نگاشته دکتر حسین عبده تبریزی
منبع : روزنامه اعتماد
«حسابداری» علمی دشوار است؛ «مالی» هم علمی محترم است. با قدرت و اختیار فراوان، مسوولیت بسیار نیز همراه میشود. اگر «دانش بهمعنای قدرت باشد» آنگاه لاجرم با توسعه گستره دانش «مالی» و «حسابداری»، مسوولیتهای عظیمی نیز متوجه دستاندرکاران و اصحاب این دو علم است
مدیر مالی بیشتر با داراییهای واقعی و مدیر سبد داراییها یا مدیر سرمایهگذاری عمدتا با داراییهای مالی سروکار دارد. تخصص «بازارها و نهادهای مالی» بیانگر عرصهها و موسساتی است که این دو مدیر در آنها فعالیت دارند و ابزارهای مورد نیاز خود را از آنجا تهیه میکنند.
«حسابداری» رشتهیی دشوار است؛ «مالی» هم رشتهیی محترم است. ولی بگذارید همینجا بگوییم که ارتباط این دو، مثل ارتباط دو رشته علمی غریبه است. دو علم با مرزهای مشترک، اما جدا و بیگانه با هم. هریک از مفصل خاک علمی مستقل رستهاند و از رطوبت هم، با دخالت عالمانی کنجکاو، نیرو گرفتهاند. اما، به یاد میسپاریم که «حسابداری» و «مالی» با هم ربط چندانی ندارند. خادمان «حسابداری» و جاودانگان «مالی» از سیارههایی گوناگون و از کهکشانهایی با فاصله میآیند. خدمات آنها به یکدیگر همچون خدمات هر دو علمی است که بر این سنگفرش انسانی چهره نموده است. گماشت اصلی «حسابدار» توسعه و عرضه اطلاعاتی است که از «دادههای مالی» یعنی دادههایی که براساس پول ملی هر کشور اندازهگیری میشود، نشات گرفته است. حسابدار از این طریق عملکرد شرکت را اندازهگیری میکند، موقعیت مالی را ارزیابی میکند، و کارهایی اجرایی از جنس پرداخت مالیات نیز انجام میدهد. حسابدار مسوول تهیه صورتهای مالی است. کارش بیشتر ماهیت مستقلی دارد. شغلی پرارزش برای مردمی که منظم و مرتباند و کاری مستقل میجویند.
«مالیچی» البته نه کاری با تهیه صورتهای مالی دارد؛ نه اصول متداول یا پذیرفتهشده حسابداری GAAP را میداند؛ نه لزوما از استانداردهای حسابداری ملی که جمعبندی حرفه در یک کشور است، دیدگان را میآزارد؛ نه تسلطی بر استانداردهای گزارشگری مالی بینالمللی IFRS دارد. او عمدتا مصرفکننده اطلاعاتی است که «حسابدار» با مشقت و با تسلط بر این موضوعات فراهم میآورد. او گماشتی از جنس دیگر دارد. بیشتر مدیریت پول یا مدیریت وجوه را دنبال میکند. فریاد خشمش از گرانی پول شعله میکشد و وقتی نرخ بازده پروژهیی در آتش آفتاب بحرانی مالی خاکستر شود، دردی عمیق جانش را فرامیگیرد. او از دهکده اقتصاد سر برون کشیده است؛ دقیقتر بخواهید «مالی شرکتها» از تبار «اقتصاد خرد» است و حتی دقیقتر، از آبشخور «نظریه بنگاه» سیراب میشود. هر قدر «حسابدار» علاقهمند به «ارزش دفتری» است، او به «ارزش بازار» علاقهمند است. چنین است که میبینیم «حسابداری» ربطی به «مالی» ندارد.
«حسابدار» زمستان و تابستان، صبحگاهی که برمیخیزد به «بدهکار و بستانکار» به «اقلام زیر خط» به «سیستم حقوق و دستمزد» به «هزینه سربار» به «حسابداری بهای تمامشده»، به «سیستم موجودی انبار»، به «استاندارد داراییهای ثابت»، به «اصل مقابله درآمدها و هزینهها»… و به این همه فکر میکند و دلتنگیهایش را با رعایت «اصل محافظهکاری» فرومینشاند. هم اهل تحلیل است؛ هم حسابها را تفسیر میکند و هم معتقد است: «حساب خود نه کم گیر و نه افزون»، اما سپهر ذهنیاش از چشمهسار جادویی چنین مفاهیمی انباشته است. اشتها و عطشاش خلق دادههای مالی است.
«مالیچی» البته سپهر ذهنی دیگری دارد. به «قیمت سهام» و «ریسک بازار» میاندیشد؛ به دنبال «انطباق دیرش و سررسید تعهدات» خود است؛ «قانون بورس و اوراق بهادار» را زیر و رو میکند؛ «تلاطم نرخ ارز» کلافهاش میکند، بهدنبال «جریانهای نقدی آتی» است، کارایی «ساختار سرمایه» را بررسی میکند، از «حباب قیمتهای طلا و سهام» میترسد، در پی «مدیریت سبد سرمایهگذاری» است، «سیاست سود تقسیمی» را کنکاش میکند، دائم از «ریسک اعتباری» و «ریسک نقدینگی» صحبت میکند، بهدنبال «بودجهبندی سرمایهای» سالانه است و الخ. رسالت مالی «بیشینهسازی ارزش سهام» یا «ارزش شرکت» است، کاری که «حسابدار» آن را در حوزه وظایف خود نمیداند. و هر قدم که «مالی» برمیدارد، محتاج اطلاعاتی است که «حسابدار» آنها را گردآوری و با فرآوری به کیفیتی رسانده که به کار تصمیمگیری «مالی» میآید. پس، فرونگذاریم که «حسابداری» ربطی به «مالی» ندارد. ابهام در تفکیک این دو وظیفه یا گماشت بیشتر ناشی از آن است که «حسابدار» ارشد غالبا در نمودارهای سازمانی در موقعیتی تحتنظر معاون مالی شرکت قرار میگیرد، هرچند که در بسیاری از سازمانهای مدرن، ارشدترین «حسابدار» یعنی رییس کل حسابداری شرکت به طور مستقیم تحتنظر مدیرعامل یا CEO شرکت کار میکند. چیدمان سازمانی نباید این ابهام را به همراه آورد که «حسابداری» و «مالی» ماهیتا از یک جنساند. از آنجا که واحد «حسابداری» عمده دادههای «مالی» را تدارک میبیند (یا از آن سو بگوییم، از آنجا که «مالی» مشتری اصلی اطلاعات واحد «حسابداری» است) شکل سازمانی غالب بهگونهیی است که شرح آن رفت. اما، «حسابداری» ربط چندانی به «مالی» ندارد.
عنوانهای «مالی شرکتها»، «مالی مدیریتی»، «مدیریت مالی»، «مالی کسب و کار» و دیگر «مالی»ها هر یک با تفاوتی از دیگری ایستادهاند و حتی هرچند گاه به جای یکدیگر به کار میروند. به سیاق مثال، «مالی شرکتها» به تصمیمات مالی شرکتهای بزرگ طی عملیات روزانه آنها مربوط است، درحالی که «مالی کسبوکار» به تصمیمات مالی همه انواع شرکتها برمیگردد. «مدیریت مالی»
چه بسا مترادف با «مالی مدیریتی» به کار رود. «حسابداران» گاه «مالی شرکتها» و «حسابداری مدیریت» توامان را «مالی مدیریتی» مینامند. میبینیم که نبود وسواس و دقت در کاربرد عنوانها و اصطلاحها، آشفته بازاری را مینماید. این هیات آشفتگی تا هر برهوتی ادامه یافت، کماکان، مسالهیی روشن است: «حسابداری» ربطی چندان به «مالی» ندارد.
«حسابداری» میدان عمل و صراحتی سوزان از حقیقتی علمی است که در جایگاه اول به روشهای ثبت معاملات، نگاهداری سوابق و مدارک مالی، انجام حسابرسیهای داخلی، گزارشدهی و تحلیل اطلاعات مالی برای مدیران، و ادامه مشورت در حوزه مالیات مربوط میشود. فرآیندی نظاممند از تشخیص، ثبت، اندازهگیری، طبقهبندی، رسیدگی و تصدیق، تلخیص، تفسیر و انتقال (گزارشگری) اطلاعات مالی است. «حسابداری» سود و زیان را برای دورهیی خاص نشان میدهد و ماهیت و ارزش داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام را عرضه میکند و گامی فراتر از این لجه، به ارائه اطلاعات درباره منابع مالی در دسترس شرکت، روشهایی که آن منابع گردآوری شدهاند، و نتایجی که به واسطه استفاده از این منابع حاصل آمدهاند، میپردازد. با وجود این تعریف دور و دراز، در هر زورق و کسوتی که «حسابداری» ارائه شود، فارغ از اینکه از آن بهمثابه احباب کهن سخن به میان آید یا از تعبیر اصحاب جوان برای شرح آن استفاده شود، باز یک چیز روشن است: «مالی» چندان ربطی به «حسابداری» ندارد.
گفتیم که خاستگاه «مالی» علم اقتصاد است؛ «حسابداری» هم بهدرستی به طور عام رشته علمی دانشگاهی و به طور خاص بخشی از علم اطلاعات تلقی میشود. «مالی» و «حسابداری» بیشک دایما در حال افزودن به سرمایه معنوی و روشنفکرانه جامعه دانشگاهیاند. حسابداران به طور مدام عرضهکنندگان اطلاعات در محیطی اقتصادیاند. هر مشکلی که رفع میکنند و هر آنچه انجام میدهند، اطلاعات را در بطن خود دارد و ارائه اطلاعات عنصر کانونی و کلیدی است. «حسابداری» علم است آنگاه که درمییابیم دیگر رشتههای علمی دانشگاهی روزبهروز بخشی از علوم اطلاعات میشوند. فیزیک نمونهیی برجسته در این زمینه است. حجم عظیمی از فرصتهای شغلی در بطن صنعت اطلاعات نهفته است: گردآوری، تغییرشکل و سازماندهی اطلاعات، کاربست کارآمد آن، و حفظ کنترل بر اطلاعات همه فرصتهای شغلی جذابی در اختیار «حسابداران» قرار میدهند. «حسابداران» به طور دایمی در کار ارتقای سطح کیفی دادههای مالیاند تا آنها را به اطلاعات مالی کیفیتدار برای تصمیمگیری بدل کنند.
خاستگاه «حسابداری» به سال ۱۴۹۴ میلادی برمیگردد که لوکا پاچیولی برای نخستین بار در کتاب «همهچیز راجع به حساب، هندسه و تناسب» نظام ثبت دوطرفه حسابها را تشریح کرد. همان نظامی که بازرگانان ونیزی عصر پاچیولی از آن برای ثبت و ضبط حسابهای خود استفاده میکردند. مهمترین خروجی کار پاچیولی تراز آزمایشی بود، هرچند اغلب صاحبنظران بدعت پاچیولی را نقطه آغاز دانش حسابداری میدانند، هستند متخصصانی که به استناد لوحهای به جا مانده از تمدنهای آشور، بابل و سومر، سابقه شکلگیری دانش حسابداری را به پیدایش نخستین تمدنها در بینالنهرین به سالها قبل از میلاد مسیح گره میزنند.
البته، «حسابداری» حتی قبل از اینکه در زرورق «اطلاعات» چهره نماید، رشته علمی دانشگاهی بوده است. از نظر تاریخی، مفهوم حسابداری هماهنگ با توسعه جبر خطی شکل گرفته است. هرچه حسابداری توسعه مییابد، اطلاعات در آن نقشی محوریتر میگیرد. سفر «حسابداری» از «سازوکار ثبت دو طرفه» تا «موجودیها و جریانهای حسابداری» تا «تعیین سود و ارزشیابی داراییها» و تا «تمامیت و انسجام دادهها»، و بالاخره تا امتداد «حسابداری در متنی تولیدی» همه و همه سفری در عرصه علم بوده است. با این همه، بینگرانی بگوییم که علم «حسابداری» ربط چندانی به «علم مالی» ندارد. در محیطی که «حسابداری» و «مالی» را اشتباه میگیرند، بهترین رویکرد آن است که بگوییم «حسابداری» و «مالی» ارتباطی با هم ندارند. نمیتوان آنها را مقایسه کرد، یا برتری علمی یکی را بر دانش دیگری مطرح کرد، یا این دو را یکی کرد یا یکی را زیرمجموعه دیگری کرد.
«مالی» برخلاف «حسابداری» ادعای تاریخی ندارد؛ پایههای امروزین آن بر سال ۱۹۵۲ و انتشار مقاله هری مارکویتز استوار است. رمزگشایی مارکویتز از ریسک حامل پیامی ساده بود: «تمام تخممرغها را در یک سبد قرار نده. » مشهورترین مقاله مالی اما به سال ۱۹۵۸ فرانکو مودیلیانی و مرتون میلر برمیگردد که هزینه و ساختار سرمایه بنگاهها را تشریح میکرد.
بیگمان در جهان واقع، هر رخسارهیی به رخسارههای دیگر مربوط است و «مالی» هم با بهرهگیری از دانش «اقتصاد» و استفاده از دادههای «حسابداری» سخت بهکار محاسبه ارزش بازار مشغول است. اما، سوءتفاهمها و اختلاط دو حوزه مستقل علمی آنچنان در این مرز و بوم گسترده است که نهی رابطه در عرصه عمل و آموزش، کمک میکند تا پلاس ژنده سوءبرداشتها جمع شود و این دو علم در سرزمین ما با شتاب بیشتری توسعه یابند.
در عین ناارتباطی، مقایسه این دو حوزه از دانش بشری ممکن است: چرخ ارابه «حسابداری» با اسب استانداردها در گردش است، در حالی که افسار «مالی» در چنگ اصول اقتصاد است. «حسابداری» دایم از گذشته و حال سخن میراند، اما «مالی» از آینده و آینده دورتر. آن میخواهد بداند چه شد و این میخواهد سر دربیاورد چه خواهد شد. آن یکی به دنبال تبیین واقعیتهای مالی موجود است و این یکی به دنبال تغییر آینده مالی پیش روی. از نظر «مالی» محض، وضعیت موجود، هزینه ریخته است؛ برای «حسابداری» محض، آینده پیشروی، خیال آشفته است.
«ارزش دفتری» غایت حسابداران و «ارزش بازار» آرزوی مالیچیان است. «مالی» قیمت دلار دلال ارز را حجت میداند و «حسابداری» نرخ ارز غیرمرجع و ترجیحا نرخ ارز مرجع را. «حسابداری» سرگشته مستنداتی است که با آنها اثبات کند، و «مالی» بهدنبال نرخهایی است که با آنها اقدام کند. آنها به دنبال «فاکتور» خریدار و فروشنده و اینها به دنبال «قیمت» خرید و فروش.
برای «حسابدار» قیمت دارایی معادل ارزش تاریخی و بهزعم «مالیچی» قیمت دارایی معادل ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی است. گاو حسابداران به اندازه علفی که میخورد شیر میدهد و گاو مالیچیان به اندازه علفزاری که میبیند. آن یکی میخورد و چاق نمیشود، این یکی میبیند و فربه میشود. آن یکی بهندرت حباب تولید میکند و این یکی پیوسته حباب میسازد و میترکاند. «حسابدار» سود کاغذی میسازد و انباشته میکند و «مالیچی» از کاغذ سود میسازد و توزیع میکند. آنها استهلاک کسر میکنند تا سود گزارش کنند، اینها به سود استهلاک میافزایند تا جریان نقدی محاسبه کنند.
از منظر «حسابداری»، سرمایه آورده سهامداران است، و کیفیت ادعای وامدهندگان و سهامداران نسبت به داراییهای شرکت باید همیشه متمایز باشد. از نظرگاه «مالی»، سرمایه گاهی به معنی آورده سرمایهگذاران و گاهی به معنی آورده سهامداران شرکت است؛ کیفیت ادعای سهامداران و وامدهندگان نسبت به داراییهای شرکت را گاهی لحاظ کرده و گاهی نادیده میانگارد.
«حسابدار» بهندرت با ریسک سروکار دارد و «مالیچی» قیمتگذاری ریسک را عمدهترین چالش خود میداند. از نظر «حسابدار» ۱۰۰ ریال حساب دریافتی به اندازه ۱۰۰ ریال وجه نقد میارزد؛ به زعم «مالیچی» معادل مطمئن ۱۰۰ ریال حساب دریافتنی، قطعا چیزی کمتر از ۱۰۰ ریال وجه نقد است. آوردگاه پایانی «حسابداری» و «مالی» در عرصه تعیین قیمت سهام است. «حسابدار» اذعان میکند اطلاعات تولیدیاش ارزش بازار دارد و چنین است که بازار بر اساس گزارشهای حسابداری، قیمت سهام را تعدیل میکند. «مالیچی» پاسخ میدهد که دادههای حسابداری به کار بازارهای مالی نمیآید، چراکه قبل از فاششدن صورتهای مالی، بازار با اطلاعاتی که بهتدریج از شرکت درز کرده، قیمت سهام را کشف کرده است.
عرصه «مالی» و تاروپود هر آنچه در «مالی» میخوانیم به سه حوزه «مالی شرکتها»، «بازارها و نهادهای مالی» و «مدیریت سرمایهگذاری» تقلیلپذیر است. رشته «مهندسی مالی و مدیریت ریسک» این سه حوزه را به یکدیگر پیوند میزند و خدماتچی هر سه حوزه است.
قلمرو «مالی شرکتها» به تخصص «مالی» در بنگاههای غیرمالی برمیگردد و کسی که این نقش را ایفا میکند، «مدیر مالی» نام گرفته است. اوست که وظیفه اصلی بودجهبندی سرمایهیی و تامین مالی پروژهها را برعهده دارد. قلمرو «مدیریت سرمایهگذاری» به تخصص «مالی» در بنگاههای مالی برمیگردد و کسی که این نقش را بازی میکند «مدیر سبد داراییها» یا «مدیر سرمایهگذاری» نام گرفته است. اوست که دو وظیفه اصلی تعیین ترکیب سبد و تامین مالی آن را برعهده دارد. برای مثال، در واحد اعتبارات بانکها، او را «مدیر اعتبارات» میخوانیم. «مالی شرکتها» در بنگاه غیرمالی از طریق استراتژیهای کسبوکار، ورود به کسبوکارها را تعیین میکند و با ابزار بودجهبندی سرمایهیی، ترکیب داراییها را معین میکند. «مدیریت سرمایهگذاری» در بنگاههای مالی، از طریق تخصیص داراییها، ورود به سرمایهگذاریها و از طریق مدیریت سبد داراییها، ترکیب داراییها را تعیین میکند. مدیر مالی بیشتر با داراییهای واقعی و مدیر سبد داراییها یا مدیر سرمایهگذاری عمدتا با داراییهای مالی سروکار دارد. تخصص «بازارها و نهادهای مالی» بیانگر عرصهها و موسساتی است که این دو مدیر در آنها فعالیت دارند و ابزارهای مورد نیاز خود را از آنجا تهیه میکنند. در چنین قلمرویی از علم، «مالیچی» مثلا در حوزه ترازنامه بانکها، «مدیریت دارایی و بدهی» میکند، در حوزه اعتبارات بانکها، مدیریت سبد اعتباری را برعهده دارد، در عرصه بانکداری اختصاصی گماشت مدیریت ثروت را برعهده گرفته است، در عرصه صندوقهای سرمایهگذاری، «مدیریت صندوق» میکند، و در میدان شرکتهای سرمایهگذاری نیز مدیریت سبد سرمایهگذاری را برعهده دارد. اینکه «حسابدار» به طور مداوم برای «مدیر مالی» و «مدیر سرمایهگذاری» اطلاعات مالی باکیفیت، تولید و ارائه میکند، بهمعنای قرابت «حسابدار» و «مالیچی» و همطایفهگی «حسابداری» و «مالی» نیست. با تسامح و روداری اجازه دهید بگوییم «مالی» ربطی به «حسابداری» ندارد.
در پیشگاه دو علم در ملاقاتگاه دو طایفه «حسابدار» و «مدیر مالی» حضور یافتهایم. «حسابداری» علمی دشوار است؛ «مالی» هم علمی محترم است. با قدرت و اختیار فراوان، مسوولیت بسیار نیز همراه میشود. اگر «دانش بهمعنای قدرت باشد» آنگاه لاجرم با توسعه گستره دانش «مالی» و «حسابداری»، مسوولیتهای عظیمی نیز متوجه دستاندرکاران و اصحاب این دو علم است. آنان مسوولیت دارند- مسوولیتی اجتماعی- که این قدرت را با دیگران تقسیم کنند و به همگان امکان دسترسی بدهند و دانش را بگسترانند. اگر در پی آنیم که چشمانداز امیدآباد این کشور دور از دسترس سالهای نزدیک و نسل امروز نباشد، آنگاه بلافاصله باید نتیجه بگیریم که مسوولیت اخلاقی حاملان و عاملان علم «مالی» و دانش «حسابداری» در کشور ما میباید گسترش نتایج و میوههای این دو حوزه و قراردادن آن دانشها در خدمت رفاه عمومی و توسعه اقتصادی کشور باشد. نشر و گسترش هر دانش در گرو ارائه تعریفهای دقیق از محدوده و مقصد آن دانش، ایجاد مجال استفاده از اصطلاحات دقیق، شفافسازی و انسجام مفاهیم آن دانش است. این ضرورت ما را بر آن میدارد تا در کشوری که حتی در میدان تمییز دو حوزه از علم، سوءتفاهم و اختلاط بالا گرفته و برای سالهایی طولانی اصطلاح «حسابداری» و «مالی» به جای یکدیگر بهکار گرفته شده است، با یکدیگر بانگی برآوریم که «مالی» ربطی به «حسابداری» ندارد.
منبع: روزنامه اعتماد
نوشتههای تازه
بایگانی شمسی
دستهها
- آزمون های مالی
- آموزش تصویری
- آموزش راهکاران سیستم
- آموزش نرم افزارهای مالی
- آموزش همکاران سیستم
- اخبار کار و تامین اجتماعی
- اخبار مالی
- اخبار مالیاتی
- اساتید حسابداری
- استانداردها
- اسلایدهای آموزشی
- اصول و فنون مذاکره
- امور بانکی
- بازار سرمایه
- بازاریابی و فروش
- بودجه و مفاهیم مرتبط
- تجارت الکترونیک
- تحصیلات تکمیلی
- تصمیم گیری
- چک و مفاهیم مرتبط
- حسابداری پیمانکاری
- حسابداری دولتی
- حسابداری صنعتی
- حسابداری مالی
- حسابداری مدیریت
- حسابرسی
- حل المسائل و جزوات دانشگاهی
- دانستنیها
- دانشنامه مالی
- دانلود رایگان کتاب و مقالات تخصصی
- دانلود صورتهای مالی نمونه
- دانلود نمونه فرم مالی
- دستورالعمل ها
- روانشناسی
- شرح وظایف سازمانی
- عمومی
- قانون تجارت
- کتابهای برایان تریسی
- کتابهای مالی
- کتابهای مدیریتی
- مدیریت اجرایی
- مدیریت پروژه
- مدیریت خود
- مدیریت زمان
- مدیریت مالی
- مدیریت منابع انسانی
- مطالب گزیده و ناب
- معرفی کتاب
- معنویات
- منابع کارشناسی ارشد و دکترا
- مهارتهای مدیریتی
- موفقیت شغلی
- موفقیت مالی
- موفقیت و مهارتهای زندگی
- نامین مالی
- نرم افزارهای کاربردی