دو برادر بودند برادر الف و برادر ب، برادر الف بسیار کار کشته و مجرب در امور شرکت‌داری به خصوص در ایران. برادر ب تحصیل کرده فرنگ و بسیار قانونی. برادر ب تصمیم به تاسیس شرکت در ایران گرفته و از برادر الف مشاوره می‌گیرد.

برادر الف اطلاعات کامل به او می‌دهد و می‌گوید فقط یک مشاور مالیاتی زرنگ استخدام کند تا همه امور مالی و مالیاتیش را اداره کند، ولی برادر ب تصمیم دارد کاملا قانونی و شفاف باشد به خصوص در قسمت مالی و مالیاتی. استخدام مدیر مالی، رییس حسابداری و ۲ حسابدار و انعکاس حقوق و مزایای خودش و کلیه پرسنل به صورت قانونی و واقعی و… . او هیچ اعتقادی به دو دفتره شدن و حساب سازی ندارد و به حرف‌های برادرش در این زمینه توجهی نمی‌کند. تمامی مبانی قانونی از جمله پلمپ به موقع دفاتر، ارائه اظهارنامه‌های عملکرد وVAT، گزارش‌های فصلی، مالیات حقوق، تکلیفی و… را رعایت می‌کند. اظهارنامه مالیاتی را کاملا شفاف با فروش معادل ۳۰ میلیارد تومان و سود واقعی ۶ میلیارد تومان و مالیاتی معادل ۵/۱ میلیارد تومان به اداره مالیاتی ارائه می‌کند و با یک فقره چک مالیات تسویه می‌شود. و……………….. .

مدتی بعد اداره مالیاتی، بند ۲ماده ۹۷ را مبنی بر آماده کردن اطلاعات در ۳۰ ردیف به شرکت ابلاغ می‌کند. مدیرعامل فکر می‌کند که با عنایت به رعایت مبانی قانونی و شفافیت و ارائه کامل اطلاعات و ظاهرا برقراری سیستم خوداظهاری، رسیدگی مجدد نخواهد شد. هفته بعد ممیز مالیاتی به محل شرکت مراجعه می‌کند. مدیرعامل با تعجب دلیل حضور او را سوال می‌کند؟ ممیز مالیاتی پاسخ می‌دهد: برای رسیدگی مالیاتی و کنترل اسناد حسابداری و …. !! مدیرعامل، مدیر مالی را می‌خواهد و علت را جویا می‌شود. مدیرعامل به ممیز می‌گوید: ما که همه تکالیف را رعایت کرده‌ایم و حساب‌هایمان توسط حسابدار قسم خورده CPA حسابرسی شده و در اجرای ماده ۲۷۲ ق.م.م حسابرسی مالیاتی هم شده و کل فروش در دفاتر انعکاس یافته و با یک فقره چک، مالیات تسویه شده و………… علت بررسی مجدد را متوجه نمی‌شوم .ممیز مالیاتی پاسخ می‌دهد هر کس کار خودش را می‌کند حسابرس کار خودش را می‌کند من هم کار خودم و ………. مدیرعامل بهت زده می‌شود [این در حالی است که برادر الف در کنار نشسته و بگو مگوی طرفین را ضبط (گوش) می‌کند] خطاب به ممیز می‌گوید: برادر من شما هم با این تبلیغات خود اظهاری؟ در هیچ جای دنیا در سیستم خوداظهاری که هیچ ایرادی در حساب‌های شرکت نیست این طور رفتار نمی‌کنند……. متوجه نمی‌شوم؟ مطلب گنگ است؟ ممیز: ببینید آقا، گزارش حسابرسی و حسابرسی مالیاتی ایرادهای زیادی دارد که نتوانسته مالیات واقعی را تعیین کند و همان رقم ۵/۱ میلیارد تومان شما را تعیین کرده که مورد قبول اداره مالیاتی نیست. اگر من آن را قبول کنم آن هم با دستورالعمل ۱۲۰ سواله، خود من میروم زیر سوال مدیرعامل خطاب به ممیز: مگر ما چیزی کتمان کرده‌ایم که شک کرده‌اید یا هزینه‌سازی کرده‌ایم؟ آقای محترم کدام شرکت خانوادگی در ایران، تمام فروش‌هایش را ثبت می‌کند؟ کدام یک سود نشان می‌دهند؟ آیا مدرکی برای تخلف ما دارید؟ ممیز: ۱۰۰ صفحه گزارش خرید و فروش را با خود آورده‌ام که مدیر مالی شما باید نوشت اسناد و مستندات آن را ظرف یک هفته به اداره مالیاتی ارائه کند علاوه بر آن ما دفاتر قانونی و عملیات مالی شما را طبق آیین‌نامه تحریر دفاتر قانون مالیات‌ها و استانداردهای حسابداری کنترل می‌کنیم.

اگر ایرادی وارد باشد یا در ثبت اطلاعیه‌های خرید و فروش تخلفی باشد، دفاتر شما را به هیات سه‌نفره ارسال می‌کنم……………… البته خودمان می‌توانیم توافق کنیم. مدیرعامل: توافق؟! این دیگر چه صیغه‌ای است؟ توافق چیست؟ ممیز: توافق یعنی اینکه درصدی از فروش را محاسبه کنیم و مالیات محاسبه شود مثلا ۴۰درصد فروش یعنی ۳ میلیارد تومان مالیات توافق کنیم.در غیر این صورت اگر در رسیدگی‌ها به ایرادی برخورد کردیم پرونده به هیات ۳ نفره می‌رود و آن هیات با ضریب ۴۵درصد (!) مالیات می‌گیرد. مدیرعامل متعجب می‌شود و می‌گوید: آخر این چه قانونی است که شما می‌گویید ۴۰درصد، هیات ۳ نفره می‌گوید ۴۵درصد ، حتما یک هیات ۵ نفره هم هست که می‌گوید ۵۰درصد ……. چرا؟ آقای محترم بنده مدرک دکترا از آمریکا دارم. مگر محاسبات سود ومالیات چیست که این همه آب و تابش می‌دهی. برادرم بیا بنشین تا ظرف یک دقیقه مالیات شرکت را برایت حساب کنم. حسابرس من حسابدار رسمی و دکترای حسابداری است و CPA آمریکا. مدیر مالی من ۲۰ سال حسابرس بوده و حسابدار رسمی است …….. آن وقت شما می‌گویید دوباره می‌خواهید عملیات مالی من را با استانداردهای حسابداری تطبیق دهید؟ مدیر مالی شرکت من خودش استاد دانشگاه است و ………! راستی شما در دانشگاه چه رشته‌ای خوانده‌اید؟ ممیز: من فارغ التحصیل رشته جغرافیا هستم ولی دوره های آموزشی حسابداری را در دانشکده گذرانده‌ام. مدیرعامل: آیین‌نامه تحریر دفاتر دیگر چیست؟ ما که دفاترمان پلمپ شده است و از اداره ثبت شرکت‌ها آن را گرفته‌ایم. ممیز: مگر می‌خواهید از جای دیگر دفاتر بگیرید؟ مدیر مالی ومدیر عامل از این حرف ناراحت شده و می‌گویند مگر می‌شود؟ ممیز می‌گوید: فراوان، مقابل اداره ثبت شرکت‌ها به صورت غیر‌قانونی تهیه می‌شود. مدیرعامل: ببین آقای محترم برای بنده جا نمی‌افتد. در هیچ کجای دنیا اظهارنامه‌ها به صورت ۱۰۰درصد رسیدگی مالیاتی نمی‌شود همه چیز Wellorganize است. همه چیز شفاف است و اصل اعتماد مقام مالیاتی به مردم برقرار است. در مقابل هم اگر کسی تخلف کند روزگارش سیاه است. این کنترل مالیات از طریق دفاتر پلمپ شده مربوط به دوران غارنشینی است!

در ضمن خودم بارها از مقامات مالیاتی شنیده‌ام که خوداظهاری را تشویق می‌کنند. ……………. ممیز: ببین اینجا (در ایران) هر کس کار خودش را می‌کند در ضمن مالیات حقوق و تکلیفی شما توسط اداره دیگر و VAT شما هم توسط اداره ای مستقل و بیمه تامین اجتماعی شما هم توسط موسسه حسابرسی تامین اجتماعی و …. بررسی مجدد می‌شود .مدیرعامل : پس ۱۰۰ نفر باید استخدام کنیم تا جواب حسابرسان را بدهند این که نمی‌شود. پس بگویید ما اطلاعات ندهیم به شما. و شما آخر سال بیایید رسیدگی. یا اینکه این جور باشد باید جمع کنیم برگردیم [برادر الف خنده ملیحی می‌زند به برادر ب در حالی‌که برادر ب بسیار خشمگین است]. آقای محترم شما باید بروید دنبال کسانی که غیر شفافند و فرار مالیاتی دارند [ در حالی‌که به برادرش نیم نگاهی می‌کند] و اظهارنامه نمی‌دهند ……… چرا به ما گیر داده‌اید؟ راستی از طلا‌فروش‌ها، دلالان، فوتبالیست‌ها و……………… چقدر مالیات می‌گیرید؟ اصلا کنترلی روی خرید وفروش و VAT طلا‌فروش‌ها دارید؟…………………. ممیز: ببین آقا شما نمی‌توانی برای من تعیین تکلیف کنید ما کار خودمان را بلدیم؟ مدیرعامل: آقای محترم اجازه بدهید ما یک جلسه ۵ دقیقه‌ای بگذاریم بعد نتیجه را به شما بگویم. مدیرعامل پشت درهای بسته به همراه برادر مجربش و مدیر مالی جلسه می‌گذارد و تلفنی هم به مشاور مالیاتی برادرش می‌زنند برادر بزرگ می‌گوید اگر ممیز ۱۰۰ صفحه گزارش‌های فصلی را کنترل کند یکی از آنها سهوا یا عمداثبت نشده باشد یا حتی اگر یک روز تاخیر ثبت داشته باشد دفاترت علی‌الراس می‌شود و جریمه سنگین دارد و این سابقه می‌شود برای سال‌های بعدت. پیشنهاد می‌کنم با او توافق کنیم ……… بعد از ۵ دقیقه ممیز مالیاتی را می‌خواهند به داخل اتاق. به ممیز می‌گویند قصد توافق داریم. ممیز می‌گوید همان رقم ۳میلیارد تومان …..خلاصه بعد از چانه زنی فراوان روی ۲/۵ میلیارد تومان توافق می‌کنند و از اتاق بیرون می‌آیند و ممیز به مدیرعامل می‌گوید کتبا روی سربرگ شرکت عدد فوق را درج و مهر و امضا کند و به ممیز بدهد، همچنین به مدیر مالی می‌گوید نیازی به نوشت اسناد ۱۰۰ صفحه گزارش‌های خرید و فروش فصلی نیست و می‌تواند آنها را معدوم کند! ممیز، نامه (توافق کتبی) را می‌گیرد و از شرکت خارج می‌شود. برادر ب بسیار خشمگین است. به مدیر مالی و رییس حسابداری و دو حسابدارش می‌گوید امروز با آنها تسویه حساب می‌کند و دیگر نیازی به آنها ندارد و از فردا نیایند و تمام سیستم‌های مالی و نرم‌افزارها را کنار بگذارند و به برادر مجربش می‌گوید سریع مشاور مالیاتی زبده‌اش را بگوید از فردا بیاید کارش را شروع کند!

نتیجه: با این طنز نخواستم به کسی توهین کنم. این یک درد و یک واقعیت است که بیانگر قسمتی از مشکلات اجتماعی است. با این طنز خواستم مطالب زیر را بیان کنیم که برای اخذ مالیات عادلانه لازم است نکات ذیل مدنظر باشد:

الف) انجام اصلاحات ساختاری و فرهنگی ب) ریشه‌یابی علت فرارهای مالیاتی و دو دفتره‌ها …، به جای تهدید و ارعاب (تهدید و ارعاب در هیچ مفسده‌ای جواب نمی‌دهد حتی تجارب نشان داده است تهدید و ارعاب در بلند‌مدت عمل مفسده را وخیم‌تر و شدیدتر می‌کند)! ج) جلوگیری از برخوردهای خشک در کنترل مبانی قانونی (مثلا هیات ۳ نفره با تعامل سازنده با مودی مالیاتی حتی اگر تخلف صریح داشته، می‌تواند او را به شفاف‌سازی تشویق کند، تجربه آثار مثبت این موضوع را نشان داده است). د) سیستم خوداظهاری مورد توجه ویژه سازمان امور مالیاتی قرار گیرد. هـ) رسیدگی‌های سنتی و … کنار گذاشته شود، رابطه مستقیم ممیز با مودی از سیستم حذف شود.سیستم‌ها به صورت Paperless و کنترل‌ها از بالا انجام شود و تکالیف مودیان مالیاتی کمتر شود. و) با اعمال اصلاحات ساختاری، فرهنگی و اطلاع رسانی، شفاف سازی و … درصد رسیدگی‌ها کمتر شود، در عوض رسیدگی‌ها در قالب سیستم wellorganize دقیق‌تر انجام شود و اگر در این سیستم تخلفی شناسایی شد، با او به شدت برخورد شود مثل مصادره کامل اموال، ابطال کارت بازرگانی و … ز) رابطه بازنشستگان مالیاتی با ادارات مالیاتی قطع شود چون همین ممیز کل بازنشسته در اداره و هیاتی به عنوان وکیل حاضر می‌شود که با ممیز فعلی، سال‌ها همکار بوده‌اند و …. صدور رای در این حالت عادلانه نیست. در ضمن حال که جامعه مشاوران مالیاتی کار خودش را شروع کرده، شرکت‌ها را ملزم کنند در متن اظهار نامه نام مشاور درج شود. ح) اصلاحیه قانون مالیات‌ها، قانون جدید بسیار ساده نوشته شود و بندهای «الف» تا «ز» حتما لحاظ شود.

*حسابدار رسمی- حسابدار مستقل mbataghvaiacpa@yahoo.com

منبع : دنیای اقتصاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
error: Alert: Content is protected !!