بلکه دارند عقب میافتند.
پیامدهای یاد نگرفتن
شما میتوانید نتیجهی نبود یادگیری و رشد را دراطراف خود ببینید، درتعدیلهای گسترده، در کاهش حقوق،ورشد ناامنی شغلی در نیروی کار. شما میتوانید نتیجهی آن رادر سردرگمی و ناامیدی افرادی ببینید که درمشاغلی با مهارتهای پایین کار میکردند و درحال حاضر این شغلها یابه کشورهای دیگر منتقل شدهاند یا به کلی ازبین رفتهاند. ما دریک انقلاب اجتماعی قرارداریم که هر ساله درآن کارگران صنعتی اتحادیه بخش کمتروکمتری ازدرصد نیروی کاررا تشکیل میدهند.
در قرن ۵۰ و۶۰ باور عموم مردم این بود که افراد تحصیلات خودرا به پایان میرسانند، در شرکت بزرگی کار پیدا میکنند و برای تمام عمرشان با آن شرکت میماند.
امروزه با تغییرات سریع شرایط الزامی برای نیروی کار، بطورمداوم باید ازخود بپرسید «شغل بعدی من چه خواهد بود؟» همچنین باید بطورمعمول ازخود بپرسید «کسب و کار بعدی چه خواهد بود؟»
تصورکنید که از ابتدا شروع کردهاید
برای لحظهای تصور کنید. که تمام شرکت یا صنعت شما یک شبه ازبین رفتهاست وباید دریک کسب و کارجدید و درشغل کاملاً متفاوتی ازابتدا شروع میکردید. آن شغل چه شغلی میبود؟ و تصورنکنید این سؤال فرضی است و فقطبرای بقیه اتفاق میافتد. سؤالی است که احتمالاً مجبورمیشوید زودتر ازآن که انتظارش را داشتهاید با آن روبرو شوید. درفکر کردنبه کار و شغل جدید خود مهمترین سؤال این است: برای آنکه بتوانم درکار وشغل جدیدم حقوق بالایی کسب کنم، باید درچه کاری بسیار عالی باشم؟
دردنیای کارجواب تقریباً همهی سؤالات و راهحل تقریباً تمام مشکلات این است که شما چیز جدید و متفاوتی یاد بگیرید و آنرا تمرین کنید. باید قدرت باورنکردنی ذهن خودرا افزایش دهید تا بتوانید رشتهی خودرابدست گیرید و بهبالاترین رتبهی هر حرفه یا شغلی دست یابید.
فرد تحصیلکرده
پیتردراکر، مشاورمدیریتی، گفته است که امروزه فرد واقعاًتحصیلکرده کسی است که یاد گرفته باشد که بایددرطول زندگی یاد بگیرد. تام پیترز میگوید احتمالاً یادگیری مداوم، منبع اصلی مزیت رقابتی پایدار برای افراد وشرکتها است.پیتر سنگه که کتاب «دستورالعملپنجم » را نوشت گفته است که تنها «سازمانهای یادگیرنده»، سازمانهایی که آمادهی دریافت اطلاعات جدید هستند و میتوانند اطلاعات را سریعتر ازرقبای خود تعدیل و ازآن استفاده کنند، دردنیای رقابتی فردا که سریعاًدرحال تغییر است موفق میشوند.
هر چه بیشتر بدانید درحل مشکلات و رسیدن به نتایجی کهافراد حاضر هستند برای آنها پول پرداخت کنند، بهتر عمل خواهید کرد. هر چه بیشتر بدانید آزادی وفرصتهای بیشتری خواهید داشت و هر چه بیشتر یاد بگیرید وهرچه سریعتر آن را یاد بگیرید، با سرعت بیشتری میتوانید درشغل و هربخشدیگری اززندگیتان به جلو حرکت کنید.
قسمت ۱۱-۸
فاصله هارا پرکنید
تقریباً همیشه بین جایی که هستید و جایی که میخواهید باشید فاصلهای وجود دارد وتقریباً درهمهی مواقع درخواهید یافت کهمیتوانید با دانش و مهارتهای رایج جدید این فاصله ها را پرکنید. برای اینکه ازجایی که هستید به اهداف خود برسید. باید چیز جدیدی را یاد بگیرید و آن را تمرین کنید. باید مهارتها و تواناییهای جدیدی درخود ایجاد کنید. باید نگرش و روشهای جدیدی یاد بگیرید. باید تکنیکها و رویههای جدیدی فرا بگیرید.
اگرمیخواهید والد بهتری شوید باید مهارتهای والد بهتری فرا بگیرید وآنها را تمرین کنید. اگر میخواهید همسر بهتری باشید باید مهارتهای ارتباط را مطالعه و تمرین کنید. اگر میخواهید حقوق بالاتری داشته باشید باید چیزیکه افراد حاضر هستند برای آن پول بیشتری بپردازند را پیدا کنید وبعد باید آن مهارتها را فرابگیرید و آنها را تمرین کنید. راه دیگری وجود ندارد.
یاد بگیرید که چگونه یاد بگیرید
دانش و مهارتهای خاص با گذر زمان منسوخ خواهند شد اما یاد گرفتن اینکه چگونه یاد بگیرید مهارت دائمی است که میتوانید آنرا درتمام روزهای زندگیتان استفاده کنید. کسانی که به انقلاب یادگیری میپیوندند و یاد میگیرند که چگونه سریعتر یاد بگیرند، مانند کسانیکه برای اولین بار استفاده از کامپیوتر را فراگرفتهاند یا یاد گرفتهاند که چگونه دررشتهی خود عالی شوند، قادر خواهند بود در عرض یکسال پول بیشتری نسبت به فرد متوسط که در ۵ یا حتی ۱۰ سال در میآورد، کسب کند.
با پیوستن به انقلاب یادگیری همهی حوزههای زندگی خود را گسترش خواهید داد. قادر خواهید بود به همسر وکودکتان کمک کنید تا پتانسیل فردی خود را بیشتر بشناسید وآنرا آزاد کنند. دوست بهتری خواهید بود چرا که بهآنها یاد خواهید داد که چگونه ازتواناییهای خود بیشتر استفاده میکنند وبا یاد گرفتن مهارتی که بوسیلهی آن میتواند از خود و دیگران نسبت به قبل کار بیشتری بکشید، مدیر، صاحب کار، پولساز یا فروشندهی بهتری خواهید شد.
کلیدهای یادگیری مادامالعمر
برای یادگیری مادامالعمر سه کلید وجود دارد:
اولین کلید این است که در رشتهی انتخابی خودروزانه حداقل یک ساعت مطالعه داشته باشید. خواندن برای ذهن مانند ورزش برای دیدن است. اگر هرروز برای یکساعت کتاب خوبی که مربوطبه رشتهتان است را مطالعه کنید، این یعنی یک کتاب درهفته خواندهاید. یک کتاب درهفته یعنی تقریباً۵۰ کتاب درسال ۵۰ کتاب درسال یعنی پانصد کتاب در عرض ده سال آینده. رفتارمستمر خواندن کتابهای مختلف دررشتهی خود، شما را درزمان کوتاهی به یکی از مطلعترین و دارندهی بالاترین حقوق درکسب و کارتان تبدیل خواهد کرد.
همانطور که قبلاً گفتم، دردانشگاه ماشینی ثبت نام کنید.
دومین کلید دریادگیری مستمر این استکه درماشین خود وقتی ازجایی به جای دیگر میروید برنامههای صوتی گوش دهید. هردارنده ماشینی بهطور متوسط ۵۰۰ تا ۱۰۰ساعت درسال را پشت فرمان میگذراند و این برابر است با سه تا شش ماه با محاسبهی۴۰ ساعت درهفته کهدرماشین هستند. طبق گفتههای دانشگاه کالیفرنیای جنوبی این برابراست بایک یا دو ترم تمام وقت دانشگاه. با گوشدادن به برنامههای صوتی آموزشی در ماشین بهجای موسیقی میتوانید یکی ازتحصیلکردهترین و با صلاحیت ترین فرد رشتهی خود شوید
سومین کلید برای یادگیری مستمر این است که درهمهی دورهها و سمینارهایی که میتوانید حضور پیدا کنید. افرادی که میشناسم وبالاترین حقوق را میگیرند در واقع حاضرند برای شرکت دیگر سفر کنند.
یک کتاب، برنامه صوتی یا سمینار خوب میتواند ایدهها و بصیرتهایی به شما بدهد که باعث شود که سالها تلاش برای رسیدن به حقوق یکسان صرفهجویی شود. ازاین به بعد گرسنهی کسب دانش شوید. در آخر، هیچچیزنمیتواند به اندازهی تبدیل شدن به مطلعترین وشایستهترین افراددررشتهتان باعث شود حقوق بالاتر بگیرید و سریعتر ارتقاء یابید.
برای کسب برتری خود را وقف کنید
تصمیم بگیرید که درکاری کهانجام میدهید بهترین باشید. همین امروزتصمیم بگیرید که به ۱۰ درصد افراد موفق رشتهی خود بپیوندید. به اطراف خود و به افراد موفق نگاه کنید ومتوجه شوید که هیچکس ازشما باهوشتر نیست و هیچکس ازشما بهتر نیست. اگر امروزاز شما جلوتر هستند بهاین خاطر است که کارها را متفاوت با شما انجام میدهند. و هر کاری که دیگری انجام داده است شما نیزمیتوانید انجام دهید، فقط باید یاد بگیرید که چگونه آن کاررا انجام دهید.
یکی از راههای که میتوانید به یکی ازبهترین افراد دررشته خود تبدیل شوید این است که بخشهای عمدهی نتیجه ده شغل خود یعنی همان مهارتهایی که باید حتماً آنها را عالی انجام دهید تا دررشته خود موفق شوید، را تعیین کنید. به ندرت پیش میآید که شغلی بیش از پنج تا هفت بخش عمدهی نتیجه ده داشته باشد. تعیین کنندهی اصلی این است که چقدرحقوق بگیرید وبا چه سرعتی ارتقاءیابید، توانایی شما درداشتن عملکردی عالی دراین بخشها است.
زمانیکه بخشهای عمدهی نتیجه ده شغل خودرا تعیین کردید این سؤال را ازخود بپرسید: «کدام مهارت است که اگر آن را کسب کنم وآن رابطور عالی انجام دهم بیشترین تأثیر را بر شغل من خواهد داشت؟»
شاید این مهمترین سؤالی باشد که درارتباطبا شغلتان خواهید پرسید و پاسخ خواهید داد اگر نمیدانید کدام مهارت بیشترین کمک را به شما خواهد کرد، به سراغ رئیستان بروید وازاو بپرسید. ازهمکارانتان بپرسید. ازهمسرتان بپرسید. به نحوی کهشده حتماً باید جواب این سؤال را بیابید و تمرکزتان روی آن مهارت کلیدی باشد که درصورت یادگیری آن دربهترین سطح، بیشترین کمک را به شما میکند.
بعد از آن باید کسب آن مهارت را هدف خود بسازید، آن مهارت را بنویسید، برنامهای طراحی کنید و هر روز روی آن کار کنید. این تمرین ساده آنقدر قدرتمند است که به تنهایی میتواند تمام زندگی شما را تغییر دهد.
به علاوه درهر کاری که انجام میدهید برای خود استانداردهایی برای عملکرد عالی تعیین کنید. به عنوان فردی که کاربا کیفیت انجام میدهد شناخته شوید. اگرمدیر با سرپرست هستید از تمام افرادی که تحت نظر شما هستند کار با کیفیت بخواهید. گفتهی قدیمی رابه یاد بسپارید: به اندازه کافی به ندرت کافی است.
در آخر برای هیچکس مهم نیست که کاررابا چه سرعتی تمام کردهاید. تنها چیزی که به آن اهمیت میدهند این است که به خوبی آنرا انجام دادهاید. تصمیم بگیرید درکاری که انجام میدهید بسیار عالی شوید و بعد کارخود را به نحو عالی انجام دهید. این رااستاندار خود بسازید و هرگزتا آخر شغلتان ازآن چشمپوشی نکنید.
در کار خود مشتری محور شوید
درکسب وکار، مشتریان همه چیزهستند هدف اولیه کسب و کار آنت استکه مشتری راجلب کند واورا نگهدارد. سود درکسب و کار نتیجهی جلب کردن و نگهداشتن مشتریان کافی با هزینهای معقول است. مشتریان تمام حقوق کارکنان را میپردازند. مشتریان موفقیت و شکست شرکتها و تمام اعضای آنرا تعیین میکنند. سام والتن گفته است «همه ما یک رئیس داریم وآن هم مشتریان هستند و آنها میتوانند با خرید کردن ازجای دیگری، تمام ما را اخراج کنند.»
مشتریان شما چه کسانی هستند؟ مشتریان اصلی شما چه کسانی هستند؟ مشتریان فرعیشما چه کسانی هستند؟ تعریف مشتری این است: کسی که برای ارضاء نیازهای خود به شما نیازدارد یا کسی که شما برای ارضاء نیازهای خود به او نیاز دارید.
مشتریان شما چه کسانی هستند؟
با این تعریف رئیس شما مشتری هستند. توانایی شما درراضی کردن رئیستان بطور گستردهای موفقیت شما را درشغلتان تعیین میکند. همکاران شما مشتریان شما هستند. بدون کمک و حمایت فعالانهی آنها تقریباً غیر ممکن است بتوانید کارتان را به خوبی انجام دهید. پرسنل شما مشتریان شما هستند. اگرکاری که ازآنها خواستهاید راانجام ندهند کیفیت کارخود شما پایین میآید و موقعیت شما به خطرخواهد افتاد و همچنین کسانی که محصولات وخدمات شما را میخرند نیز مشتریان شما هستند. همهی افراد برای چیزی خاص به افراد دیگر وابسته هستند.
موفقیت درزندگی وشغلتان کاملاً بوسیلهی چگونگی خدمت رسانی و ارضاء مشتریان مختلف اطرافتان تعیین خواهد شد وهرچه مشتریان خودرا بیشترو بهتر راضی کنید، مشتریان بیشتری به سراغتان میآیند تا ارضاء شوند.
چهار مرحله ی رضایت مشتری
بیابید دراینجا تمرکزمان برمشتریان و محصولات و خدماتی که ارائه میدهید، باشد. دربازار کار برای رضایت مشتری چهار سطح وجود دارد. اولین سطح زمانی است که شما انتظارات مشتری را برآورده میکنید. این سطح برای ابقا در بازار حداقلترین چیز است. باید چه کاری انجام دهد تا انتظارات مشتریانتان را برآورده سازید؟ این انتظارات دقیقاً چه چیزهایی هستند؟
دومین سطح رضایت مشتری زمانی است که خدماتی بیش ازانتظارات مشتری ارائه میدهید. برای این کار نیاز است تا بیش ازانتظارات مشتری کارانجام دهید. این کلید آینده است. برای فراتر رفتن ازانتظارات مشتری درهر تعامل کاری، چه کاری میتوانید انجام دهید؟
سومین سطح رضایت مشتری زمانی است که مشتریان خودرا بسیار خوشحال میکنید، زمانی است که کاری انجام میدهید که باعث میشود بواسطهی لذت غیرمنتظرهای دلشاد شوند. به محصولات و خدمات خود چه چیزی میتوانید اضافه کنید که باعث میشود مشتریانتان مملو ازلذت شوند؟
قسمت ۱۱- ۹
بالاترین سطح رضایت مشتری زمانی است که مشتریان خودرا شگفتزده میکنید. زمانیکه کارهایی انجام میدهید که آنقدر مشتریان خوشحال میشوند که نه تنها دوباره ازشما خرید میکنند بلکه دوستان خودرا نیز نزد شما میآورند.
هرروز باید به دنبال راههایی باشید که فراترازانتظارات مشتریانتان بروید و مشتریانی که شرکتتان برای بقاء و پیشرفت به آنها نیاز دارند را شگفتزده سازید وهمچنین بسیار خوشحالکنید. توانایی شما درخدمترسانی و ارضاءمشتریانتان باعث خواهد شد تا حقوقی بالاتر ازآنچه که تصور میکردید کسب کنید وسریعتر نیزارتقاءیابید.
همیشه به فکر سوددهی باشید
مشارکت درسوددهی شرکت برای آیندهی شما ضروری است این کلید رشد و ترفیع سریعتر است. بهترین افراد درهر شرکتی به شدت روی کارهایی که میتوانند انجام دهند تا سودآوری شرکت را افزایش دهند، تمرکزمیکنند. و هر چه کارتان بتواند تأثیر بیشتری بر سودآوری داشته باشد، آنگاه شما مهمتر خواهید شد و حقوق بالاتری دریافت خواهد کرد.
دوراه برای افزایش سودآوری در شرکت وجوددارد.اولین راه، افزایش درآمد است، این کاررا میتوان با فروش بیشتر محصولات و خدمات فعلی یا ایجاد محصولات و خدمات جدیدی که بتوان آن را به مشتریان بیشتری فروخت، انجام داد. دومین راه برای افزایش سودآوری کاهش هزینههای ارائهی محصولات و خدمات به بازار فعلی است. بهترین ترکیب این دو آن است که مدام بدنبال روشهایی برای افزایش فروش و درآمدها باشید و در همان زمان نیز هزینههای عرضهی آن محصولات و خدمات را کاهش دهید.
نرمال جدید
۸۰درصد تمام محصولاتی که پنج سال دیگر در بازارخواهند بود، امروزه حتی وجود ندارند. نرخ دگرگونی و تغییر بسیارزیاد است. باید مدام به دنبال محصولات و خدمات جدید و ترکیبات جدید از محصولات و خدمات فعلیای باشید که میتوانیدبه بازار عرضه کنید تا درآمدهای شرکت خودرا حفظ و افزایش دهید. یک ایدهی خوب دراین زمینه، تنها چیزی است که برای تغییر دادن کل شغلتان به آن نیازدارید.
درهمین حال بایدبه دنبال راههایی برای سازماندهی مجدد، ساختاربندی مجدد و مهندسی مجدد تمام بخشهای کارتان باشید تا بتوانید کاررا سریعتر وبا هزینهی کمتری نسبت به قبل انجام دهید. هر هزینهای که میشود را حذف کنید. هریک ازهزینهها را مورد بررسی قرار دهید تا ببینید که آیا میتوان آنرا به نحوی کاهش داد یا ازبین برد. مدیران بسیاری دریافتهاند که میتوانند هزینههای تولید را ۵۰، ۶۰ یا حتی ۷۰درصد کاهش دهند درحالی که سرعت ورود آن محصول به بازار افزایش مییابد. این نوع پیشرفت باید هدف شما نیز باشد.
مهمترین افراد و دارندگان بالاترین حقوق درهر سازمانی افرادی هستند کهبه سودآوری کلی سازمان توجه بیشتری میکنند. وقتی توانستید درسودآوری شرکت فرد مؤثری شوید، مورد توجه افرادی قرار خواهید گرفت کهمیتوانند بیشترین کمک را به شغلتان بکنند. توانایی شما درافزایش بهرهوری یکی ازسریعترین راهها برای دریافت حقوق بالاتر و ارتقاء سریعتر است.
پایگاه قدرت برای خود ایجاد کنید
قدرت عنصر بسیار واقعی و مهم درزندگی سازمانی وکسب و کاراست. توانایی شما دربدست آوردن و استفاده ازقدرت درشغلتان، برای موفقیت بلندمدت شما ضروری است.بگذراید توضیح دهم.
قدرت درسادهترین معنای خود، یعنی کنترل برافراد و منابع. قدرت یعنی شما توانایی تأثیرگذاردن برکارهایی که انجام میشوند و کارهایی که انجام نمیشوند، دارید
دو گونه قدرت اصلی وجود داد: قدرت مثبت و قدرت منفی. قدرت مثبت زمانی است که ازنفوذ خود برای انجام سریعتر، بهتر و ارزانتر کارها برای کمک بهسازمان دررسیدن به اهدافش استفاده میکنید. قدرت منفی زمانی است که فرد ازموقعیت یانفوذ خود استفاده میکند تا با هزینههای شرکت به خواستههای خود برسد.
سه نوع قدرت
سه نوع قدرت وجود دارد که میتوانید آنرا کسب کنید:
- اولین نوع قدرت تخصص نام دارد. قدرت تخصص زمانی بوجود می آید که کاری را که برای سازمان بسیار مهم است را به خوبی انجام میدهید. در نتیجهی این کارافراد شمارا محترم میدارند و برای ارزش کمکی که میتوانید ارائه دهید، احترام قائل هستند.
- دومین نوع قدرت، قدرت مرجعیت نام دارد. این قدرت زمانی ایجاد میشود که به دلیل تواناییتان درانجام کارهای گروهی،کنار آمدن با دیگران، کمک به انجام دادنکارشان، دوست میدارند و میخواهند که موفق باشید. این نوع قدرت شمارا قادرخواهد ساخت تا درسازمانتان تأثیرگذارتر شوید. قدرت مرجعیت بیشترازهر چیزدیگری،ازنگرش و شخصیت شما ناشی میشود.
- سومین نوع قدرت، قدرت پست نام دارد. این قدرت و توانایی پاداش و تنبیه کردن است که به همراه هرپست خاص وجوددارد. هرپست یاموقعیتی تا حدودی دارای این نوع قدرت است. خبر خوب این است که هرگاه قدرت تخصص و مرجعیت بدست آورید. قدرت پست به شما داده میشود.ما فوق و اطرافیانتان میخواهند شما درموقعیتی باشید که نفوذ بیشتری داشته باشید چرا که ثابت کردهاید که اگر نفوذ بیشتری داشتهباشید نتایج بهترو بیشتری میتوانید برای شرکت کسب کنید. بهترین و مهمترین قدرتی که باید ایجاد کنید، قدرت پست است.
و هر چه قدرت خودرادرراههای سازنده و مثبت بیشتری استفاده کنید، قدرت بیشتری را به سمت خود جذب خواهید کرد. اطرافیانتان ازشما حمایت خواهند کرد وبه شما کمک خواهند کرد ومافوقان شما منابع بیشتری را دراختیار شما قرارخواهند گذاشت. دیگران برای شما احترام و ارزش بیشتری قائل خواهند بود. و مطمئناً حقوق بالاتری دریافت خواهید کرد و سریعتر ارتقاء خواهید یافت.
به شدت عملگرا شوید
عملگرا بودن مشخصترین ویژگی مردان و زنان موفق است. آنها به شدت عملگرا هستند. آنها همیشه درحرکت هستند. آنها همیشه کارهایی انجام میدهند که شرکت به سمت تحصیل اهدافشحرکت کند.
همین امروزتصمیم بگیرید حس اضطراررا درخود ایجاد کنید. برای عمل کردن تمایل شدیدی درخود ایجاد کنید. درهر کاری که انجام میدهید سرعت عمل زیادی داشته باشید.
خبرخوب این است که هرچه سرعت عملتان بیشتر باشد،کارهای بیشتری میتوانید انجام دهید. هرچه کاربیشتری انجام دهید، تجربیات و صلاحیت بیشتری کسب خواهید کرد. هرچه سریعتر حرکت کنید، نتایج بیشتری بدست خواهید آورد و ارزشتان برای شرکت و اطرافیانتان افزایش خواهد یافت.
حس اضطرار درخود ایجاد کنید
تنها دو درصد ازافراد جامعهی ما حس اضطرار دارند و این دو درصد، افرادی هستند که درنهایت به بالاترین سطح درسازمان خواهند رسید. وقتی درهر کاری که انجام میدهید به سرعت و قابلیت اعتماد شهرتیابید. فرصتهای بیشتر و بیشتریرابه خود جذب خواهید کرد تا کارهای با اهمیت بیشتر و بیشتری را بیشتر و بیشتر وبا سرعت بیشتر وبیشتری انجام دهید.
یک فرد متوسط با سابقهی متوسط که در برابرفرصتها سریع حرکت میکنددرنهایت ازنابغهای که آهسته حرکت میکند جلو خواهد افتاد. هدف شما باید این باشد که به فردی شهرت یابید که اگر کسی بخواهد کاریرا سریع انجام دهد، آن کاررا به شما محول کنند.کارکردن سریع درهای بیشتری را روبه شما خواهد گشود وباعث خواهد شد که بیشترازهر چیز دیگری، حقوق بیشتری بگیرید و سریعتر ارتقاء یابید.
امروزه منبع اصلی ثروت استعداد و توانایی است. تمام پولهاومنابع به سمت مردان و زنانی سرازیر میشود که بتوانند ثابت کنندکه میتوانند کاررا انجام دهند و همچنین آنرابه سرعت انجام دهند.
امروزه منبع اصلی ثروت استعداد وتوانایی است. تمام پولها و منابع به سمت مردان و زنانی سرازیر میشود که بتوانند ثابت کنند که میتوانند کارراانجام دهند و همچنین آنرا به سرعت انجام دهند. وقتی شروع به تمرین کردن این راههای کسب حقوق بیشتر و ارتقاء سریعتر کنید، شغل خودرادر مسیر پیشرفت سریع قرارخواهید داد. سریعتر ازاطرافیان خود به سمت جلو حرکت خواهید کرد. به جلو و به سمت پیشرفت حرکت خواهید کرد و شغل وزندگی خودرابه چیز فوقالعادهای تبدیل خواهید کرد.
تمرینات عملی:
حال، دراینجا هفت تمرین عملی وجود دارد که با آنها بتوانید چیزهایی که هم اکنون فراگرفتهاید را عملی سازید.
- خود را فرد ارزشمندی بدانید که پتانسیل های نامحدود برای موفقیت و پیشرفت شغلی دارد. اگر موفقیت برای شما تضمین میشد، چه اهدافی رارای خود تعیین میکردید؟
- برای پیشرفت شخصی حرفهای مستمر و مادامالعمر برنامهریزی کنید.همین امروز کتاب را انتخاب کنید و آغازبه کار کنید.
- خود را درآینه نگاه کنید وازخود بپرسید:«آیا من شبیه فردی هستم که بالاترین حقوق را درکسب وکارم میگیرم؟» اگرجواب نه است، قدم بعداین است که درظاهرخود تغییراتی ایجاد کنید.
- فعالیتهای خاصی که میتوانید سریعاً انجام دهید تا ارزش و کمک تان را به شرکت افزایش دهید کدام هستند؟
- از همین امروز با عالی شدن درکاری که انجام میدهید، برای خود درکسب وکارتان پایگاه قدرت ایجاد کنید.
- حداقل یک نفرمیخواهید راهنمایتان باشد راانتخاب کنید وبه روشی که دراین بخش توضیح داده شدبه او نزدیک شوید.
- خواستن مسئولیتهای بیشتررا برای خود یک عادت مادام العمر کنید وهرگاه مسئولیتهای بیشتری نصیبتان شد،
قسمت ۱۲-۱
فصل دوازدهم
شناخته و ادراک شدن همه چیزاست
جیم ران گفته است: همهی ما باید یکی از این دو رنج رامتحمل شویم: درد انضباط یادرد حسرت. تفاوت اینجاست که انضباط یک اونس اما حسرت تنها وزن دارد.
متوجه شدهاید که برخی افراد نسبت به دیگران سریعتر ارتقاء پیدا میکنند و حقوق بیشتری میگیرند، حتی اگربه نظرنمیرسد شایستهتر یا تواناتر از افراد دیگر هستند؟ به نظرعادلانه نمیرسد. چرا باید برخی افراد جلو بیافتند و ارتقاء یابند و مزایای همراه آن را بدست آوردند درحالی که به نظر میرسد دیگران به اندازهی آنها و حتی گاهی بیش از آنها تلاش میکنند؟
حقیقت این است که برای آنکه فرد موفق بزرگی شوید نه تنها باید درکاری که انجام میدهید خوب باشید بلکه باید به عنوان فردی که خوب کارمیکند شناخته و ادراک شوید. انسانها مخلوقان ادراک هستند. چیزهایی که میبینند تعیین کنندهی نوع تفکر و عمل آنها نیست بلکه چیزی که فکر میکنند که میبینند تعیینکننده است. اگربه هر دلیلی همکارتان به عنوان فردی که لیاقت ارتقاء بیشتر از شما دارد ادراک شود، پس احتمال زیادی وجود دارد که همکارتان مسئولیت و پول بیشتری دریافت کند، حتی اگر فکر میکنید اگر فرصتش را داشتید میتوانستید بهتر از او عمل کنید.
شغل خود را درجهت پیشرفت قرار دهید
به هرحال، خوشبختانه چندین کاروجود دارد که میتوانید انجام دهید تا امکان دیده شدن و سرعت حرکت به سمت جلو در شغلتان را افزایش دهید.
نقطه ی شروع برای بدست آوردن امکان دیده شدن بیشتر این استکه سطح شایستگی خودراافزایش دهید و درمهمترین کارهایی که انجام میدهید بسیارخوب عمل کنید. بخشهایی از کارتان را که برای رئیس و شرکتتان از همه مهمتر است راتعیین کنید وبعد سعی کنید در آن بخشها عالی باشید.
برای آنکه برجسته شوید باید به عنوان فردی که کارهایش را خوب انجام میدهد شناخته شوید. آیندهی شمابه این بستگی دارد. این ادراک خیلی سریعتر از آنچه فکرمیکردید توجه افراد کلیدی را به سمت شما جلب خواهد کرد. تصور داشتن عملکردی عالی، دری به سوی مسئولیتهای بیشتر، حقوق بالاتر و موقعیت شغلی بهتر رابه روی شما خواهد گشود. خوب عمل کردن درکاری که انجام میدهید باید پایهی استراتژی شما برای دیده شدن بیشتر و پیشرفت سریعتر درشغلتان، قرارگیرد.
کارفرمایان همه جابه دنبال مردان و زنانی میگردند که اهل عمل باشند ،افرادی که وارد کار شوند وکاررابه خوبی و سرعت انجام میدهند. وقتی به فردی شایسته و بدست آورندهی نتایج شهرت یافتید،به سرعت توسط افراد کلیدی در محیط کاریتان دیده میشوید.
ظاهرتان نشان دهندهی لیاقتتان برای موفقیت باشد.
همانطور که بیشتر گفتم، برتری درکاری که انجام میدهید ضروری است اما کافی نیست. عناصردیگری تعیین کنندهی نحوه ادراک شدن شما توسط دیگران وجوددارند و یکی ازمهمترین عناصر تصور کلی از شما، از سرتاپا،میباشد. ظاهر شما در برابر دیگران، تفاوتهای زیادی ایجاد میکند.
تحقیقی که به تازگی از پرسنل اجرایی به عمل آمده است نشان میدهد که تصمیم برای استخدام کردن یا نکردن، در۳۰ ثانیهی اول ملاقات داوطلب گرفته میشود. افراد بسیاری براین باورند که تصمیم برای پذیرش یارد یک داوطلب کاری در ۴ ثانیه اول ملاقات گرفته میشود. مردان و زنان بسیاری قبل ازاینکه بتوانند دهان خودراباز کنند. برای موقعیتهای کاری رد صلاحیت میشوند چراکه ظاهر آنها نشان دهندهی لیاقت آنها برای آن شغل نیست.
عناصر زیادی درزندگی وجود دارند که درکنترل شما نیستند و آنها راانتخاب نکردهاید. اما لباسهای بیرونی و ظاهر شما کاملاً به ترجیهات شخصی شما ارتباط دارد. با انتخاب لباس، نظافت و ظاهر کلیتان درمورد انسانی که واقعاً هستند اظهارنظر میکنید.ظاهر شما در بیرون نمایانگر دیدی استکه دردرون به خود دارید. اگر خودانگارهی مثبت و حرفهای داشته باشید،تلاش خواهید کرد ظاهر خودرا با آن هماهنگ کنید.
باید طوری لباس بپوشید که افراد ارشد سازمان لباس میپوشند. «کبوتر با کبوتر، بازبا باز». افراد دوست دارند به کسانی ترفیع درجه بدهند و کار کنند که شبیه آنها باشند، مانند افرادی که در دو شغل بالاتر از شما هستند لباس بپوشید. به دلیلی که افراد عموماً به واسطهی ظاهرتان نسبت به شما قضاوت میکنند،.
اطمینان حاصل کنید که مانند افراد حرفهای ظاهر شدهاید. درنتیجه ادراک افرادی که میتوانند برای شغل شما کمک کننده باشند،مثبت خواهد بود. درهایی روبه شما باز خواهند کرد که درحال حاضر اصلاً نمیتوانید تصور آنها رابکنید.
به گروههای حرفهای بپیوندید
پیوستن به یک گروه یا دو گروه حرفهای که درحوزه کاری شرکت یا کسب و کار شما است، راه دیگری برای افزایش احتمال دیده شدن شما میباشد. باحضور درجلسات بصورت مهمان آغاز کنید تا بتوانید با دقت ارزیابی کند که آیا آن گروه حرفهای میتوانند برای شما مفید باشند یا نه. ببینید که آیا اعضاء آن گروه افرادی هستند که دوست دارید با آنها آشنا شوید و آیا در مشاغل خود به خوبی مستقر شدهاند یا نه. زمانی که تصمیم گرفتید که شناخته شدن بوسیلهی افراد کلیدی دراین گروهها میتواند به پیشرفت شغل شما کمک کند، عضو شوید ووارد آن گروه شوید.
بیشتر افرادی که عضو کلوپ یا گروهی میشوند کار خاصی جز شرکت در جلسات نمی کنند. به دلیلی خاص آنها احساس میکنند که بیش از آن اندازه مشغولیت دارند و نمیتوانند درکارهای مختلفی که باید انجام شوند شرکت کنند. اما این برای شما مناسب نیست. هدف شما باید این باشد که کمیته هایی انتخاب کنید وداوطلب شوید تا درآن خدمت کنید، کمیتههایی را بیابید که درسازمان ازهمه فعالتر و اثربخشتراست و بعد قدمی به جلو بردارید. وقت، تخصص و انرژی خود را داوطلبانه به آنها بدهید و دست به کار شوید. درهمه ی جلسات شرکت کنید. یادداشتهای دقیق بردارید. به دنبال گرفتن مأموریت باشید و آنها را سرموقع و به بهترین نحو انجام دهید.
با درگیر شدن در کار برای خود فرصتی ایجاد کنید تا درمحیطی بدور ازتهدیدات بتوایند برای افراد کلیدی درحرفه خود خودی نشان دهید. به آنها فرصت میدهید تا شما و کارهایی که میتوانید انجام دهید راببینید. بوسیلهی یکی از کارآمدترینروشهای موجود درآمریکا، ارتباطهای ارزشمند خودرا گسترش میدهید. درنهایتافرادی کهدراین کمیتهها ملاقات میکنید میتوانید درکار و شغل شما فوقالعاده کمک کننده باشند.
خدمات خود را اعانه دهید
عضو یک مؤسسهی خیریه شوید و با اعانه کردن خدمات خود دربرنامههی جمعآوری پول، درآن مؤسسه فعال شوید. ممکن است پول زیادی نداشته باشید اما زمان دارید. میل شما به دراختیار قراردادن خود به زودی توسط افراد صاحب مقام دیده خواهد شد. مردان و زنان بسیاری که ارتباطات محدود و منابعی کمی داشتهاند با شناسایی رهبران کلیدی جامعه که با مؤسسات خیریه و انجمنهای حرفهای مشارکت میکنند به مقامهای بالایی رسیدهاند.
چندین سال پیش عضو یک دفتر بازرگانی منطقهای شدم و داوطلب شدم که در کمیتهی آموزش –اقتصاد آن کار کنم. طبق معمول افراد کمی از اعضای کمیته زمان و تلاش خود را وقف کمیته میکردند برای همین برای افرادی که حاضر بودند تلاش کنند، کارهای زیادی وجود داشت. در عرض یک سال سخنران گردهمایی سالانهی این انجمن شدم. شرکت کنندگان ازبیش از هزار مدیر اجرایی مؤثر در ایالت تشکیل شده بود.
درهمان سال برای دادن گزارش اجمالی به فرماندار و همکارانش در پارلمان ایالتی دعوت شدم. آنقدر در جامعهی تجاری معروف شده بودم که در عرض ششماه به پیشنهاد شد با سه برابر حقوقم یک شرکت جدید را مدیریت کنم. همهی این اتفاقها بهدلیل فعال بودنم دردفتر بازرگانی و شناخته شدنم در بین اعضاء آن بود.
تقریباً ۳ سال بعد داوطلب شدم تادر یونایتد روی کارکنم و تجربهی مشابه ای کسب کردم. تمام زندگی کاری من به دلیل درگیربودن در فعالیتهای سالانه جمعکردن اعانه درمؤسسات خیریه تغییر کرد.
قسمت ۱۲-۲
بسیار تعجب آور است که با بخشیدن زمان و انرژی خود به دیگران بصورت داوطلبانه تا چه حد و با چه سرعتی شما به جلو رانده میشوید. این یکی از سریعترین راهها در پیمودن پلکان موفقیت است.
در برابر فرصتها به سرعت حرکت کنید
برای افزایش امکان دیده شدن کارهای زیاد دیگری نیز وجود دارد، کارهایی که به ذهن افراد زیادی نمیرسد. برای مثال تحقیقی از ۱۰۵ متصدی اجرایی نشان داد که دو ویژگی وجوددارد که بیشتر ازهر چیز دیگری درپیشرفت آنها مؤثر است. اولین ویژگی توانایی اولویتبندی است. اینکه در میان کارهای زیاد روزانه کارمناسب را از نامناسب تشخیص دهید. دومین ویژگی که برای ارتقاء سریع پیداکرده بودند، احساس اضطرار بود یعنی توانایی انجام سریع کار.
مدیران برای افرادی که میتوانند کارها را اولویتبندی کنند وبرای انجام کارها به سرعت عمل میکنند، ارزش زیادی میگذراند. اعتماد به انجام شدن کاریکی ازویژگیهای باارزش در حیط کاری است. وقتی کارفرمایتان بتواند کاری را به شما بسپارد و برود ودیگر نگران آن نباشد درمسیرپیشرفت گام نهادهاید وارتقاء و افزایش حقوق شما تضمین شده است.
مهارتهای خودرا ارتقاء ببخشید
یکی از راههای دیگر برای افزایش امکان دیده شدن این است که مستمراً مهارتهای کاری خودرا افزایش دهید ومطمئن شوید که مافوقهای شما ازاین قضیه اطلاع دارند. به دنبال کلاسهای بیشتر باشید تا کارتان بهبودبخشد و درمورد کلاسها با رئیستان صحبت کنید. از او بخواهید تا هزینهی کلاسها را بپردازد اما اگر نپذیرفت به او نشان دهید که درهر صورت درکلاسها شرکت خواهید کرد.
با گسترش شرکت،زنی که برای من کار میکرد توانست با یادگیری مهارتهای کامپیوتر، دفترداری و حسابداری پرداخت درکمتر از۶ ماه حقوق خودرا دوبرابرکند واو ارزش هر پنی را داشت. خوشحال میشدیم پول بیشتری به او بدهیم.از رئیس تان در مورد کتابها و برنامههای صوتی مناسب توصیههایی بخواهید. بعد آن کتابهارا بخوانید و بعد از رئیستان توصیههای دیگری در مورد کتابها بخواهید. رئیسها بسیار تحت تأثیر افرادی که همیشه برای یادگیری تلاش میکنند تا ارزششان رابرای شرکت افزایش دهند. قرار میگیرند.انجام دادن این کار بصورت مستمر میتواند شغل شما رابهبود بخشد.
نگرش ذهنی مثبت پیدا کنید
بالاخرهاگر نگرش ذهنی مثبت در خود ایجاد کنید امکان دیده شدن شما افزایش مییابد. افراد دوست دارند با فردی باشند و افرادی راارتقاء دهند که دوستشان دارند. یک نگرش مداوم و پایدار از خوشرویی و خوشبینی به سرعت توسط دیگران دیده میشود. هنگامی که نگرش مهربانی با دیگران را در خود ایجاد میکنید در مقابل آنها برای گشودن دربهایی به روی شما تلاشهای اضافه تری خواهند کرد.
درتحلیل نهایی، زمان گذاشتن برای تبدیل به انسانی عالی بهتر ازهر عامل دیگری امکان دیده شدن شما را افزایش میدهد و احتمال ارتقاء شغلی شما رابیشتر میکند.
تمرینهای عملی:
دراینجا هفت تمرین عملی آخر برای عملی کردن این موارد در زندگیتان آمده است:
- به عالی شدن متعهد شوید. عالی بودن در شغل انتخابی خود قدم اولیه در ارتقاء شغلی و حقوق بالاتر است.
- نگاه کنید، عمل کنید ومتناسب لباس بپوشید. درمورد سبک، رنگها و جنس شناخت کسب کنید. مانند افراد مافوق خود لباس بپوشید. هیچچیز را اتفاقی ندانید. به یاد داشته باشید که در موضوع ظواهر، اگر معمولی باشید ضرر خواهید دید.
- ارتباطات خودرا هم در درون سازمان و هم دربیرون از سازمان افزایش دهید. بطور مداوم ارتباطات را گسترش دهید. همیشه به دنبال راههایی باشید که زمان و تلاش خودرابه عنوان سرمایه گذاری دراختیار دیگران قرار دهید تا آنها حاضر باشند در آینده برای کمک به شما تلاش کنند و برای شما زمان بگذارند. با انجمن یا کلوپ خود آغاز کنید و بعد عضو یک مؤسسه خیریه ای که دوست دارید و هیئت مدیره ای با اعتباری دارد، بشوید.
- خودرابه افراد بیشتری معرفی کنید. بعد برای داشتن آشنایی بیشتر فوراً کاری انجام دهید. موفقترین مردان و زنان یک جامعه کسانی هستند که افراد موفق بیشتری آنها را میشناسند.
- برای افزایش مهارتهای خود درکلاسهای اضافه شرکت کنید واطمینان حاصل کنید که دیگران ازشرکت شما دراین کلاسها اطلاع دارند. ا زرئیس خوددرمورد کتابها و برنامه های صوتی توصیه هایی بگیرید. بعد کتابهارا مطالعه کنید و در مورد چیزهایی که یاد گرفته اید با رئیستان صحبت کنید و درمورد توصیه های آتی از او سؤالاتی کنید.
- از رئیس یا شخص دیگری بخواهید که مربی شما باشد. هنگامی که رئیستان متوجه شود که شما برای یادگیری و رشد اشتیاق دارید، اغلب اوقات میپذیرد که مربی شما باشد و در بالا رفتن از پلکان ترقی به شما کمک کند.این فرآیند داشتن مربی یا هدایت شدن برای شغل کارمندان اجرایی زیادی درجهان سودمند بوده است.
- مثبت ، شاد و کمک کننده باشید. فردی باشید که افراد دیگر دوست دارند ترقیاش راببینند. با دیگران با صبرو مهربانی رفتارکنید و همیشه مطلب خوبی در مورد افرادی که با آنها کار میکنید، داشته باشید.
نوشتههای تازه
بایگانی شمسی
دستهها
- آزمون های مالی
- آموزش تصویری
- آموزش راهکاران سیستم
- آموزش نرم افزارهای مالی
- آموزش همکاران سیستم
- اخبار کار و تامین اجتماعی
- اخبار مالی
- اخبار مالیاتی
- اساتید حسابداری
- استانداردها
- اسلایدهای آموزشی
- اصول و فنون مذاکره
- امور بانکی
- بازار سرمایه
- بازاریابی و فروش
- بودجه و مفاهیم مرتبط
- تجارت الکترونیک
- تحصیلات تکمیلی
- تصمیم گیری
- چک و مفاهیم مرتبط
- حسابداری پیمانکاری
- حسابداری دولتی
- حسابداری صنعتی
- حسابداری مالی
- حسابداری مدیریت
- حسابرسی
- حل المسائل و جزوات دانشگاهی
- دانستنیها
- دانشنامه مالی
- دانلود رایگان کتاب و مقالات تخصصی
- دانلود صورتهای مالی نمونه
- دانلود نمونه فرم مالی
- دستورالعمل ها
- روانشناسی
- شرح وظایف سازمانی
- عمومی
- قانون تجارت
- کتابهای برایان تریسی
- کتابهای مالی
- کتابهای مدیریتی
- مدیریت اجرایی
- مدیریت پروژه
- مدیریت خود
- مدیریت زمان
- مدیریت مالی
- مدیریت منابع انسانی
- مطالب گزیده و ناب
- معرفی کتاب
- معنویات
- منابع کارشناسی ارشد و دکترا
- مهارتهای مدیریتی
- موفقیت شغلی
- موفقیت مالی
- موفقیت و مهارتهای زندگی
- نامین مالی
- نرم افزارهای کاربردی